مسئله استقلال در
کلام امام خامنه ای:
باید احساس استغنا از دیگران و استقلال و رجوع به خود و تکیهى بر ظرفیّتهاى خود داشته باشید؛ آنوقت استعدادها میجوشد؛ کمااینکه تاحالا اینجور بوده است و بعد از این هم همینجور خواهد بود.
مسئلهى استقلال، مسئلهى مهمّى است براى کلّ کشور و کلّ انقلاب.
استقلال یکى از پایههاى انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى بود. شعار «استقلال» در کنار شعار «آزادى» مهمترین شعارهاى انقلاب بود و هست و خواهد بود.
ببینید، بعد از شکست شیوهى استعمار مستقیم - که قبلاً معمول بود و کشورها را به صورت مستقیم استعمار میکردند - که آن شیوه منسوخ شد، استعمار جدید جایگزین آن شد؛ استعمار جدید به این صورت بود که قدرتهاى مداخلهگر خارجى مستقیماً وارد ادارهى کشورهاى تحت استعمار نمیشدند؛ عوامل آنها و کسانى که گوش شنوایى از آنها داشتند و متّکى به آنها بودند، در رأس کشورها قرار میگرفتند و چون حکومت متّکى به خارج بدون استبداد امکانپذیر نیست، با استبداد حکومت میکردند و منافع قدرتهاى خارجى را تأمین میکردند؛ این استعمار جدید بود. مبارزهى با استبداد بدون مبارزهى با آن قدرت خارجىاى که پشت سر دیکتاتور و مستبد قرار دارد، به جایى نمیرسید و نمیرسد. امروز هم همینجور است؛ اگر فرض کنیم یک ملّتى که از استبداد حاکمان خود به جان آمده، قیام کند و انقلاب کند و با آن مستبد مبارزه کند، امّا با آن سلطهگرِ خارجىاى که پشت سر این مستبد قرار داشت، سازش کند، سرنوشت این انقلاب و مسئولان و مدیران این انقلاب، یا شکست است یا خیانت، از این دو حال خارج نیست؛ یا دچار خیانت خواهند شد و به انقلابشان، به کشورشان خیانت خواهند کرد؛ یا اگر بخواهند خیانت نکنند شکست خواهند خورد، از صحنه محو خواهند شد. همچنانکه در بعضى از انقلابهاى این چند سال اخیر ملاحظه کردیم [ که] با مستبد جنگیدند، [ امّا] از آن نیروى پشت سرِ مستبد غفلت کردند، یا احیاناً به فکر سازش و مدارا با او افتادند؛ نتیجه را امروز ملاحظه میکنید. مبارزهى با مستبد و سازش با مستکبر به جایى نخواهد رسید. آن انقلابى موفّق خواهد شد و پیروز خواهد شد که آن قدرت مداخلهگرِ پشتسرِ دیکتاتور را هم ببیند و با او مبارزه کند؛ لذا وقتى جوانهاى ما رفتند لانهى جاسوسى آمریکا را گرفتند و ضربهى تحقیرآمیزى را به آمریکا زدند، امام گفتند «انقلابى بزرگتر از انقلاب اوّل». انقلاب اوّل هم انقلاب بود، انقلاب عظیم و بىنظیرى بود، امّا در این حرکت دوّم، ملّت ایران نشان داد که لایهى بعدى سلطه و گرفتارى و بلا را میشناسد و با آن مقابله و مبارزه میکند.
مسئلهى استقلال را اینجا میشود فهمید؛ استقلال یعنى یک کشورى مداخلهگر را بشناسد، با آن مقابله کند و در مقابل آن بایستد.
استقلال به معناى بداخلاقى کردن با همهى دنیا نیست؛ استقلال به معناى مقابلهى با آن قدرتى است که میخواهد مداخله کند، میخواهد دستور بدهد، میخواهد حیثیّت و شرف یک ملّت را براى منافع خود خرج کند؛ این معناى استقلال است.
دشمن استقلالِ یک ملّت کیست؟ قدرتهاى خارجى، قدرتهاى مداخلهگر؛ آنها هستند که از حسّ استقلال در یک کشور واهمه دارند، می هراسند و سعى میکنند این حس را در ملّت، در رهروان و در رهبران و در پیشروان ملّت، تضعیف کنند، لذا دستگاههاى تبلیغاتى اینها به کار مىافتند براى اینکه ملّتها را از استقلال روگردان کنند؛ اینجور تبلیغ میکنند که
استقلال سیاسى کشورها یا استقلال فرهنگى و اقتصادى کشورها با پیشرفت کشورها منافات دارد. می شنوید این حرفها را، آن کسانى که با تبلیغات جهانى آشنایى دارند، می شنوند؛ در دنیا بهعنوان اتاقهاى فکر، بهعنوان حرفهاى فیلسوفانه، این مطالب را پخش میکنند، کسانى هم در داخل کشورها - از جمله داخل کشور ما - همین حرفها را از طرف آنها منتشر میکنند، که یک کشورى اگر بخواهد در مجموعهى کشورهاى پیشرفتهى دنیا قرار بگیرد، چارهاى ندارد جز اینکه از میل استقلالخواهى فرو بکاهد، میل به استقلال را در خود کم کند؛ والّا با هم نمی سازد که یک کشورى بخواهد مستقل باشد، بخواهد صرفاً بر روى منافع خود تکیه بکند، و در عین حال جزو منظومهى پیشرفت جهانى هم قرار بگیرد. خب، این حرف حرف کاملاً غلط و ساختهوپرداختهى کسانى است که با استقلال کشورها مخالفند.
امید و هدف قدرتمندان مداخلهگر این است که در داخل کشورها، بتوانند با دخالت در امور کشورها منافع خودشان را تأمین کنند؛ اگر منافع آن ملّتها از بین رفت و پایمال هم شد، اهمّیّتى برایشان ندارد؛ اصرارشان بر این است [ که] دخالت کنند؛ کما اینکه در رژیم طاغوت [ هم] همین بود: با چه کسى رابطه داشته باشید، با چه کسى رابطه نداشته باشید، نفت را به چه کسى بفروشید، چقدر بفروشید، چه جورى مصرف کنید، چه کسى در فلان مسئولیّت حسّاس سرِ کار بیاید، چه کسى نیاید؛ در این چیزها دخالتهاى صریح میکردند؛ این کشور میشود یک دستگاهى، یک وسیلهاى براى منافع آنها و منافع ملّى بکلّى فراموش میشود؛ هدف مدیران و ادارهکنندگان کشور دیگر منافع ملّى نیست، تأمین منافع مداخلهگران است.
استقلال، این رَوَند غلط و خائنانه را قطع میکند؛ جلوى این را میگیرد. معناى استقلال براى یک کشور این است.
استقلال به معناى قهر کردن با کشورها نیست، به معناى ایجاد کردن سدّى در مقابل نفوذ کشورها است که نتوانند منافع آن کشور را، منافع [ آن ]ملّت را تحتالشّعاع منافع خودشان قرار بدهند؛ این معنى استقلال است و این مهمترین هدف براى یک کشور است.
آن چیزى هم که میتواند استقلال را تأمین بکند براى انقلاب اسلامى ما، تکیهى صریح و شفّاف بر مبانى انقلاب است؛ اصول انقلاب، مبانى انقلاب، ارزشهاى انقلاب، بهشکل صریح و شفّاف مورد تکیه باید قرار بگیرد.
همچنانکه امام بزرگوار اینجور بود؛ امام از اوّل شروع نهضت، همهى حرف خود را صریح، بدون ابهام بیان کرد. از اوّل، امام رژیم طاغوتىِ موروثىِ استبدادىِ سلطنتى را نفى کرد، ملاحظه نکرد؛ از اوّل معلوم بود که امام دنبال یک نظام و یک تشکیلات مردمى است. سلطنت موروثى، مردود؛ نظام استبدادى، مردود؛ نظام فردى و متّکى به ارادهى فرد، مردود؛ اینها را امام صریح بیان کرد؛ پردهپوشى نکرد.
امام بصراحت بیان کرد که نظام اسلامى - نظامى بر مبناى اندیشهى اسلام و ارزشهاى اسلامى - باید سرِ کار بیاید؛ پردهپوشى نکرد.
امام در قضیّهى مقابلهى با شبکهى صهیونیستىِ خطرناکى که بر دنیا میخواهد حکومت بکند، هیچ ملاحظهاى نکردند، حرفى را پوشیده نگذاشتند، صراحتاً در مقابل صهیونیسم موضع گرفت. امام در مقابل رژیم صهیونیستى که یک رژیم جعلى و غاصب است که بر منطقهى فلسطینِ مظلوم حکومت میکند، صریحاً موضع گرفت؛ هیچ ملاحظه و پردهپوشى نکرد؛ ببینید اینها اصول و پایهها است.
امام در اینکه ما با نظام سلطه مخالفیم، هیچ پردهپوشى نکرد.
نظام سلطه یعنى آن نظام بینالمللىاى که متّکى است به تقسیم دنیا به سلطهگر و سلطهپذیر؛ امام قاطعاً این را رد کرد. آن نظام سلطه هم در شکل کامل خود تجسّم و تجسّد پیدا میکند در رژیم و دولت کنونى ایالات متّحدهى آمریکا؛ لذا امام صریحاً در مقابل آمریکا موضع گرفت. موضعگیرى ما در مقابل آمریکا به مناسبت این نیست که اینها یک ملّتى باشند که ما با این ملّت مخالف باشیم یا خصوصیّات نژادى تأثیرى داشته باشد؛ مسئله اینها نیست؛ مسئله این است که منش و ذات و رفتار دولت ایالات متّحدهى آمریکا، مداخلهگرى و سلطهگرى است؛ امام در مقابل این، موضع صریح و شفّاف گرفت.
براى همین است که شما مىبینید انقلاب بعد از گذشت ۳۵ سال بر اصول و مبانى و بر ریل حقیقى خود استوار و پابرجا است؛ انقلاب عوض نشد، حرف خود را عوض نکرد، راه خود را عوض نکرد، هدفهاى خود را عوض نکرد؛ خیلى مهم است.
انقلابها در مقابل طوفانهایى که بر آنها فرود مىآیند، مقاومت خودشان را از دست میدهند؛ خیلىها، یا حرفشان را عوض میکنند، یا راهشان را عوض میکنند، یا اصلاً بکلّى نابود میشوند و از بین میروند.
انقلاب اسلامى از اوّلى که پدید آمده است تا امروز، اهداف مشخّص خود را حفظ کرده، به سمت این اهداف حرکت کرده، به پیشرفتهاى حیرتانگیز در بخشهاى مختلف نائل شده، خود را دارد از یک کشور و ملّت فراموششدهى بىتأثیر در دنیا، بهعنوان یک قدرت منطقهاى بزرگ و یک عنصر مؤثّر در سیاستهاى بینالمللى، به دنیا نشان میدهد.
در اطراف دنیا، همهى ملّتها ملّت ایران را بهعنوان یک ملّت شجاع، یک ملّت باصداقت، یک ملّت هوشمند، یک ملّت مقاوم میشناسند.
اینهمه هم علیه نظام اسلامى کار شده است، تلاش شده است، تبلیغات شده است؛ یک مدّتى دستگاههاى تبلیغاتى و سیاسى دشمنان ملّت ایران تکیهى خودشان را گذاشتند بر ایجاد ایرانهراسى - بعضىها اسلامهراسى، بعضىها ایرانهراسى - [ امّا ]محبوبیّت ملّت ایران در میان ملّتهاى دنیا بیشتر شد.
امروز نه فقط آحاد عمومى ملّتها [ بلکه] نخبگانِ بىغرض دنیا هم همینجورند؛ اظهارنظرهایشان را نگاه کنید، قضاوتشان دربارهى ملّت ایران این است:
ملّت بااستقامت، ملّت هوشمند، ملّت صبور؛ با این چشم نگاه میکنند به ملّت ایران. سیاست ایرانهراسى آنها امروز اینجور نتیجه داده؛ هراس ملّتها از نظام جمهورى اسلامى و ملّت ایران نیست، هراس ملّتها از تسلّط آمریکا است.
آمریکا است که به زورگویى معروف است، به مداخلهى در امور کشورها معروف است، به جنگافروزى معروف است؛ ملّتها آمریکا را بهعنوان یک دولت جنگافروز، آتشافروز و مداخلهکنندهى در امور ملّتها میشناسند.
ملّتها از آمریکا است که هراس دارند، از آمریکا است که متنفّرند.
چهرهى نظام جمهورى اسلامى به توفیق الهى روزبهروز روشنتر شده است، ملّت ایران هم روزبهروز در دنیا آبرومندتر شدهاند؛ و این روش ادامه پیدا خواهد کرد.
راز ماندگارى نظام جمهورى اسلامى بر ریل انقلاب و بر خطوط اصلى امام بزرگوار، همین صراحت بوده است؛ هیچ نبایستى این شفّافیّت را، این صراحت را از دست داد. در مقابل مخالفان، در مقابل دوستان، در مقابل دشمنان، مواضع جمهورى اسلامى باید مواضع شفّافى باشد.
تاکتیکها را میتوانند عوض کنند، شیوههاى کار را میتوانند عوض کنند،
[ امّا] اصول، همچنان مستحکم باید بماند؛ این راز استحکام انقلاب و راز پیشرفت کشور است.
۱۹ بهمن ۱۳۹۲
leader.ir