رسالت پیغمبر اسلام و امت آخرالزمانی
ماندن، بحث کردن و مناظرههای فرهنگی
در برابر ابزار رسانه ای دشمنان انبیای الهی
و نشستهای سرّی شیاطین
یکی از تأثیر گذارترین رسانه های دشمنان پیامبران خدا، که در قرآن مجید برای آن ویژگی اثر گذاری ذکر شده است؛ "زُخْرُفَ الْقَوْلِ" است. (سخنانِ ظاهرآراسته ی فریبنده)
مشیت و خواست الهی بر این قرار گرفته است که "زُخْرُفَ الْقَوْلِ" بر کسانی که به آخرت باور ندارند، تأثیر گذار باشد و تحسین آنان را برانگیزد، تا بدین سبب، اینان نیز به عاقبت بدی که ویژه ی شیطان ها و اهریمنان است؛ گرفتار شوند.
در این میان باید دید که وظیفه ی پیروان انبیای الهی در برابر این رسانه ی تأثیر گذار و وسوسه برانگیز که فراوانیِ رو آورندگانِ به آن، حیرت زاست، چیست؟!
فَذَرْهُمْ وَ مَا یَفْتَرُونَ (112 الانعام) اینها را با دروغ هایشان وا گذار.
آیا معنای فذرهم و مایفترون رها کردن آنهاست؟
خداوند به آخرین فرستاده ی خودش یاد آوری می کند که دشمنان همه ی انبیای الهی از این رسانه استفاده می کنند. و لذا دشمنان تو نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
ایجاست که باید دید، امر خداوند به رسولش که بهترین الگوی امت آخرالزمانی است؛ در برابر این رسانه ی پر طرفدار چیست؟
وَ کَذٰلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوّاً شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شَاءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ مَا یَفْتَرُونَ (112)
و بدین گونه براى هر پیامبرى دشمنى از شیطانهاى انس و جن برگماشتیم . بعضى از آنها به بعضى ، براى فریب [یکدیگر ]، سخنان آراسته القا مىکنند؛ و اگر پروردگار تو می خواست چنین نمی کردند. پس آنان را با آنچه به دروغ مىسازند واگذار . ﴿الأنعام، 112﴾[1]
نشستهای سرّی شیاطین
در موردبخشی از آیه ی 112 انعام «یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ» آیت الله جوادی آملی در جلسه 110 تفسیر سوره انعام از نشستهای سرّی شیاطین خبر می دهند:
"در آیهٴ 121 همین سورهٴ مبارکهٴ «انعام» به خواست خدا خواهد آمد که ﴿إِنَّ الشَّیاطینَ لَیُوحُونَ إِلى أَوْلِیائِهِمْ لِیُجادِلُوکُمْ﴾ در آن آیه آینده به خواست خدا بحث خواهد شد که این ضمیر ﴿یُجادِلُوکُمْ﴾ آیا به اولیا بر میگردد یا به شیاطین و ﴿إِنَّ الشَّیاطینَ لَیُوحُونَ إِلى أَوْلِیائِهِمْ لِیُجادِلُوکُمْ﴾ شیاطین یک سلسله اسرار رمزی را به دوستانشان یا به کسانی که تحت ولایت آنها هستند قرار میدهند تا اولیای شیاطین شما را بفریبند یا نه ﴿إِنَّ الشَّیاطینَ لَیُوحُونَ إِلى أَوْلِیائِهِمْ﴾ که همان شیاطین با شما مجادله کنند به جدال باطل که شما در حقیقت جزء اولیای او هستید اگر این ضمیر ﴿یُجادِلُوا﴾ به اولیا برگردد نظیر آیهٴ محلّ بحث میشود و اما اگر این ضمیر ﴿یُجادِلُوا﴾ به خود شیاطین برگردد نظیر آیات فراوان دیگر میشود که شیطان در انسان وسوسه میکند که ﴿الْوَسْواسِ الْخَنّاسِ ٭ الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النّاسِ ٭ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ﴾ در دل انسان هم شیطانهای انسی وسوسه دارند هم شیطانهای جنی شیطانهای انسی با نوشتن مقالات زیانبار با سخنرانی حرفهای تلخ در انسان وسوسه ایجاد میکنند خب این آیهٴ محلّ بحث که فرمود: ﴿وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیِّ عَدُوًّا شَیاطینَ اْلإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحی بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ﴾ این برای قبل از فریب است یعنی آنها هم برای خودشان یک نشستهای سرّی دارند با یکدیگر گفتگوهایی دارند که چگونه بفریبند محصول کار هر گروهی به گروه دیگر گزارش داده میشود آنها میگویند ما چگونه عدهای را فریب دادیم شما هم از همین راه فریب بدهید خود شیاطین یک گردهمایی دارند هم تصمیم میگیرند چگونه انسان و غیر انسان را فریب بدهند هم نتایج فریب دادنهای گذشته را به یکدیگر گزارش میدهند همان طوری که دربارهٴ شیاطین انس اینچنین است شیاطین جن هم همین طور است شما میبینید یک عده به عنوان شیاطین انس در این گردهمایی دو کار میکنند یک کار اینکه چگونه کشورهای ضعیف را به غارت ببرند غارت کنند یا فریب بدهند یا تهاجم فرهنگی را دامنگیر آنها کنند و مانند آن یک کار آنها هم این است که محصول کارهای قبلی را به یکدیگر منتقل میکنند شیاطین قبل از اینکه انسانها را بفریبند یک گردهمایی و نشستی با یکدیگر دارند برای دو منظور یکی کیفیت فریب دادن انسانها است
یکی گزارش نتیجه کارهایی که قبلاً کردهاند ﴿وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیِّ عَدُوًّا شَیاطینَ اْلإِنْسِ وَ الْجِنِّ﴾ که ﴿یُوحی بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا﴾ بعد از اینکه آن گردهمایی تمام شد
آنگاه شروع میکنند به انجام مأموریت به سراغ انسانها میآیند آنها را فریب میدهند
پس آنها تصمیمگیریهایشان مشترک است
البته زیر مجموعه آن ابلیس کار میکنند که آن ابلیس فرمانروای همهٴ اینهاست که ﴿إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ﴾ بنابراین انسان با آشنا شدن اینگونه از آیات متوجه میشود که با چه خطری روبرو است.
... اینکه فرمود: ﴿یُوحی بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورً﴾ این ﴿غُرُورً﴾ یا مفعول مطلق است یا مفعول له اگر از آن جهت ملاحظه بشود که ﴿یُوحی بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ﴾ این قول باطل را به یکدیگر گزارش میدهند که خود آن قول باطل فریباست در حقیقت مثل آن است که بفرماید: «یغرون غرورا» این میشود مفعول مطلق و از سنخ همان فعل است چون گاهی لفظاً عین هماند نظیر «قعدت قعوداً» گاهی معناً عین هماند مثل «جلست قعوداً» اینجا معناً این مصدر با آن فعل هماهنگ است و اگر منظور این باشد که آنها دور هم جمع میشوند و حرفها را به یکدیگر منتقل میکنند برای فریب، برای فریب مردم نه برای فریب یکدیگر آن وقت این ﴿غُرُورً﴾ مفعول له میشود نه یکدیگر را میخواهند فریب بدهند برای فریب مردم گردهمایی دارند این ﴿غُرُورً﴾ میشود مفعول له
و علامه جوادی آملی ادامه می دهندکه:
مطلب بعدی آن است که این ﴿وَ لِتَصْغى﴾ «صغو» یعنی میل نظیر ﴿صَغَتْ قُلُوبُکُما﴾ آیهای که در سورهٴ مبارکهٴ «تحریم» هست آیهٴ چهارم سورهٴ «تحریم» این است که ﴿إِنْ تَتُوبا إِلَى اللّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُما﴾ ﴿صَغَتْ﴾ یعنی «مالت» است ماه که به کرانه غرب نزدیک شد میگویند «اصغی القمر یعنی مال الی الغروب» خب این ﴿صَغَتْ﴾ یعنی میل این آیه روشن میکند آن آیاتی که میفرماید بندگانی را بشارت بدهید که حرفهای گوناگون و مکتبهای مختلف را میشنوند و خوب آن را انتخاب میکنند آن را شرح میکنند بیانذلک این است که در آن کریمه فرمود: ﴿فَبَشِّرْ عِبادِ ٭ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ﴾ این آیه میفرماید آن بندگان خاص مرا بشارت بده که آرای گوناگون، اقوال گوناگون، مکتبهای گوناگون را به خوبی گوش میدهند بعد حسن انتخاب دارند بهترینش را برمیگزینند در چنین جامعهای فکر آزاد، قلم آزاد، بیان آزاد و مانند آن مثل جامعه علمی حوزه علمیه در چنین جمعی حرف آزاد است کسی اشکال میکند کسی جواب میدهد، کسی اشکال جبر میکند جواب میشنود، اشکال تفویض میکند جواب میشنود و اشکالات دیگر برای اینکه همهٴ اینها به لطف الهی در حد تشخیصاند در چنین جامعهای قلم آزاد، بیان آزاد، استدلال آزاد هر کسی آن احسنش را انتخاب میکند اما اگر در جامعهای بعضیها گرایش به طرف باطل دارند «صغو الی الباطل» دارند میل به باطل دارند این میل به باطل یا برای آن است که ﴿فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ﴾ یا برای آن است که ضعف ایمان در آنهاست یا برای آن است که قدرت تشخیص ندارند کسی که ﴿فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ﴾ یا ضعیف الایمان است یا قدرت تشخیص ندارد این سریع الانفعال است یک قلم روان او را جذب میکند او دیگر به این فکر نیست که نپذیرد هر کسی اینچنین نیست که بگوید این مکتب پیش من امانت است تصوراً من او را خواندم هنوز تصدیق نکردم خیلیها تصورشان با تصدیق همراه است برای اینکه اینها سریع الانفعالاند زود باورند انسانهای زود باور که اگر چیزی را شنید زود تصدیق میکند در چنین جامعهای که نمیشود گفت قلم آزاد است، بیان آزاد است هر کس هر چه خواست بگوید و هر کس هر چه خواست بخواند خب چرا کتب ضلال را گفتند برای محققین نه تنها حرام نیست بلکه مستحب، بلکه برای بعضیها مطالعه کتب ضلال واجب است همین کتب ضلال برای برخی مکروه بلکه حرام است چرا؟ چرا خرید و فروش کتاب ضلال حرام است؟ چرا مطالعه کتاب ضلال حرام است؟ آیا کتاب ضلال نظیر کذب و غیبت و بهتان برای همهٴ مردم حرام است یا برای آن سریع الانفعالها حرام است اگر جامعه یک دست بود یعنی ﴿فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ﴾ در بینشان نبود ضعیف الایمان نبود، سریع الانفعال نبود در چنین جامعهای آزادی بنان و بیان برکت است و اما اگر در جامعهای عدهای ﴿فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ﴾ بودند یا ضعیف الایمان بودند یا سریع الانفعال بودند خب اگر یک مطلب باطل و سمّی در یک مقالهای گنجانده شده آن خواننده سریع الانفعال خواندن همان و باور کردن همان و در یک چنین جامعهای که نمیشود گفت که هر کسی هر حرفی را بزند آزاد است اول باید اینها را بالا آورد بعد در فضای متخصصین هر حرفی میزنند هرکسی بزند آزاد است در این کریمه فرمود: ﴿وَ لِتَصْغى إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاْلآخِرَةِ﴾ آنها که یک مشکل اعتقادی دارند صغو اینها، میل درونی اینها به همین حرفهای شیاطین انس و الجن است خب چنین جامعهای که نمیشود گفت هر کس هر حرفی را بزند آزاد است که هر کس هر حرفی را دارد در سمینار متخصصان بزند در جمع متخصصان بزند در مناظرههای متخصصان بزند اما همهٴ اینها برای عموم مردم پخش بشود روا نیست خدا رحمت کند سیدنالاستاد محقق داماد را این قصه را ایشان مکرر از یکی از هم دورههای سابق خودشان نقل میکرد میگفت فلان کس که گویا او هم در همان زمان مرحوم شده بود میگفت من مجتهد نیستم برای اینکه رسائل مرحوم شیخ را نگاه میکنم خوب مطالعه میکنم میبینم حق با شیخ است بعد حاشیه مرحوم آخوند را میبینم اشکالات آخوند را نگاه میکنم میبینم حق با آخوند است بعد درّر مرحوم آقا شیخ نگاه میکنم که بر مرحوم آخوند اشکال میکند میبینم حق با مرحوم حاج شیخ عبد الکریم است من مجتهد نیستم خب او فهمید که مجتهد نیست اما کسی رسائل را میخواند میبیند حق با اوست وقتی کفایه را نگاه میکند اشکال آخوند را نگاه میکند میبیند حق با آخوند است و نمیداند مجتهد نیست چنین آدمی در همین حد هم که باشد خواندن هر مقالت برای او حلال نیست این سریع الانفعال است مگر اینکه طمأنینه داشته باشد که تصور کند و تصدیق نکند به عنوان امین وگرنه مشمول ﴿وَ لِتَصْغى إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ﴾ خواهد بود خب پس قرآن کریم در عین حال که میفرماید بیان آزاد، بنان آزاد، مطالعه آزاد ﴿فَبَشِّرْ عِبادِ ٭ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه﴾ مشخص کرده است که این آزادی بنان و بیان در چه فضایی است وگرنه آنها که میلشان به طرف باطل است از نظر قبول شبهه آسیبپذیرند سریع الانفعالاند تصورشان با تصدیق همراه است چنین جامعهای که نمیشود گفت هر کسی آزاد است هر چیزی را بگوید یا در چنین جامعهای که نمیشود گفت آزادانه هر کسی هر چه را خواست مطالعه کند هر سخن را خواست بشنود غرض این است که جمع بین ﴿وَ لِتَصْغى إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاْلآخِرَةِ﴾ با ﴿فَبَشِّرْ عِبادِ ٭ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ﴾ آن است که اگر فضا، فضای تخصصی شد علمی شد افرادی که اگر مثلاً رسائل را نگاه کردند در حدّ تصور فرمایش مرحوم شیخ را درک میکنند نه تصدیق میبینند میگویند ببینیم آخر چه در میآید بعد نقد مرحوم آخوند را نگاه میکنند باز میگویند ببینیم آخر چه در میآید بعد نقد مرحوم نایینی بر آخوند را نگاه میکنند میگویند باز ببینیم آخر چه در میآید بعد اشکال امام راحل(رضوان الله علیه) بر مرحوم نایینی را نگاه میکنند بعد میگوید آخر چه در میآید آنگاه مینشیند این آراء چهارگانه و اقوال چهارگانه را جمعبندی میکند به یک نتیجه میرسد خب چنین جامعهای نورانی است و پر برکت است اگر افراد در هر مرحله به این بخش رسیدهاند هم آزادند هر حرفی را بزنند هم آزادند هر کتابی را بخوانند نتیجه اینکه جمع ﴿وَلِتَصْغى إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاْلآخِرَةِ﴾ و آیهٴ ﴿فَبَشِّرْ عِبادِ ٭ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ﴾ همین است که به عرضتان رسید. (پایان بحث نشستهای سرّی شیاطین از قول علامه جوادی آملی)
در این آیه رسانه ی " زُخْرُفَ الْقَوْلِ " چند ویژگی دارد:
1- به کارگیری آن با هدف القای به یکدیگر یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ
2- ارائه ی آراسته(جذابِ تحسین برانگیز) زُخْرُفَ الْقَوْلِ
3- افترا و دروغ پراکنی مَا یَفْتَرُونَ
در این آیه، داشتن سخنان آراسته ظاهر و فریبنده، از ویژگی های دشمنان پیامبران الهی نام برده شده است.
زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً ابزار رسانه ای تأثیر گذار دشمنان انبیای خداست.
و تا خدا نمی خواست، وَ لَوْ شَاءَ رَبُّکَ
این تأثیر گذاری در آن قرار نمی گرفت مَا فَعَلُوهُ
و از طرفی وظیفه ی آخرین پیامبر و پیروانش را گوشزد می کند فَذَرْهُمْ وَ مَا یَفْتَرُونَ
علامه جوادی آملی در معنای فَذَرْهُمْ وَ مَا یَفْتَرُونَ در این آیه رسالت پیغمبر ماندن را بحث کردن و مناظرههای فرهنگی می داند
می فرمایند:[2]
"اینکه فرمود: ﴿فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُونَ﴾ نظیر موارد دیگر منظور این نیست که اینها را رها کن منظور این است که مشکل اینها تو را مشغول نکند برای اینکه در همین آیهٴ بعد فرمود با آنها محاجّه کن احتجاج کن استدلال کن بگو بالأخره ما یک حَکمی داریم که فصل الخطاب را او دارد حرف آخر را او میزند و آن فصل الخطاب همین قرآن کریم است که خودش قول فصل است که ﴿إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ ٭ وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ﴾ و هم مفصّل است یعنی حق را از باطل بیان کرده جِدّ را از هزل جدا کرده، زشت را از زیبا جدا کرده چنین کتابی حَکَم است خب بین ما و بین شما این حَکَم، اگر شما در عصر اعجاز سخن دارید خود قرآن حَکَم است حرف آخر را میزند ﴿فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ﴾ اگر از نظر دعوت اشکال دارید براهینی که قرآن اقامه میکند عقلی است شما بیایید مثل او اقامه کنید یا نقضش کنید از جهت دعوا اشکال دارید مِثل آن بیاورید چون من یک دعوا دارم یک دعوت، دعوای من این است که من پیغمبرم دعوت من این است که خدا هست و قیامت هست و بهشت و جهنم است معارف است و احکام است و شریعت است و امثال ذلک در دعوت من تردید دارید که محتوای قرآن است بیایید بحث کنیم در دعوای من تردید دارید مثل خود قرآن بیاورید پس غیر از قرآن حکمی در کار نیست از اینجا معلوم میشود که اینکه فرمود: ﴿فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُونَ﴾ معنایش این نیست که از آنها فاصله بگیر در نوبتهای قبل هم ملاحظه فرمودید ذات اقدس الهی به پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) دستور داد که در بین اینها باش هرگز مأموریت را ترک نکن یک پیغمبر در یک فرصت استثنایی و کوتاه مأموریت را ترک کرد و آن یونس بود خداوند در قرآن کریم مکرر به پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) میفرماید که مثل نوح باش، مثل ابراهیم باش مثل موسی باش، مثل عیسی باش بعد میفرماید، مثل یونس نباش ﴿وَ لا تَکُنْ کَصاحِبِ الْحُوتِ﴾ خب پس معلوم میشود که رسالت پیغمبر ماندن و بحث کردن و مناظرههای فرهنگی است فقط فرمود هجرت هجر جمیل باشد ﴿وَ اهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمیلاً﴾ حالا خیلی غصه بخوری این در نظام طبیعت بالأخره «آتش که را بسوزد گر بولهب نباشد» پایان نقل قول تفسیری آیت الله جوادی آملی[3]
اما در آیه ی بعد تأثیر پذیران این رسانه را مشخص می کند و ضمن توصیف احساس آنها، از سرنوشتشان نیز پرده بر می دارد؛ آنجا که می فرماید:
وَ لِتَصْغَى إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِیَرْضَوْهُ وَ لِیَقْتَرِفُوا مَا هُمْ مُقْتَرِفُونَ (113)
و [ چنین مقرر شده است ] تا دلهاى کسانى که به آخرت ایمان نمی آورند به آن [ سخن باطل ] بگراید و آن را بپسندد، و تا اینکه آنچه را باید به دست بیاورند ، به دست آورند. ﴿الأنعام، 113﴾
[1] - ترجمه ی آیات با عراب آیات از قرآن تحت نرم افزار وورد نور است.
[2] منبع: تفسیر آیت الله جوادی آملی http://portal.esra.ir
[3] در متن فوق منظور آیت الله جوادی آملی از آیه ی بعد آیه 114 سوره ی الانعام است که می فرماید: أَ فَغَیْرَ اللَّهِ أَبْتَغِی حَکَماً وَ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتَابَ مُفَصَّلاً وَ الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّکَ بِالْحَقِّ فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ (114 الانعام) پس، آیا داورى جز خدا جویم؟ با اینکه اوست که این کتاب را به تفصیل به سوى شما نازل کرده است . و کسانى که کتاب [ آسمانى ] بدیشان دادهایم مىدانند که آن از جانب پروردگارت به حق فرو فرستاده شده است . پس تو از تردیدکنندگان مباش. ﴿الأنعام، 114﴾ (ترجمه ی آیات با عراب آیات از قرآن نور تحت نرم افزار وورد است.)
برای رسانه ی زخرف القول یک جستجوی اینترنتی انجام دادم دیدم که استاد مصباح یزدی از لفظ دموکراسی بعنوان نمونه ای از زخرف القول یاد کرده اند لذا بر آن شدم که برای این وبلاگ که زخرف القول راا بعنوان ابزار رسانه ای مطرح کرده است؛ ارسال کنم.
متن و آدرس دیدگاه استاد مصباح یزدی:
آیتالله مصباحیزدی:لفظ «دموکراسی»از نمونههای بارز "زخرف القول"است
استاد حوزه علمیه قم گفت: انقلاب اسلامی ایران که امروزه امالقرای اسلام است، یکی از رسالتهایش مبارزه فرهنگی است و همانطوری که در جهاد نظامی به اسلحه نیاز است، برای جهاد فرهنگی نیز به سلاح تفکر و اندیشه نیاز است.
به گزارش ایرنا، آیت الله مصباح یزدی در همایش ناظرین شورای نگهبان استان قم با بیان اینکه تدبیر همه امور به دست خداوند است و خدا قادر مطلق است، خاطر نشان کرد: برای هر پیامبری شیاطینی از جن و انس قرار داده شده است و جالب اینجاست که خداوند خودش این شیاطین را قرار داده است تا انسان با اراده خودش در مسسیر صحیح قدم بردارد، و انسان که مظهر قدرت خداست در صورت انتخاب راه صحیح خلیفه الهی میشود.
علامه مصباح یزدی با اشاره به آیاتی از قرآن کریم گفت: موجوداتی به نام شیاطین وجود دارند که میتوانند در زندگی بشر تأثیر داشته باشند و برخی از این شیاطین، از جنس انسان هستند، یعنی در حقیقت کارهای ابلیس به دست این انسانها صورت میگیرد.
وی با بیان اینکه تنها شیاطین انس برای ما قابل رؤیت هستند، افزود: این شیاطین با استفاده ازالفاظ زیبا و فریبنده که قرآن از آن به "زخرف القول" تعبیر میکند، مردم را فریب میدهند و در مقابل پیامبران میایستند.
وی با بیان این که اکثر فسادهایی که در جهان واقع شده است، از طریق جنگ نرم و تبلیغات زیبا بوده است، ادامه داد: این روش در طول تاریخ مصادیق زیادی دارد و شیاطین انس مفاهیمی ارزشی را با استفاده از عبارات فریبنده و با سوء استفاده از اصول روانشناسانه، آنقدر در مصادیق ضد خودش به کار میبرند و تکرار و زمینه سازی میکنند تا عدهای فریب خورده و باور کنند.
وی به عنوان نمونه، با اشاره به اینکه بدیهیترین ارزش اخلاقی در بین همه مردم دنیا عدالت است گفت: شیاطین انس جای ظلم را با عدل عوض کرده و مصادیق ظلم را به عنوان عدالت مطرح کرده و اجرای عدالت را ظلم معرفی میکنند، و متأسفانه برخی از افرادی که از آنها انتظار میرود این مغالطات را تبیین کنند، خودشان در این دام گرفتار و دردافزا میشوند.
این استاد اخلاق حوزه علمیه به عنوان نمونهای دیگر از این جنگ تبلیغاتی، به تفاوت ارث زن و مرد در شریعت اسلامی اشاره کرد و گفت: خداوند با علم مطلق خود به همه جوانب و مصالح انسان، میتواند مصادیق ظلم و عدل را در این مورد مشخص کند، اما شیاطین با دست گذاشتن روی این موارد که زودتر برای مردم شبهه میشود قصد فریب مردم را دارند.
آیت الله مصباح یزدی ادامه داد: اعلامیه جهانی حقوق بشر یکی از ابزارهایی است که به وسیله آن ایجاد شبهه میکنند درحالی که لازمه این اعلامیه آن است که اگر فرد جانی خطرناکی هزار نفر بی گناه را به قتل رساند، نباید کشته شود، چون دارای کرامت انسانی و حق حیات است، و بدترین مجازاتی برای او در نظر میگیرد، حبس ابد است، درحالی که آنها براساس آیات قرآن کریم، شر الدواب هستند و نه تنها کرامتی ندارند که از حیوانات هم پست ترند!
عضو مجلس خبرگان رهبری، لفظ «دموکراسی» را از نمونههای بارز "زخرف القول" دانست و گفت: دشمنان برای رسیدن به اهداف شوم خود از این الفاظ سوء استفاده میکنند تا مردم را بفریبند.
وی در ادامه به بازی شیاطین با لفظ «تروریسم» اشاره کرد و افزود: امروزه در نظر این شیاطین، جمهوری اسلامی ایران، حزب الله و حماس تروریست هستند، اما رژیم غاصب صهیونیستی که دست به کشتار بیرحمانه مردم مظلوم غزه زده، تروریست نیست.
آیت الله مصباح یزدی انقلاب اسلامی ایران را ام القرای اسلام دانست و یکی از رسالتهای این انقلاب را مبارزه فرهنگی دانست و افزود: همانطور که در جهاد نظامی به اسلحه نیاز است، برای جهاد فرهنگی نیز به سلاح تفکر و اندیشه نیاز است.
وی ادامه داد: امروزه انقلاب اسلامی باید با جهاد فرهنگی، نقاط ضعف فرهنگهای بیگانه را نشانه رفته و آنها را رسوا کند، اما برای این کار ابتدا باید جوانان خودمان را حفظ کنیم تا فریب شیاطین انس را نخورند.
گفتنی است همایش ناظرین شورای نگهبان استان قم 30 بهمن ماه در تالار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) قم برگزار شد.
پنجشنبه، 21 دی 1391 22:54