پاییز سال 64 در پادگان شهید دستغیب مقر اصلی لشکر 19 فجر فارس در کوت عبد الله اهواز اولین آشنایی با منصور خادم صادق
تو جمع پاسدار ها، بسیجی ها و پاسدار وظیفه های لشکر یه پاسدار خوش تیپ، خوش پوش و خوش چهره و پیش سلام بود که کمتر کسی می تونس بهش سلام کنه!
آخه او معمولا افراد را با سلام غافلگیر می کرد.
سلام که کم بود، مصافحه و معانقه از ویژگیهای ارتباط چهره به چهره ی او بود.
اونهایی که میشناختنش که هیچ،
اما اونهایی که نمیشناختنش از پیش سلامی او و مصافحه و معانقه ی او حسابی شرمنده می شدند.
او انقدر دوستانه رفتار می کرد که مخاطبش راحت نمی تونس ازش اسمش رو بپرسه.
او مخاطبش رو هرچند نا آشنا به اسم صدا می زد، سلام می کرد و مصافحه و معانقه تا بوسیدن پیشانی طرف پیش می رفت که نا آشنا متعجب می شد.
بالاخره یه روز دل به در یا زدم پرسیدم ببخشید، شما را به جا نمیارم!
گفت: خادمم
گفتم: خواهش می کنم!
گفت: منصور خادم صادقم.
با ابراز خوشحالی از او تشکر کردم و گفتگو را ادامه ندادم.
برای اولین ارتباط کلامی تا همین مقدار کافی بود.
این سلام و احوالپرسی ها معمولا در هنگام عبور از روبروی رزمندگان صورت می گرفت و مجالی برای ادامه ی گفتگو و آشنایی بیشتر پیدا نمی شد.
تا اینکه...
انشاء الله ادامه دارد 30 آذر 91 ساعت 20:32
تو جمع پاسدار ها، بسیجی ها و پاسدار وظیفه های لشکر یه پاسدار خوش تیپ، خوش پوش و خوش چهره و پیش سلام بود که کمتر کسی می تونس بهش سلام کنه!
آخه او معمولا افراد را با سلام غافلگیر می کرد.
سلام که کم بود، مصافحه و معانقه از ویژگیهای ارتباط چهره به چهره ی او بود.
اونهایی که میشناختنش که هیچ،
اما اونهایی که نمیشناختنش از پیش سلامی او و مصافحه و معانقه ی او حسابی شرمنده می شدند.
او انقدر دوستانه رفتار می کرد که مخاطبش راحت نمی تونس ازش اسمش رو بپرسه.
او مخاطبش رو هرچند نا آشنا به اسم صدا می زد، سلام می کرد و مصافحه و معانقه تا بوسیدن پیشانی طرف پیش می رفت که نا آشنا متعجب می شد.
بالاخره یه روز دل به در یا زدم پرسیدم ببخشید، شما را به جا نمیارم!
گفت: خادمم
گفتم: خواهش می کنم!
گفت: منصور خادم صادقم.
با ابراز خوشحالی از او تشکر کردم و گفتگو را ادامه ندادم.
برای اولین ارتباط کلامی تا همین مقدار کافی بود.
این سلام و احوالپرسی ها معمولا در هنگام عبور از روبروی رزمندگان صورت می گرفت و مجالی برای ادامه ی گفتگو و آشنایی بیشتر پیدا نمی شد.
تا اینکه...
انشاء الله ادامه دارد 30 آذر 91 ساعت 20:32
مستند شهید
سلام!!!
ما می خواهیم درباره شهداء یک مستند بسیازیم که گروهمان فعال شده است اما یک مشکل بزرگ داریم و آن این است که در این مستند چه سوالاتی را باید از پدر-مادر-خواهر-برادر ویا سایر اقوام وبستگان شهید بپرسیم!
شما دوست عزیز وهمسنگر محترم می توانید به ما کمک کنید.
آیا در این زمینه تجربیاتی دارید که در اختیار ما بگذارید؟
آیا سوال یا مطلبی دراین باره دارید که به ما کمک کند؟
منتظر جواب شما هستیم؛
لبیک یا حسین(ع