استقلال فرهنگی

هدف سایت استقلال فرهنگی هم افزایی در مهندسی فرهنگی جامعه

استقلال فرهنگی

هدف سایت استقلال فرهنگی هم افزایی در مهندسی فرهنگی جامعه

استقلال فرهنگی
امام خامنه ای:

من هم از مسائل فرهنگی نگرانم
و در این نگرانی نمایندگان محترم خبرگان
سهیم هستم.

دولت محترم باید به این موضوع توجه کند
و مسئولان فرهنگی نیز
باید توجه داشته باشند
که چه می کنند،

زیرا در مسائل فرهنگی
نمیتوان بی ملاحظه‌گی کرد.

مسئله فرهنگ مهم است

زیرا اساس ایستادگی
و حرکت نظام اسلامی،
مبتنی بر حفظ فرهنگ اسلامی و انقلابی
و تقویت جریان فرهنگی مؤمن و انقلابی است.

واقعاً همه باید قدر جوانان مؤمن و انقلابی را بدانند
زیرا همین جوانان هستند
که در روز خطر، سینه سپر می کنند.

کسانیکه به این جوانان با بدبینی نگاه می کنند
و تلاش دارند آنها را منزوی کنند،
به انقلاب و کشور خدمت نمی کنند.

البته این جوانان مؤمن و انقلابی
هیچگاه منزوی نخواهند شد.

مطالبی که گفته شد باید بصورت گفتمان
و باور عمومی درآید

که لازمه آن هم

تبیین منطقی و عالمانه این مسائل،

به دور از زیاده روی های گوناگون

و با زبان خوش است.

۱۳۹۲/۱۲/۱۵
leader.ir


---------------------


کانال استقلال فرهنگی
در سروش

http://sapp.ir/esteghlalefarhangi


و در تلگرام

https://telegram.me/culturalIndependence


وبسایت های متفاوت
آخرین نظرات شما

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قصه لیلی و مجنون شیرازی» ثبت شده است

گل های رو میزی گل رو میزی گالری های هنری گالری نقاشی گالری نقاشان و گرافیست ها کودک کارهای نقاشی کارهای منیاتور چهره پاتوق98 هنر نمایشگاه نقاشی ها و مینیاتورها نقاشیهای نقاشان ایرانی نقاشیهای معروف دنیا نقاشیهای زیبا نقاشیهای بسیار زیبا نقاشیهای بسیار دیدنی نقاشیهای نقاشی کودکان نقاشی و نگارگری نقاشی های گل ها نقاشی های هنری نقاشی های مینیاتوری زیبا از استاد محمود فرشچیان نقاشی های مینیاتوری زیبا از استاد نقاشی های مینیاتوری زیبا از نقاشی های مینیاتوری نقاشی های مینیاتور ایرانی نقاشی های معروف نقاشی های عاشقانه نقاشی های شخصیت های معروف نقاشی های سهراب نقاشی های سبک رئال نقاشی های زیبا از گل ها نقاشی های زیبا نقاشی های جالب نقاشی های بی نظیر نقاشی های بسیار زیبا نقاشی های ایرانی نقاشی ها و مینیاتور نقاشی موزاییک نقاشی منظره نقاشی فرشچیان نقاشی فانتزی نقاشی روی چهره نقاشی رنگ روغن نقاشی جدید نقاشی به سبکهای متفاوت نقاشی به سبک رئال نقاشی برای کودکان نقاشی با رنگ و روغن نقاشی با آبرنگ نقاشی با نقاشی ایرانی نقاشی از کودکان نقاشی از چهره نقاشی از مناظر نقاشی از دختر نقاشی | طراحی نقاشی MOR نقاشی نقاشان معروف دنیا نقاشان معروف نقاشان معاصر ایران نقاشان جهان نقاشان اروپایی نقاشان نقاش مینیاتورهای استاد محمود فرشچیان مینیاتور موسی و شبان مینیاتور ظهر عاشورا مینیاتور ضامن آهو مینیاتور موزه نقاشی منظره منتخب مناظر زیبا مناظر بینظیر محمود فرشچیان لیلی و مجنون لباس عروس قشنگ قدیمی فرشچیان عکسهای محمود فرشچیان عکس های هنری عکس های زیبا از نقاشی عکس ها عکس از نقاشی عشقولانه عروس عاشقانه طراحی ها طبیعت زیبا طبیعت شاهکارهای شاهکار سیاه قلم سبک رئال سبک سایت پاتوق98 زیباترین نقاشیها زیباترین مینیاتورها زیبا زندگینامه محمود فرشچیان زنان رومانتیک رنگ و روغن رمانتیک رخ دیدنیها دیدنی دل نواز دانلود کلیپ نقاشی خارجی جهان جذاب تصاویر نقاشی کلاسیک تصاویر نقاشی تابلوهای نقاشی استاد فرشچیان تابلو های نقاشی تابلو نقاشی تابلو فرش تابلو با آبرنگ افراد مشهور و حیوانات استاد محمود فرشچیان استاد آموزشگاه نقاشی آلبوم نقاشی های سهراب سپهری آثار نقاشی هنرمندان آثار منتخب آثار فرشچیان آبرنگ و رنگ روغن آبرنگ آب رنگ نقاشی آب رنگ Painting mahmood farshchian farshchian


رقص لیلی


برای التیام قلب مجنون


 در قسمت سوم قصه ی لیلی و مجنون شیرازی


بار دومی که مسافر مجنون شیرازی شدم همچنان حیران مجنون بودم.
مجنونی ورشکسته از بی وفایی شریک اقتصادی
مجنونی ترک شده از سوی شریک زندگی
مجنونی داغون از غم های تلمبار شده بر گرده ی خویش
که تا سر حد دست و پنجه نرم کردن با مرگ او را پیش برده است.
مجنونی که قلبش شکسته تا جایی که با جراحی و تعویض دریچه ی قلب نیز هنوز التیام پیدا نکرده است.
مجنون با مروتی که با اینکه همسرش از اوجدا شده است٬ همچنان بیمه ی او و تنها دخترشان را پرداخت می کند.
و تا جائیکه از دستش بر بیاید حتی به اسم نفقه ی دخترش از آن دو حمایت می کند.
این ها همه باورهایی است که مسافر قصه ی لیلی و مجنون شیرازی از سفر اول و پیامک های پس از آن پیدا نموده است.

امروز اما بار دومی است که مسافر کجاوه ی مجنون
می شوم.
پراید مجنون با هماهنگی تلفنی قبلی برای طی مسیری در شیراز به سان تاکسی تلفنی جلو ام سبز می شود.

مسافر: سلام کاکو
راننده(مجنون): سلام کاکو خوبی؟...

این‌بار هم مسافر پس از سوار شدن کمربندش را می بندد.
و مجنون دلشکسته با یک چاق سلامتی گرم
و بدون بستن کمربند٬ ک
لاچ را می گیرد و دنده یک، گاز
و به مرور رها کردن کلاچ و حرکت...
در طی مسیر٬
حیرت مسافر از رفتار مجنون٬
او را وادار به اعتراف می کند.
اعترافی که باورهای مسافر را
دچار چالش جدی می کند.
تا این جای قصه
قهرمان قصه مجنون است
که در به در لیلی است.
و نبود یا دوری لیلی کاری به سر جوان شیرازی آورده
که اگر از او مراقبت ویژه صورت نگیرد؛
ممکن است جانش را سر این عشق پاک از دست بدهد.
اما اعترافات مجنون تکان دهنده است!
او اعتراف می کند که
در وفاداری به پای لیلی نمی رسد.
او اعتراف می کند که لیلی در زندگی مشترکشان٬
هر کاری از دستش می آمده؛ انجام داده است.

مجنونی در حالی این اعترافات را می کند
که لیلی و تنها دخترشان
پس از ورشکستگی اقتصادی ترجیح می دهند٬ از او جدا باشند.
مجنون در حالی این اعترافات را می کند
که پس از مشکلات قلبی
بیشترین نیاز به یک غمخوار را احساس می کند.

مجنون اعتراف می کند؛
مسافر حیران می شود!

مجنون از خوبی های لیلی می گوید
مجنون از فداکاری های لیلی می گوید
مجنون از تلاش لیلی برای حفظ آشیانه ی سه نفره می گوید.
آری او از رقص لیلی در بیمارستان
برای التیام قلب مجنون می گوید!!
و بالاخره مجنون
از پیشتازی لیلی در فداکاری خانوادگی
می گوید!

و اعترافات مجنون٬ هر کدام بر حیرت مسافر می افزاید.

مسافر که تا این جای قصه حیران رفتار جنون آمیز مجنون
به خاطر دوری لیلی است؛
با چند پرسش جدید از رازهای سر به مهری با خبر می شود
که تاکنون بی خبر بوده است.

مسافر: با ورشکستگی اقتصادی لیلی رفت؟
مجنون: نه

مسافر: کارت که به جراحی قلب کشیده شد؛ لیلی ترکت کرد؟
مجنون: نه

مسافر: یعنی چی؟! پس لیلی بعد از ورشکستگی اقتصادی ترکت نکرد؟
بیمارستان و موقع عمل جراحی قلبت هم ترکت نکرد؟
پس تو این مشکلات جدید٬ چه جور پای زندگی ایستاد.
مجنون: ایستاد.

 مسافر: چه جور ایستاد؟
مجنون: لیلی پس از ورشکستگی ام
که منجر به بستری شدنم در بیمارستان
و عمل قلبم شد؛ سنگ تمام گذاشت.

مجنون ادامه می دهد:
لیلی با این که دانشجو بود؛
و در شهری همجوار شیراز درس می خواند٬
روز ها پس از کلاسش با وجود خستگی راه
برای استراحت به منزل نمی رفت
و پروانه وار بر بالین من می گشت؛
تا من بهبودی پیدا کنم.

مسافر: هزینه ی شما چطور تأمین می شد؟
مجنون: لیلی٬ همه خرجی را لیلی می پرداخت!

مسافر: با کمک خانواده اش؟
مجنون: نه

مسافر: لیلی کار می کرد؟
مجنون: نه

مسافر: پس چه جوری لیلی هزینه زندگی را تأمین می کرد؟
مجنون: با فروش طلاهایش٬ طلاهایش را می فروخت
و درمان قلبم را پیگیری می کرد.

مسافر:پس لیلی بلافاصله پس از ورشکستگی ترکت نکرده است؟
مجنون: نه

مسافر: تو بیمارستان هم باهات بوده؟
مجنون: لیلی سنگ تمام گذاشته

مسافر: چطور؟
مجنون: وقتی تو بیمارستان بخاطر دریچه ی قلبم بستری بودم؛
یک سکته ی مغزی هم داشتم؛
لیلی برای بازگشت دوباره ی من به زندگی٬
متوجه میشه که یک بخش هایی از مشکلات جسمی من
روحی و افسردگی است.
لیلی تصمیم می گیرد برای تغییر در حالات روحی من٬
دست به یک ابتکار بزند.

 مسافر: چه ابتکاری؟
مجنون: شاید باورت نشه؛ ولی لیلی ضبط می آورده بیمارستان
و تو اتاقی که من بستری بوده ام؛
موسیقی پخش می کرده
و حتی برای من و جلو چشای من می رقصیده
تا من زود تر خوب بشم!!

مسافر: عجب!
مجنون: تو بیمارستان پرستارها بهم می گفتند٬
خانمت دیوانه است؟
برات موسیقی پخش می کند!
برات می رقصد!

مسافر: تو بیمارستان؟ جلوی همه؟
مجنون: بله تو بیمارستان٬ ولی تو اتاقی که من تنها بستری بودم.

و این اعترافات مجنون یکی پس از دیگری نشان می دهد که
 لیلی شیرازی در زندگی مشترک پیشتاز فداکاری است.

و مجنون اما٬ غم اصلی و رنج آورش
همین خوبی های لیلی است.
مجنون از اینکه
چرا لیلای به این خوبی را از دست داده رنج می کشد.
مجنون کشته ی خوبی های لیلی است؛
ولی نمی داند که
چطور این احساس را به او منتقل کند.

مجنون از این که فرصت این سپاسگزاری را ندارد؛
گله مند است.
مجنون از لیلی گله ندارد که
 از خود گله مند است.

مجنون از این که
این همه از خود گذشتگی لیلی را ندیده است؛
ناراحت است.

قلب مجنون امروز مجروح این غم جان کاه است که
چرا تا لیلی در کنارش بوده است؛
از این فداکاری های او حرفی نزده است.
و مجنون بیش از این٬
 از ناسپاسی اش غمگین است.
از نشناختن لیلی
و از ناسپاسی اش نسبت به لیلی..

ان شاء الله ادامه دارد...



منبع مینیاتورها:

http://www.patogh98.com/News/naghashi-miniyatori-ziba-mahmood-farshchian


مطالب مرتبط:

قصه دنباله دار لیلی و مجنون شیرازی-

قسمت اول


مجنون برادرش را پیدا می کند


http://aliheidary.ir/post/Leyli%20and%20Majnoon%20of%20Shiraz



هدیه مجنون به لیلی-

 قسمت دوم قصه دنباله دار لیلی و مجنون شیرازی

http://aliheidary.ir/post/Gift%20to%20wife
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۲۹
علی حیدری


قصه دنباله دار لیلی و مجنون شیرازی

http://www.hadithlib.com/files/A-(66).jpg

 

 قسمت دوم



هد یه    مجنون    به لیلی



اولین پیامک مجنون به مسافر

سلام.مبعث حضرت رسول اکرم(ص)را به شما و خانواده محترمتان تبریک و تهنیت عرض میکنم.دوستدار شما مجنون.




دومین پیامک مجنون

سلام.نمیدونم که چی شد امروز شما خوردید تو پست من.قربون کارهای خدا.جناب مسافر در این شب عزیز خواهش میکنم که فقط منو دعا کنید.ممنونم.



اولین پیامک مسافر به مجنون:

خدا به حق عظمت این شب بزرگ درهای رحمتش را به روی شما و همه با معرفت های امت محمد صلوات الله علیه و آله باز کند.

سومین پیامک مجنون:

من خودم خیلی وقت هست که به فکر یه مغازه هستم.ولی دست و دلم به کار نمیره.خونه ای که نه زن و نه بچه٬ توش نباشه آدم نمیتونه.حتی رزق و روزی آدم هم کمتر میشه.باید آدم یه ذوق و شوقی برای کار داشته باشه یا نه.


اولین پیامک مجنون به کاکاش:

سلام کاکو. والو تو فامیل ما چونکه رابطه قوم و خویشی خورده بهم.هرکسی رو که میبینی غرورش اجازه نمیده که پا بیزاره جلو.تازه هر کاری که برای زن و بچم میکنم جلو هیچکس هم نمیگم.الان 79روز که زن من رفته .کسی بهم نمیگه که مجنون چی میخوری و چکار میکنی.فقط خدای من میدونه که چی میخورم و کجا میرم و میام.فقط خدااااااا

قربون کارهای خدا.هر کاری که میکنه روی حکمت.مجنون باید توی این79روز که زنش رفته خودشو پیدا کنه و به یه نقطه ای برسه و اشتباهات قبلشو تکرار نکنه.ولی دیگه خسته ام.خسته.فقط به خدا میگم.خدایا خسته ام .فردا بیدارم نکن.



دو روز بعد دومین پیامک مجنون به کاکاش:

سلام کاکو.خواهش میکنم در این ماه عزیز منو از دعای خیر فراموش نکنید.ممنونم کاکو.

کاکوی مجنون:
سلام دعا گوییم کاکو به فکر واسطه هم هستیم برات

مجنون:
نوکرتم کاکو.هر کار ی که گفتی رو سر میذارم کاکو.جبران میکنم.ممنونتم.

کاکو مشاور:

خدا حفظتون کنه



روز بعد
مجنون:

سلام.میلاد گلهای باغ نبوت حضرت امام حسین(ع)وحضرت ابوالفضل العباس و امام زین العابدین را به شما و خانواده محترمتان تبریک و تهنیت عرض میکنم.التماس دعای فراوان در این ماه عزیز و اعیاد شعبانیه از شما دارم.دوستدار شما مجنون.


دوروز بعد
مجنون:
سلام کاکو.خوبی.خانواده خوبن.خسته نباشی.التماس دعا.شب بخیر.

کاکوی مجنون:
سلام کاکو شب بخیر. شب میلاد امام سجاد مبارک. با صحیفه سجادیه چقدر آشنایید؟


قصه دنباله دار لیلی و مجنون شیرازی


گل های رو میزی گل رو میزی گالری های هنری گالری نقاشی گالری نقاشان و گرافیست ها کودک کارهای نقاشی کارهای منیاتور چهره پاتوق98 هنر نمایشگاه نقاشی ها و مینیاتورها نقاشیهای نقاشان ایرانی نقاشیهای معروف دنیا نقاشیهای زیبا نقاشیهای بسیار زیبا نقاشیهای بسیار دیدنی نقاشیهای نقاشی کودکان نقاشی و نگارگری نقاشی های گل ها نقاشی های هنری نقاشی های مینیاتوری زیبا از استاد محمود فرشچیان نقاشی های مینیاتوری زیبا از استاد نقاشی های مینیاتوری زیبا از نقاشی های مینیاتوری نقاشی های مینیاتور ایرانی نقاشی های معروف نقاشی های عاشقانه نقاشی های شخصیت های معروف نقاشی های سهراب نقاشی های سبک رئال نقاشی های زیبا از گل ها نقاشی های زیبا نقاشی های جالب نقاشی های بی نظیر نقاشی های بسیار زیبا نقاشی های ایرانی نقاشی ها و مینیاتور نقاشی موزاییک نقاشی منظره نقاشی فرشچیان نقاشی فانتزی نقاشی روی چهره نقاشی رنگ روغن نقاشی جدید نقاشی به سبکهای متفاوت نقاشی به سبک رئال نقاشی برای کودکان نقاشی با رنگ و روغن نقاشی با آبرنگ نقاشی با نقاشی ایرانی نقاشی از کودکان نقاشی از چهره نقاشی از مناظر نقاشی از دختر نقاشی | طراحی نقاشی MOR نقاشی نقاشان معروف دنیا نقاشان معروف نقاشان معاصر ایران نقاشان جهان نقاشان اروپایی نقاشان نقاش مینیاتورهای استاد محمود فرشچیان مینیاتور موسی و شبان مینیاتور ظهر عاشورا مینیاتور ضامن آهو مینیاتور موزه نقاشی منظره منتخب مناظر زیبا مناظر بینظیر محمود فرشچیان لیلی و مجنون لباس عروس قشنگ قدیمی فرشچیان عکسهای محمود فرشچیان عکس های هنری عکس های زیبا از نقاشی عکس ها عکس از نقاشی عشقولانه عروس عاشقانه طراحی ها طبیعت زیبا طبیعت شاهکارهای شاهکار سیاه قلم سبک رئال سبک سایت پاتوق98 زیباترین نقاشیها زیباترین مینیاتورها زیبا زندگینامه محمود فرشچیان زنان رومانتیک رنگ و روغن رمانتیک رخ دیدنیها دیدنی دل نواز دانلود کلیپ نقاشی خارجی جهان جذاب تصاویر نقاشی کلاسیک تصاویر نقاشی تابلوهای نقاشی استاد فرشچیان تابلو های نقاشی تابلو نقاشی تابلو فرش تابلو با آبرنگ افراد مشهور و حیوانات استاد محمود فرشچیان استاد آموزشگاه نقاشی آلبوم نقاشی های سهراب سپهری آثار نقاشی هنرمندان آثار منتخب آثار فرشچیان آبرنگ و رنگ روغن آبرنگ آب رنگ نقاشی آب رنگ Painting mahmood farshchian farshchian

قسمت اول


مجنون برادرش را پیدا می کند




مسافر: دربست؟


راننده: کجا؟

مسافر: میدان فلان


راننده: بفرما!


با این گفتگو مسافر یک پراید مشکی در یکی از بولوارهای شیراز شدم.


سوار شدم٬ در را بستم. پراید حرکت کرد.


مشغول بستن کمربند شدم که


راننده: من نمی توانم کمربند ببندم.

مسافر: چرا؟ خرابه؟
راننده: نه قلبم خرابه

مسافر: خدا بد نده! چه خیرتونه؟


راننده: عمل کردم٬ نمی توانم کمربند ببندم.

مسافر: خدا شفا بده٬ چرا عمل قلب؟ 


راننده: به خاطر ورشکستگی

مسافر: ورشکستگی! عمل قلب!


راننده: با ور شکستگی مشکل قلبی پیدا کردم

مسافر: چه ناراحتی بود که عمل شدی؟


راننده: دریچه قلبم

مسافر: چطور؟


راننده: ناراحتی قلبی از فشار ورشکستگی

مسافر: چه نوع ناراحتی؟

راننده: دریچه قلبم مشکل پیداکرد. دکتر گفت اگه شد ترمیمش می کنم.


رانند: ولی دکتر در حین عمل متوجه میشه که دربچه ی قلبم له شده٬ نابود شده!!


به همین خاطر دریچه فلزی برای قلبم می گذارد! صدای تپش های قلبم مرتب تو گوشمه!

مسافر: شغلت چیه؟


راننده: خشکبار فروشی داشتم.

مسافر: قیمت ها تغییر کرد؟


راننده: نه شریکم تغییر کرد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۳ ، ۱۵:۲۹
علی حیدری
rel=nofollow