استقلال فرهنگی

هدف سایت استقلال فرهنگی هم افزایی در مهندسی فرهنگی جامعه

استقلال فرهنگی

هدف سایت استقلال فرهنگی هم افزایی در مهندسی فرهنگی جامعه

استقلال فرهنگی
امام خامنه ای:

من هم از مسائل فرهنگی نگرانم
و در این نگرانی نمایندگان محترم خبرگان
سهیم هستم.

دولت محترم باید به این موضوع توجه کند
و مسئولان فرهنگی نیز
باید توجه داشته باشند
که چه می کنند،

زیرا در مسائل فرهنگی
نمیتوان بی ملاحظه‌گی کرد.

مسئله فرهنگ مهم است

زیرا اساس ایستادگی
و حرکت نظام اسلامی،
مبتنی بر حفظ فرهنگ اسلامی و انقلابی
و تقویت جریان فرهنگی مؤمن و انقلابی است.

واقعاً همه باید قدر جوانان مؤمن و انقلابی را بدانند
زیرا همین جوانان هستند
که در روز خطر، سینه سپر می کنند.

کسانیکه به این جوانان با بدبینی نگاه می کنند
و تلاش دارند آنها را منزوی کنند،
به انقلاب و کشور خدمت نمی کنند.

البته این جوانان مؤمن و انقلابی
هیچگاه منزوی نخواهند شد.

مطالبی که گفته شد باید بصورت گفتمان
و باور عمومی درآید

که لازمه آن هم

تبیین منطقی و عالمانه این مسائل،

به دور از زیاده روی های گوناگون

و با زبان خوش است.

۱۳۹۲/۱۲/۱۵
leader.ir


---------------------


کانال استقلال فرهنگی
در سروش

http://sapp.ir/esteghlalefarhangi


و در تلگرام

https://telegram.me/culturalIndependence


وبسایت های متفاوت
آخرین نظرات شما

۱۳۳ مطلب با موضوع «هنری :: ایده» ثبت شده است

زلال عرفان

 

در نیایش های چمران




http://chamran.ir/Pic/home%2000.jpg
برجسته ترین نماد
مقاومت اسلامی

 به همراه معرفی
آثار مکتوب شهید چمران:


لبنان حماسه عشق و عرفان عارفانه زندگی نامه نیایش ها علی زیبا ترین سروده هستی
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست رقصی چنین میانه میدانم آرزوست انسان و خدا دعای کمیل کردستان خدا بود و دیگر هیچ نبود  




دانشمند شهادت طلب
دکتر مصطفی چمران از پیشتازان
شکل گیری جبهه ی مقاومت
در برابر اشغالگران صهیونیست است.

هجرت او از دنیای مرفه
و مدرن سازمان فضایی ناسای آمریکا
به فقیر ترین و نزدیک ترین
نقطه ی درگیری با اشغالگران صهیونیستی٬
در لبنان٬
زمینه ساز شکل گیری
نیروی مقاومت حزب الله لبنان شد.

اسناد ساواک
از آخرین جلسه عرفانی چمران
در ناسا٬
گویای تصمیم چمران به هجرت است.

پرواز روح این الگوی عرفان عملی
در نیایش های زیبایش٬
تابلوی معاشقه با خدا
در دنیای انسان عصر اتم است.

استقلال فرهنگی
نیایش های شهید چمران را
به عنوان راهی به سوی ٱسمان٬
تقدیم فرهیختگان فضای مجازی می کند:



اینها را

به نیت آن ننوشتم

که کسی بخواند،

و بر من رحمت آورد،

بلکه نوشتم که قلب آتشینم را تسکین دهم،

و آتشفشان درونم را آرام کنم.

هنگامی که شدت درد و رنج طاقت فرسا می شد،

و آتشی سوزان از درونم زبانه میکشید

و دیگر نمیتوانستم آتشفشان وجود را کنترل کنم،

آنگاه قلم به دست می گرفتم 

و شراره های شکنجه و درد را ذره ذره از وجودم می کندم

و بر کاغذ سرازیر میکردم ...

و آرام آرام به سکون و آرامش می رسیدم.


آنچه در دل داشتم بر روی کاغذ می نوشتم و در مقابلم می گذاشتم ،در اوج تنهایی خود با قلب خود رازو نیاز میکردم ،آنچه را داشتم به کاغذ می دادم و انعکاس وجود خود را از صفحه ی مقابلم دریافت میکردم ،و از تنهایی به درمی آمدم ...
اینها را ننوشتم که بر کسی منت بگذارم ،بلکه کاغذ نوشته ها بر من منت گذاشته اند و درد و شکنجه درونم را تقبل کرده اند...


اینجا،

قلب می سوزد،

اشک می جوشد،

وجود خاکستر می شود،

و احساس سخن می گوید.

اینجا،کسی چیزی نمی خواهد،انتظاری ندارد ،ادعایی نمی کند ...فریاد ضجه ای است که از سینه ای پر درد به آسمان طنین انداخته و سایه ای کم رتگ از آن فریاد ها بر این صفحات نقش بسته است.
چه زیباست؛راز و نیازهای درویشی دل سوخته و نا امید در دل شب،فریاد خروشان یک انقلابی از جان گذشته در دهان اژدهای مرگ،اعتراض خشونت بار مظلومی ،زیر شمشیر ستمگر،اشک سرد یأس و شکست بر رخساره زرد دل شکسته ای در میان برادران به خاک و خون غلتیده،
فریاد پر شکوه حق،هز حلقوم از جان گذشته ای علیه ستمگران روزگار.

چه خوش است؛

دست از جان شستن

و دنیا را سه طلاقه کردن،
از همه قید و بند اسارت حیات آزاد شدن،
بدون بیم و امید علیه ستمگران جنگیدن،
پرچم حق را در صحنه خطر و مرگ برافراشتن،
به همه طاغوت ها نه گفتن،
با سرور و غرور به استقبال شهادت رفتن .
جایی که دیگر انسان مصلحتی ندارد تا حقیقت را برای آن فدا کند ،

دیگر از کسی واهمه نمی کند تا حق را کتمان نماید...

*

آنجا،حق و عدل،همچون خورشید می تابد

و همه قدرت ها، و حتی قداست ها فرو می ریزند،

و هیچکس جز خدا-فقط خدا-سلطنت نخواهد داشت.


من آن آزادی را دوست دارم ،

و از اینکه در دوره های سخت حیات آن را تجربه کرده ام خوشحالم،

و به آن اخلاص و سبکی و ایثار،

و لذت روحی و معراج که در آن تجربه ها

به آدمی دست می دهد حسرت می خورم. 


خوش دارم که کوله بار هستی خود را که از غم و درد انباشته است بر دوش بگیرم،

و عصازنان به سوی صحرای عدم رهسپار شوم .


خوش دارم از همه چیز و همه کس ببرم

و جز خدا انیسی و همراهی نداشته باشم.


خوش دارم که زمین زیر اندازم و آسمان بلند رواندازم باشد

و از همه زندگیو تعلقات آن آن آزاد گردم . 


خوش دارم که مجهول و گمنامم ،به سوی زجردیدگان دنیا بروم،

در رنج و شکنجه آنها شرکت کنم،

همچون سربازی خاکی در میان انقلابیون آفریقا بجنگم 

تا به درجه شهادت نایل آیم .


خوش دارم که مرا بسوزانند و خاکسترم را به باد بسپارند تا حتی قبری را از زمین اشغال نکنم.
خوش دارم هیچکس مرا نشناسد،هیچکس از غم ها و دردهایم آگاهی نداشته باشد،هیچکس از راز و نیاز های شبانه ام نفهمد،هیچکس اشک های سوزانم را در نیمه های شب نبیند،هیچکس به من محبت نکند ،هیچکس به من توجه نکند ،جز خدا کسی را نداشته باشم ،جز خدا به کسی پناه نبرم. خوش دارم آزاد از قید و بند ها،در غروب آفتاب ،بر بلندی کوهی بنشینم و فرو رفتن خورشید را در دریای وجود مشاهده کنم ،و همه ی حیات خود را به این زیبایی خدایی بسپارم ،و این زیبایی سحر انگیز با پنجه های هنرمندش ،با تاروپود وجودم بازی کند،قلب سوزانم را بگشاید ،آتشفشان درونم را آزاد کند،اشک را که عصاره ی حیات من است ،آزادانه سرازیر نماید ،عقده ها و فشار هایی را که بر قلبم و بر روحم سنگینی می کنند بگشاید،غم های خفه مننده را که حلقومم را می فشرند ،و درد های کشنده ای را که قلبم را سوراخ سوراخ می کنند ،با قدرت معجزه آسای زیبایی تغییر شکل دهد ،و غم را به عرفان و و درد را ،به فداکاری مبدل کندو آنگاه حیاتم را بگیرد،و من،دیوانه وار ،همه وجودم را تسلیم زیبایی کنم ،و روحم به سوی ابدیتی که از نورهای«زیبایی»می گذرد،پرواز کند و در عالم آرامش وطمأنینه،از کهکشان ها بگذرم و برای ابقاء پروردگار به معراج روم،و از درد هستی و غم وجودم بیاسایم و ساعت ها و ساعت ها در همان حال باقی بمانم و ا زاین سیر ملکوتی لذت ببرم . خوش دارم که در نیمه های شب ،در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم ،با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار نا گفتنی آسمان بگشایم،آرام آرام به عمق کهکشان ها صعود نمایم ،محو عالم بی نهایت شوم ،از مرز های عالم وجود در گذرم ،و در وادی فنا غوطه ور شوم ،و جز خدا چیزی را احساس نکنم .




خدایا!ما را ببخش ،گناهانی که ما را احاطه کرده و خود از آن آگاهی نداریم ،گناهانی را که می کنیم و با هزار قدرت عقل توجیه می کنیم و خود از بدی آن آگاهی ند7اریم.
خدایا!تو آنقدر به من رحمت کرده ،و آنچنان مرا مورد عنایت خود قرار داده ای که ،من از وجود خود شرم می کنم ،خجالت میکشم که در مقابلت بایستم ،و خود را کوچکتر از آن می دانم که در جواب این همه بزرگواری و پروردگاری ،تو را تشکر می کنم و تشکر را نیز تقصیری و اهانتی به ساحت مقدست می دانم .
خدایا!مردم آنقدر به من محبت کرده اند َ،و ان چنان مرا از باران لطف و و محبت خود سرشار کرده اند که راستی خجلم ،و آن قدر خود را کوچک می بینم که نمی توانم از عهده بر آیم،و شایسته این همه  مهر ومحبت باشم.
خدایا! سال ها در به در بودم ،به خاطر مستضعفین دنیا مبارزه می کردم که روزی به ایران عزیز برگردم و همه استعداد های خود را به کار اندازم .

دکتر مصری ازطریق قرآن به اثبات تعداد امامان شیعه پرداخته است.


شیعه شدن یک اهل تسنن بخاطر تحقیق در قرآن

دکتر مجدی وهبة الشافعی - ‏‏خطیب ‏و استاد دانشگاه دینی الأزهر با تحقیقات خود به ارقام و اعداد جالبی دست پیدا کرده که باعث شگفت همگان شده است. ‏باتوجه به اینکه تعداد و ارقام در قرآن بی دلیل نبوده و دارای هدف خاصی هست همچون تعداد کلمه یوم(روز) که  365 ‏بار تکرار شده و همانا تعداد روز در یک سال میباشد و یا کلمه شهر(ماه) ‏که در قران 12‏بار آمده که همان تعداد ماهها در یک سال میباشد ‏و مثالهای زیاد دیگری...

متن زیر، خلاصه مقاله اوست:

‏ بی شک اعداد در قرآن نشانه ها و دلالتهایی دارند و هرگز خالق حکیم آنها را بیهوده به کار نبرده است.مثلا کلمة “یوم”  ۳۶۵ بار در قرآن تکرار شده است؛ دقیقا به تعداد روزهای سال! ‏کلمة “شهر” ‏به معنای ماه، ۱۲‏ بار در قرآن آمده! و از این دست شگفتیها در قرآن بسیار تکرار شده است.

‏ *‏کلمة “الامامه” ‏در قرآن ۱۲‏ بار تکرار شده است؛ به تعداد ائمة اهل البیت(ع)! در این سوره ها: ‏

البقره ۱۲۴
التوبه ۱۲
هود ۱۷
الاسراء ۷۰
الانبیاء ۷۲
القصص ۵
الحجر ۷۹
السجدة ۲۴
یس ۱۲
القصص ۴۱
الفرقان ۷۴
الأحقاف ۱۲
‏* این نتیجه شگفت انگیز مرا برانگیخت تا درباره کلمه “العصمه” ‏در قرآن تحقیق کنم. چرا که شیعیان مدعی عصمت امامان خویش هستند و معصومان، ۱۴ نفرند. در کمال ناباوری به این نتیجه رسیدم که این کلمه نیز ۱۴ بار در این آیات قرآن آمده است:

النساء ۱۴۶
آل عمران ۱۰۱
النساء ۱۷۵
المائدة ۶۷
آل عمران ۱۰۳
یوسف ۳۲
یونس ۲۷
هود (دوبار در یک آیه) ۴۳
الأحزاب ۱۷
غافر ۳۳
الممتحنة ۱۰
الحج ۷۸
‏کار بعدی ام، بررسی کلمه “الکساء” ‏بود. چرا که اصحاب کسا، به روایت ام سلمه در کتب الصحاح، ۵ تن هستند. ناباورانه دریافتم که این کلمه نیز ۵ بار در آیات زیر آمده است:
البقرة ۲۳۳
البقرة ۲۵۹
المائدة ۸۹
المؤمنون ۱۴
النساء ۵

‏أفلا یتدبرون القران أم على قلوب أقفالها.درباره این اعجاز و شگفتی چه می توان گفت؟! آیا اکنون سزاوار نیست که جهان از این شگفتی آگاه گردد و شیعه ۱۲ امامی و افتخاراتش را بشناسد؟
پس دیگر شگفتیهایی را که دریافتم، بخوانید:

تعداد چشمه هایی که موسی برای قومش جوشانید ۱۲ تا بود.
تعداد ماهها۱۲ تاست.
و أسباط ۱۲ سبط بودند
ونقباء۱۲تا بودند
وبروج۱۲ تا
و حواریین عیسی ۱۲تا
وکلمة التوحید (لا اله إلا الله) ۱۲ حرف است!
و(محمد رسول الله) ۱۲ حرف
و (النبی المصطفى) ۱۲ حرف
و(الصادق الأمین) ۱۲ حرف
و أئمة أهل البیت نیز ۱۲ إمامند

و (أمیر المؤمنین) ۱۲ حرف است!
و(فاطمة الزهراء) ۱۲ حرف
(الحسن والحسین) ۱۲ حرف
(الحسن المجتبى) ۱۲ حرف
(الحسین الشهید)۱۲ حرف
(الإمام السجاد)۱۲ حرف
(الإمام الباقر) ۱۲ حرف
الإمام الصادق) ۱۲ حرف
(الإمام الکاظم) ۱۲حرف
(الإمام الرضاء) ۱۲ حرف
(الإمام الجواد) ۱۲ حرفً
(الإمام الهادی) ۱۲ حرف
(الحسن العسکری) ۱۲حرف
(القائم المهدی) ۱۲ حرف

و(خلیفة النبیین) ۱۲ حرف
(وخاتم الوصیین) ۱۲ حرف
و(هؤلاء العترة) ۱۲ حرف
و(سادة أهل الجنة) ۱۲ حرف
و(محبهم مؤمن تقی) ۱۲ حرف
و(عدوهم کافر شقی) ۱۲ حرف

و اکنون اعجاز رقمی در آیه تطهیر را ملاحظه کنید. عدد حروف آیة تطهیر را حساب کنید: “إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا”۴۷ حرف است.
عدد حروف أهل بیت را هم حساب کنید:
فاطمة ۵
علی ۳
حسن ۳
حسین ۴
علی ۳
محمد ۴
جعفر ۴
موسى۴
علی۳
محمد ۴
علی ۳
حسن ۳
محمد ۴
مجموع ۴۷ حرف است!

” وأن کان رفضا حب آل محمد
فلیشهد الثقلان انی رافضی”
واگر حب آل محمد، را رفض می نامید، پس ای جن و انس، شهادت دهید که من رافضی ام!



zqz.ir/EsteghlaleFarangi
پایگاه استقلال فرهنگی
حامی انتشار این تحقیق


شما هم برای بشریت آخرالزمانی بفرستید

این یک پیام واتساپی بود


دوستانی که منابع این خبر را می خواهند
حتما ادامه ی مطلب را ببینند روی ادامه مطلب کلیک بفرمایید



http://www.talkhandak.com/wp-content/gallery/illustration/emam-2.jpg




مسلمانان تمامی کشورهای جهان،

از آنجا که شما

درسلطه بیگانگان

گرفتار مرگ تدریجی شده‌اید،

باید بر وحشت از مرگ غلبه کنید؛

و از وجود جوانان پرشور و شهادت طلبی که حاضرند

خطوط جبهه کفر را بشکنند استفاده نمایید.

به فکر نگه داشتن وضع موجود نباشید؛

بلکه به فکر فرار از اسارت و رهایی از بردگی

و یورش به دشمنان اسلام باشید؛

که عزت و حیات در سایه مبارزه است.

و اولین گام در مبارزه اراده است.

و پس از آن، تصمیم بر اینکه س

یادت کفر و شرک جهانی،

خصوصاً امریکا را

 بر خود حرام کنید.

...

امروز جهان

تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی است.

و مسلمانان

در یک تشکیلات بزرگ اسلامی

رونق و زرق و برق

کاخهای سفید و سرخ را

از بین خواهند برد.

....

جنگ ما جنگ عقیده است،

و جغرافیا و مرز نمی‌شناسد.

و

ما باید

در جنگ اعتقادی‌مان

بسیج بزرگ سربازان اسلام را

در جهان به راه اندازیم.

....

واقعیت این است که

دوَل استکباری شرق و غرب و

خصوصاً امریکا و شوروی،

عملاً جهان را به دو بخش

آزاد و قرنطینه سیاسی

تقسیم کرده‌اند.

در بخش آزاد جهان،

این ابرقدرتها هستند که هیچ مرز و حد و قانونی نمی‌شناسند

و تجاوز به منافع دیگران

و استعمار و استثمار و بردگی ملتها را امری ضروری

و کاملاً توجیه شده و منطقی

و منطبق با همه اصول

و موازین خود ساخته و بین المللی می‌دانند.

اما در بخش قرنطینه سیاسی

که متأسفانه اکثر ملل ضعیف عالَم و خصوصاً مسلمانان

در آن محصور و زندانی شده‌اند،

هیچ حق حیات و اظهار نظری وجود ندارد؛

همه قوانین و مقررات و فرمولها

همان قوانین دیکته شده

و دلخواه نظامهای دست نشاندگان

و در برگیرنده منافع مستکبران خواهد بود.
و متأسفانه اکثر عوامل اجرایی این بخش

همان حاکمان تحمیل شده یا پیروان خطوط کلی استکبارند

که حتی فریاد زدن از درد را نیز

در درون این حصارها و زنجیرها

جرم و گناهی نابخشودنی می‌دانند.

و منافع جهانخواران ایجاب می‌کند

که هیچ کس حق گفتن کلمه‌ای

که بوی تضعیف آنان را بدهد

یا خواب راحت آنان را آشفته کند ندارد.

و از آنجا که مسلمانان جهان

به علت فشار و حبس و اعدام،

قدرت بیان مصیبتهایی را

که حاکمان کشورشان بر آنها تحمیل کرده‌اند را ندارند،

باید بتوانند در حرم امن الهی

مصایب و دردهایشان را با کمال آزادی بیان کنند

تا سایر مسلمانان برای رهایی آنان چاره‌ای بیندیشند.

لذا ما بر این مطلب پافشاری و اصرار می‌کنیم

که مسلمانان، حداقل در خانه خدا

و حرم امن الهی،

خود را از تمامی قید و بندهای ظالمان آزاد ببینند

و در یک مانور بزرگ

از چیزی که از آن متنفرند اعلام برائت کنند

و از هر وسیله‌ای برای رهایی خود استفاده نمایند.
....

ما با اعلام برائت از مشرکین

تصمیم بر آزادیِ انرژی متراکم جهان اسلام داشته و داریم.

و به یاری خداوند بزرگ

و با دست فرزندان قرآن روزی این کار صورت خواهد گرفت.

 و ان شاء الله روزی همه مسلمانان و دردمندان

 علیه ظالمین جهان فریاد زنند

و اثبات کنند که ابرقدرتها و نوکران و جیره خوارانشان

 از منفورترین موجودات جهان هستند.

...

 مگر مسلمانان نمی‌بینند که

 امروز مراکز وهابیت در جهان

به کانونهای فتنه و جاسوسی مبدل شده‌اند،

که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان،

اسلام ملّاهای کثیف درباری،

اسلام مقدس نماهای بیشعور حوزه‌های علمی و دانشگاهی،

اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور،

 اسلام فریب و سازش و اسارت،

اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه‌ها،

و در یک کلمه «اسلام امریکایی» را ترویج می‌کنند؛

و از طرف دیگر، سر بر آستان سرور

خویش، امریکای جهانخوار، می‌گذارند.
...

 ما این واقعیت و حقیقت را

در سیاست خارجی و بین الملل اسلامی‌مان بارها اعلام نموده‌ایم که

درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان

و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم.

 حال اگر نوکران امریکا نام این سیاست را

 توسعه طلبی و تفکر تشکیل امپراتوری بزرگ می‌گذارند،

 از آن باکی نداریم و استقبال می‌کنیم.

ما درصدد خشکانیدن ریشه‌های فاسد

صهیونیزم، سرمایه داری و کمونیزم

 در جهان هستیم.

ما تصمیم گرفته‌ایم،

به لطف و عنایت خداوند بزرگ،

نظامهایی را

که بر این سه پایه استوار گردیده‌اند

نابود کنیم؛

و نظام اسلام رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم را

 در جهان استکبار ترویج نماییم.

و دیر یا زود ملتهای دربند

شاهد آن خواهند بود.

ما با تمام وجود

از گسترش باجخواهی و مصونیت کارگزاران امریکایی،

حتی اگر با مبارزه قهرآمیز هم شده باشد،

جلوگیری می‌کنیم....







صحیفه نور جلد ۲۱

لینک منبع:

http://farsi.rouhollah.ir

rel=nofollow