کادر سازی
راهبرد رضویون
در فن مناظره
یکی از امور مورد اهتمام حضرت(امام رضا سلام الله علیه) در مناظره ها، کادر سازی بود.
خوب است آنها که در فن مناظره تخصص دارند، این فن را به دیگران تعلیم دهند تا در نبود آنان، دیگران ادامه دهنده راهشان باشند.
حضرت رضا علیه السلام پس از آنکه عمران صابی مسلمان شد، روی او سرمایه گذاری و او را برای مناظره با مخالفان آماده کرد.
حضرت ثامن الحجج علیه السلام غلامش را به دنبال عمران صابی فرستاد و او را احضار کرد. حضرت به وی مرحبا گفت و لباس و خلعتی بر او پوشاند و ده هزار دینار نیز به وی صله داد.
راوی می گوید: "بعد ازاین قضیه، کار عمران این بود که متکلمان، نزد او جمع می شدند. پس او دلایل آنان را ابطال می کرد."
بدین طریق، شاگردان، فن مناظره را می آموختند و کادر سازی صورت می گرفت.
برگرفته از
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/6605/77095/
گروه تلگرامی
مناظره به سبک امام رضا
وبسایت استقلال فرهنگی
aliheidary.ir
شما نیز با ثبت
شماره استقلال فرهنگی
در گوشی خود
و با ارسال
عبارت
مناظره
می توانید عضو
گروه مناظره به سبک امام رضا سلام الله علیه
بشوید
به قدر ارادتتون
به امام رضا سلام الله علیه
ارسال کنید
پبام فوق یک فعالیت در گروه های اجتماعی تلگرامی است.
شما اگر می خواهید همراه شوید
در بخش نظر همین صفحه
می توانید
رسما ثبت نام کنید.
در غیر اینصورت می توانید با مراجعه به همین صفحه سایت استقلال فرهنگی از چکیده ی گفتگوها بهره مند شوید.
روش شناسی مناظره امام رضا(ع)
با بزرگان ادیان
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده .............................................................0
مقدمه........................................................................................1
پیشینه، جایگاه و شیوههای مناظره در ادیان آسمانی با................... 2.
اهمیت مناظرههای امام رضا(ع)...........................................3
روش تحقیق.......................................................................3
فضای کلی مناظره..................................................................5
اهداف مأمون از برگزاری مناظره...............................................6
مناظره کنندگان ........................................................................... 8
شیوه امام در مناظره ................................................................8
ناکامی مأمون ........................................................................ 22
نتیجهگیری ..............................................................23
فهرست منابع............................................................25
چکیده
مناظره گفتمانی برای ایجاد فهم مشترک و در ک متقابل توأم با اثربخشی دو جانبه است، از این رو، شیوههای تبیین معارف دین در کتب اهل بیت(ع) در مواجهه با اندیشههای مخالفان اسلام و تشیع و دیگر فرقههای اهل کتاب مناظرهها و احتجاجهایی بوده است که ائمه معصومین در طول تاریخ انجام دادهاند. مناظره از آن جهت که به منظور شناخت درست صورت گرفته و مناظرهکنندگان سعی در مشخص کردن تمام نقاط مبهم و تاریک عقاید طرف مقابل را دارند، کمک شایانی به درک واقعی از کنه دیدگاهها و ایدئولوژی یک مکتب میکند. مناظرات امام رضا(ع) با علمای اهل کتاب از نمونه های شنیدنی مناظرات است و میتواند شیوهها و الگوهای مناسب برای پاسخگوئی به پرسشها و چالشهای پیش روی اسلام و گفت و گو با پیروان دیگر ادیان و فرق دینی را در اختیار ما قرار دهد.
کلید واژه: مناظره، امام رضا(ع)، جاثلیق، رأسالجالوت،عمران صابی،مأمون
Abstract
Debate discourse to create a common understanding and mutual interaction with effectiveness, Therefore, the methods explained in the books of religious teachings bits (Ed.) Islam and Shi'ism and other sects opposed ideas in the face of Scripture is the infallible Imams Ahtjajhayy debate and have done throughout history.
In order to understand the debate, it was just trying to identify all the obfuscation and Mnazrhknndgan opposite opinions have Could contribute to understanding the perspectives and ideologies of a school. Debates of Imam Reza (AS) Scripture scholars debate is to hear the samples. Appropriate methods and models can answer questions and challenges facing Muslim dialogue with adherents of other religions and religious sects will give us.
Keyword
Debate, Imam Reza (AS), Jaslyq, Rasaljalvt, Civil Saby, Mamoon.
مقدمه
طرح و بررسی جلوههای معرفتی و چگونگی مناظرههای امامان شیعه در حوزههای گوناگون و قرار دادن آن در منظر ارباب معرفت امکان داوری دقیق و درست را در این باب فراهم میسازد. صفحات تاریخ اسلام نمونههای بسیاری از تلاشهای علمی بزرگان دینی در خود ثبت کرده است که هر یک در راستای تبیین اندیشه خود و زدودن سوءتفاهمات، همچنین تعامل علمی بیشتر و نمایان شدن نقاط مشترک دریافتهای مختلف از وحی به مناظره نشستهاند. مناظره در حقیقت فشردهترین کلاسی است که ارباب اندیشه در آن زورآزمایی کرده و حقیقت پندار خویش را بر دیگر مدعیان اثبات میکنند. آنچه در این نوشتار بدان میپردازیم، بررسی یکی از همین نمونههاست. مناظرات امام رضا(ع) با اهل کتاب گام کوچکی است تا یکی از جلوهها و حوزههای معرفتی آن امام همام را در حد امکان به تصویر کشد. این جلسات علمی که با راهنمایی و برنامهریزی فضل بن سهل وزیر ایرانی مأمون انجام میگرفت که با حضور رهبران ادیان: یهود، مسیح، صابئین، زردشت (مجوس) طبیب رومی، متکلمین اسلامی مثل سلیمان مروزی متکلم بزرگ خراسان ملتهای دیگر... برگزار میشد، نتایج علمی و تمدنی بسیار پربار برای جهان اسلام داشت. موضوعات مورد بحث حضرت بر محور مباحثی مثل نبوت، توحید، کتابهای آسمانی مثل انجیل، نبوت پیامبر خاتم،معجزات پیامبران، حقانیت دین زردشت، مسئله بداء و ..... بود.
ذکر این نکته حائز اهمیت است که منابع این مناظره را میتوان در کتابهای عیون اخبار الرضا(ع)شیخ صدوق، جلد دوم احتجاج مرحوم طبرسی و جلد 49 بحارالانوار جست و جو کرد.
پیشینه، جایگاه و شیوههای مناظره در ادیان آسمانی
گفتگو، مناظره و احتجاج از همان آغاز آفرینش، از اساسیترین ابزارهای ارتباط جمعی انسانها برای تفهیم و تفاهم بوده است. انسان به مدد همین ویژگی منحصر به فرد و به کمک استدلال منطقی میتواند بسیاری سوءتفاهمها را رفع کند و چه بسا کاری که به چکاچک شمشیر انجام نمیگردد، به قدرت تدبیر و بحث حل شود.
تاریخ ادیان توحیدی نشان میدهد که پیامبران بزرگ الهی نیز همواره در موقعیتهای گوناگون تبلیغی از این ویژگی عمومی و فطری بشر بهرههای فراوان بردهاند. احتجاج حضرت نوح، هود، صالح، ابراهیم، لوط، شعیب، موسی و عیسی(ع) با کافران قوم و مخالفان فکری خود، در قرآن [[15]]گزارش شده است. احتجاجهای پیامبر اکرم(ص) نیز با مشرکان عرب، مسیحیان نجران، یهودیان، مادّیون و منکران معاد در بسیاری از آیات و منابع حدیثی انعکاس یافته است.[[16]]
پس از پیامبر(ص)، اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نیز تداومگر این سیره بودهاند. مناظره امام علی(ع) با دانشمندان یهود درباره خدا و صفات او،[[17]] گفتگوی امام حسن(ع) با معاویه و دیگر شامیان[[18]]، گفتگوی امام باقر(ع) با خوارج،[[19]] و مناظرههای امام صادق(ع) و شاگردان ایشان با زندیقان[[20]] از این قبیل است.
اما در این میان، گفتگوی نغز و ژرف امام رضا(ع) با مخالفان، به ویژه عالمان یهود، نصارا، زرتشتی و صائبی و متکلّمان نامدار که با پیشنهاد مأمون عبّاسی برگزار گردید، بسیار شنیدنی است. ایشان از راه گفتگو و مناظره، به مقابله با مخالفان پرداختند و سؤالات و چالشهای دگراندیشان در حوزه عقاید اسلامی و شیعی را پاسخ گفتند.[[21]]
روش تحقیق
در این تحقیق سعی شده است با مراجعه به اسناد و مدارک موجود کتب ومقالاتی که در عرصههای علمی، در زمینه امام رضا(ع) تدوین شده است با تحلیل آنها بررسی وضعیت مناظره های امام رضا(ع) صورت پذیرد.
اهمیت مناظرههای امام رضا (علیه السلام)
نقل است در یکی از جلسات گفت و گو علمی بین خلیفه با امام رضا(ع) ، در پایان گفت وگو مأمـــون دست محمدبن جعفر عموی امام رضا(ع) را که درآن مجلس حضور داشت گرفت و خطاب به محمدبن جعفر گفت: فرزند برادرت را چگونه دیدی؟ محمد گفت: او مردی دانشمند است، در حالـــی که که ندیدهام نــزد اهل علم رفت و آمد کند- مأمون گفت: این برادر زاده تو از دودمانی است که رسول خدا(ص) در شأن آنها فرموده است: «الا ان ابرار عترتی و اطائب ارومتی احلم الناس صغاراً اعلمهم کباراً لا تعلموهم، فانهم اعلم منکم و لا یخرجونکم من باب هدی و لا یدخلونکم من باب ضلال»[[22]] آگاه باشید نیکان خاندان من و پاکیزگان از نسل من در کودکی از همه بردبارتر، در بزرگی از همگان داناترند، به آن چیزی نیاموزند، زیرا از شما آگاهترند، آنان شمار را از راه هدایت بیرون نمیبرند و در بیراهه وارد نمیسازند.
امام در موارد متعددی از طرف مقابل در صحنه مناظره میخواست تا هر سؤالی که به ذهن او خطور میکند مطرح نماید، و سپس تمام پرسشها را به شایستگی و روشنی پاسخ میفرمود، حال آنکه اکثر پرسشهای مزبور در مدینه یعنی محل تولد اقامت امام کمتر سابقه داشت. این مطلب از کلام عموی آن حضرت کاملاً مشخص است آنگاه که به نوفلی میگوید من این خصوصیت او را در مدینه سراغ نداشتم و نمیدانستم او تا این اندازه در علوم مختلف متبحر است؛ لذا این جنبه شخصیت آن حضرت حتی بر نزدیکان ایشان نیز مغفول و ناشناخته بوده است. اما دانش سرشار خدادادی امام چنان بود که گویی همه عمر به این مباحث اشتغال داشته است. [[23]]
در پی این مناظرهها بود که یکی از پویاترین کانونهای علوم اسلامی، به ویژه شیعی، درخراسان پا گرفت و در دورههای بعد، به ایفای نقشی حیاتی در پاسداری از اسلام و تشیّع و ترویج آن پرداخت.
ارزش هرچه بیشتر مناظرههای امام رضا(ع) با اهل کتاب، به ویژه با استناد بر کتب مقدسی همچون تورات، انجیل و زبور، زمانی به خوبی روشن میشود که شرایط شگفت حاکم بر منطقه عمومی خراسان بزرگ از نظر تنوع فرقه ها و نحلههای دینی و مذهبی گوناگون و چالشهایی که از این ناحیه متوجه اسلام و جامعه مسلمانان بود، مورد توجه قرار گیرد. منطقه شرق و شمال شرقی فلات ایران در مقایسه با نواحی مرکزی و غربی آن، از دیرباز شرایط دینی و سیاسی متفاوتی داشته است. در نواحی مرکزی و غربی، به ویژه در دوره طولانی ساسانی، خشونت و تعصب مذهبی رواج داشت و هرگونه گرایش مذهبی، بجز زرتشتی گری طرد و سرکوب میشد. اما در منطقه شرق و شمال شرقی، پیروان ادیان گوناگون از دورههای بسیار کهن تاریخی با کمال آزادی در کنار یکدیگر میزیستهاند. این رواداری دینی و همزیستی مسالمتآمیز پیروان ادیان گوناگون در کنار یکدیگر و نیز دور بودن از مناطق مرکزی و غربی، سبب شد تا اقلیتهای دینی، که در پی سیاستهای خشن مذهبی ساسانیان و ستم موبدان متعصب زرتشتی در جستجوی پناهگاه و منطقهای امن برای زندگی بودند، به این ناحیه روی آورند. پیروان فرقههای گوناگون مسیحی، یهودی، مانویان، مزدکیان، بوداییان و بسیاری دیگر از فرقههای دینی و مذهبی دیگر در این منطقه آزادانه زندگی میکردند و حتی به تبلیغ دین و آیین خود میپرداختند. این شرایط تا زمان ظهور اسلام و سدههای پس از آن نیز کم و بیش ادامه داشت، به گونهای که انتشار اسلام در این ناحیه با مقاومتها و دشواریهای فراوان روبه رو شد. ادیان و آیینهای یاد شده، به ویژه باورها و آیینهای کهن ایرانی، قرنها پس از اسلام نیز در این ناحیه دوام آوردند. در زمان سفر امام رضاعلیه السلام به خراسان بزرگ (اوایل قرن سوم هجری) این منطقه یکی از مهمترین و سنتی ترین کانونهای زرتشتیگری بود و هر یک از ادیان یهود، مسیحیت، صابئی و جز آن در این منطقه پیروان و حضوری چشمگیر و قابل توجه داشتند.
فضای کلی مناظره
فضای کلی مناظره از چند جهت قبل بررسی است. از جمله آنکه که این مناظرات به دعوت مأمون خلیفه عباسی صورت گرفته است، کسی که با اهل بیت پیامبر دشمن بود، بعدها دستش به خون امام رضا (ع) آغشته میشود. دیگر اینکه در این مناظره با ارباب ادیان و بزرگان کلامی روزگار آن حضرت صورت گرفته است که هر یک در زمان خود آوازهی در بحثهای کلامی داشتهاند نوفلی از راویان مناظره در وصف این جمع میگوید: «آنان غیر از علما هستند؛ زیرا علما در برابر حق خاضعاند، امام اینها آن قدر مغلطه میکنند تا شخص خود دلیلش را باطل کند و دست از خویش بردارد.» [[24]]
همچنین شکل چینش این قابل توجه است زیرا سعی شده تا بهترینها ازتمامی مذاهب و ادیان مختلف جمع شود، تا هر یک بر اساس اعتقادات خود با امام رضا(ع) به بحث بنشیند. در حالت ظاهری یک نفر هرچند هم که در علم متبحر باشد نمیتواند در تمامی ادیان به چنان تبحری برسد که با بهترینهای آن علم به مناظره بنشیند و آن هم افرادی که هر یک در باب مناظره از نامآوران زمان خود بودهاند از این رو میتوان کاملاً به هدف اصلی برگزارکننده این مناظره(مأمون) پی برد که همانا شکست امام رضا(ع) و فراهم شدن زمینه برای تبلیغات منفی دستگاه بنی عباس علیه آن حضرت میباشد.اشاراتی نیز از آن حضرت و جوددارد که شاید بیشتر جنبه کنایی داشته و نشانه آشکار بود اهداف برگزارکننده این مناظره برای آن حضرت باشد «قل له: فلد علمت ما اردت»[[25]] اما نتیجه حیرتانگیز این مناظره نه تنها مأمون را رسید به اهدافش مأیوس کرد، بلکه جایگاه امام رضا(ع) را در میان مردم بیش از پیش مستحکم ساخت.
غلبه امام بر حریفان و طرفهای مناظره با استناد بر کتابهای خودشان و بر اساس منطقی محکم و استوار، در نهایـت به اثبـــات حقانیت و احیای اسلام، مجاب شـــدن مدعیان گوناگون، اثبات برتری و حقانیت ائمه اهـــل بیت (علیهم السلام) و پیروان و شیعیان آنها منجر شد.
امام رضا(ع) در برابر هشدار نوفلی که حضرتش را از مناظره بر حذر میداشت، ضمن تشریح اهداف مأمون از تشکیل این جلسات، در این رابطه فرمودند: آنگاه که مأمون استدلال مرا با یهودیان به مدد تورات و با مسیحیان به انجیل و با اهل زبور به زبور و با هیربدها به زبان پارسی و با رومیان به زبان رومی و با فرقههای مختلف به زبان خودشان بشنود و ببیند که چگونه دلیل هر قومی ابطال شده، آنان دست از ادعای خود بر میدارند و دید گاه مرا می پذیرند، او در می یابد که جایگاهی که او بر آن تکیه زده سزاوار وی نیست و از کرده خویش پشیمان خواهد شد وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیم. [[26]]
اهداف مأمون از برگزاری این مناظرات
1- خراب کردن وجهه امام :
مأمون به منظور
فرونشاندن قیامهای علویون و جلب نظر آنان، امام رضا(ع) را از مدینه مقر
حکومت خود در خراسان کشاند، سعی بسیار داشت تا علاوه بر نزدیک کردن چهره
امام رضا(ع) به خود و مشروع جلوه دادن رفتارهای ظالمانه حکومت عباسی،
همچنین با اعطای ولایت عهدی و گرفتن تنها بهانه قیام ها و مخالفتها ی
علویون که همانا ادعای غصب خلافت باشد،تمامی مشکلات خود را یکباره از میان
بردارد. اما آنچه در این میان میتوانست تأثیر این دسیسه را به حداقل
برساند،چهره موجه امام(ع) در میان مردم و هیمنه علمی او بود که با ادعای
منصوص بودن جایگاه امامتش، لازم بودتا در این خصوص، او را نیز مانند دیگر
انسانهای زمینی، خطاپذیر و محدود از جهت علمی معرفی میکردند. به همین
دلیل است که از اولین اقدامات مأمون در پـی ورود امام رضا(ع) برگزاری جلسات
مناظره است[[27]].
همچنین اذعان امام به این که مأمون وقتی پیروزی من را ببیند از این کار
خود پشیمان خواهد شد، شاهد دیگری بر این مدعاست که حضرت، عمل مأمون را نه
در راستای کشف حقیقت و پیروزی اسلام بر دیگر ادیان بلکه در را اثبات حقانیت
خود و رسیدن به اهدافی خاص تفسیر میکند[[28]]
این مسئله خود در مناظره آن حضرت با سلیمان مروزی به شکل آشکارتری نمایان است، آنجا که مأمون به سلیمان میگوید که من تو را آوردهام تا او را حتی شده فقط در یک مورد مجاب نمایی. [[29]]
2- سرگرم کرن مردم با مناظرههای علمی:
با توجه به درگیریها و قیامهای در ابتدای حکومت عباسی از جمله جنگ او با برادرش و دیگر درگیریها میتوان نتیجه گرفت اوضاع آن زمان بسیار متشنج و غیر قابل پیشبینی بود. وجود درگیریهای متعدد می توانست شورشهای متعددی را به همراه داشته باشد بنابراین برپایی چنین مناظراتی میتوانست ذهن مردم را از کشمکشها به سوی دیگر بکشاند و اوضاع تا حدودی آرام شود. یکی از توجیهات مطرح در علل رشد مناظره در دوره مأمون عباسی میتواند همین امر یعنی سرگرم کردن مردم به مباحثی غیر از درگیریهای و قیامهای متعدد باشد.
3- شناخت بهتر امام رضا(ع) توسط مأمون: از کلام نوفلی راوی حدیث قابل استنباط است ، میگوید در انتهای جلسه که محمدبن جعفر عموی امام رضا(ع) به نوفلی میگوید: مأمون قصد داشت امام را بیازماید تا دریابد چیزی از علم امامت در نزد او هست یا نه؟ نشانه این جنبه از مناظره است. مأمون خود دستی در علم کلام داشته و فرد دانشمندی بوده است و بهتر از هر کس دیگری از جایگاه علمی امام و همچنین تواناییهای او آگاهی داشته است. او خود برای درک بهتر این مسئله و فهم این نکته که آیا آن حضرت به راستی امام شیعیان است یا مانند برخی مدعیان دروغین تنها از فرصت به دست آمده قصد استفاده بهینه را دارد، این مناظرات را بر پا میکنـد. بعدها اباصلت هروی یکی از دلالیل شهادت امام رضا(ع) را پیروزی آن حضرت در همین جلسات مناظره بیان میدارد[[30]] که نشانه کشف حقیقت بر مأمون و یافتن کانون خطر مشروعیت در مقابل حکومت خود میباشد.
مناظره کنندگان
در کتابهای تاریخی نام دقیق مناظره کنندگان نیامده وتنها به لقب آنها اشارهای شده است. نامهای جاثلیق و رأسالجالوت و هبرد اکبر و مانند آنها در حقیقت مقاماتی است که آنها در دین خود داشتهاند؛ مثلاً جاثلیق مقام سراسقفی مسیحیان در ایران بوده است، یا رأس الجالوت (بزرگ مهاجران) رئیس یهودیان بوده که وظیفه تعیین قضات و روحانیون یهودی را بر عهده داشته است.
شیوه امام در مناظره
امام (ع) علاوه بر پاسخگویی که از علم آن حضرت سرچشمه میگرفت، از شیوههای خاصی در مناظره اجرا میکردند که میتوا به موارد ذیل اشاره کرد:
1- دعوت به پرسش
اولین مرحلهی مشهود در فرایند مناظرات امام رضا(ع)، دعوت ایشان از دیگران برای مباحثه است. در واقع، دعوت به مباحثه نقطهی آغازین در مناظرههای علمی ایشان میشود. امام (ع) همواره مناظره را چنین آغاز مینمود: «اگر در بین شما کسی هست که میخواهد سؤال کند، بدون خجالت و رودربایستی سؤال کند»[[31]].این شیوه رفتاری امام(ع) موجب میشد طرف مقابل، بدون هیچ واهمهای سؤال کند؛ برای نمونه میتوان این گوشه از مناظرهی امام(ع) با عمران صابی را نقل کرد:
امام رضا(ع):ای قوم! اگر در بین شما کسی مخالف اسلام هست و میخواهد سؤال کند،بدون اینکه غضبناک شود، سؤال کند.
عمران صابی: ای دانای مردم! اگر خودت دعوت و خواهش نکرده بودی که از شما سؤال شود،هرگز از شما سؤال نمینمودم... [[32]]
2- میدان دادن به طرف مقابل:
در جلسه مهمی که تمام سران ادیان مذاهب حضورداشتند یکی از مسائلی که کاملاً حضرت رضا(ع) رعایت کرد، میدان دادن به طرفهای مقابل بود. هرگز حضرت در مناظره، حالت مهاجمی نگرفت و شروع به پرسش نکرد؛ بلکه با حوصله فراوان به مخالفان میدان میدادد تا اگر خواستند، پیشقدم شوند. به این سبب، امام (ع) به رأسالجالوت، پیشوای بزرگ یهودیان فرمود: «از من میپرسی و یا من از تو بپرسم؟ رأس الجالوت گفت: من از تو میپرسم؛ ولی هیچ دلیلی را از تو نمیپذیرم؛ مگر اینکه در تورات یا انجیل یا زبود داوود یا صحف ابراهیم و موسی باشد.»
حضرت با اینکه از اول به او میدان داد، در مرحله بعدی نیز از پیشنهاد او کاملاًً استقبال کرد و در واقع، میدان را بر او بازتر کرد، و فرمود: «دلیلی از من نپذیر؛ مگر آنچه از تورات که بر زبان موسی بن عمران و آنچه از انجیل که بر زبان عیسی بن مریم و آنچه از زبور که بر زبان داوود آمده است».[[33]]
3- اعطای آزادی کامل به مخالفان
ممکن است به افراد در آغاز مباحثه میدان داده شود، ولی در پرسشها محدودیت ایجاد شود و به آنها اجازه پرسش در حیطه خاص داده نشود؛ امام رضا (ع) کاملاً به مخالف خود آزادی میداد و به او اعلام میکرد که هر چه میخواهد بپرسد. اکنون به یک نمونه در این باره توجه شود:
آن حضرت با جاثلیق ، پیشورای بزرگ مسیحیان فرمود ای جاثلیق از آنچه برایت ظاهر میشود (و آنچه میخواهی) بپرس». [[34]]
البته اینگونه آزادی قائل شد برای رقیب، از هر کسی بر نمیآید. انسانهای آگاه چون امامان معصوم و آنها که به علم بینهایت الهی وصلاند، میتوانند چنین مطلبی را شجاعانه اعلام کنند؛ اما دیگرانی که مناظره میکنند دست کم در حیطه بحث مورد نظر باید آگاهی وتسلط کامل داشته باشند و گرنه نباید به مناظره و احتجاج تن دهند.
4- همگام شدن
همگام شدن یا مخاطب مستلزم به کارگیری روش های مختلفی است. میتوان با روحیه، با زبان بدن و انگارههای سخن (اندازهی صحبت،لحن صدا،بلندی و کوتاهی آن، کلمات و عبارات) و نیز با باورها و اعتقادات اشخاص همگام شد[[35]].به عبارتی، مناظرهگر باید در هر مناظره نمادهای خاص آن نوع مناظره را به خوبی بشناسد و درک کند تا بتواند اطلاعاتش را به راحتی و با موفقیت منتقل سازد؛ ازاینرو میبینیم که امام رضا(ع)با دامنهی درک و رفتار وسیع خود سادهتر میتوانست انواع طرز رفتار دیگران یا تیپهای شخصیتی مخاطب را نشان دهد.در اصل، امام (ع) با همگامی با مخاطب به او میگفت که نظر او را میشنود و در راستای آن حرکت میکند؛به زبان واحد حرف میزنند و طول موج او را دارد.
همگام شدن امام (ع) با مباحثه گر،در واقع، فضا را برای طرح دیدگاهها و پیشنهادهای بیشتر باز مینمود؛ چرا که عمل ایشان، در واقع،پذیرفتن طرف مناظره بود؛ چون او را میپذیرفت، او امام (ع) را میپذیرفت؛به عبارتی همگام شدن امام (ع)، به نوعی، مقاومت مناظرهگر را کاهش میداد. از این طریق امام (ع) میتوانست با آگاهی از تجربهی مخاطب همآوایی با آنها، وی را به تجربههای جدید رهنمون سازد.در واقع، این مرحله از فرایند مناظره مبتنی بر پیشبینی درست از وجوه اشتراک نهفته در یک نقش یا حرفه است که توان سازگاری و انطباق با ادراکهای مشترک و نگرشهای یکسان در رمزگذاری و رمزخوانی پیامها را در آن حرفه یا نقش دارد.[[36] [
1-4- شیوههای همگام شدن با مخاطب
الف.گوش دادن پویا:
یک مناظرهی علمی اصولا،مستلزم گوش دادن و سخن گفتن است و در فرایند مناظره، این دو از هر جهت برابرند.گوش دادن به مخاطب در کنار سخن گفتن(سخنرانی)، از روشهای مهم مورد تأکید امام رضا(ع) برای درک بهتر مخاطب خود در مناظره بود.در واقع هدف، نزدیک شدن به درک تجربهی مخاطب تا حد امکان بود که امام(ع) از این طریق میتوانست با مخاطب ارتباط مؤثری برقرار سازد؛چرا که همگامی واقعی، مستلزم گوش فرادادن به سخنان مخاطب است و به عبارتی، راه رسیدن به درک همدلانه،پیروی از این قاعده است؛به قول مولانا:
ای بسا دو ترک چون بیگانگان ای بسا هند و ترک همزبان پس زبان همدلی خود دیگر است همدلی از همزبانی بهتر است.
ب.خوشسازی کلام:
امام علی(ع) فرمود: «خیر الکلام ما لا یمّل و لا یقّل[[37]] بهترین سخن آن است که شنونده را خسته و افسرده نسازد و از اعتبار گوینده نکاهد»؛ این سخن بیانگر این موضوع است که عرضهی مطالب به مقتضای حال مخاطب شرط اساسی در درک همدلانه است؛ ازاینرو، امام رضا(ع) در تمام مباحثات خویش، با کلام شیوا و شیرین، ذهن مخاطب را بیدار نگه میداشت؛ برای مثال ایشان به عمران صابی که سؤال کرد آیا چنین نیست که خداوند پیش از ایجاد مخلوقات ساکت بوده،پس سخن گفت؟فرمود: «سکوت ممکن نیست، مگر اینکه پیش از آن نطقی صورت گرفته باشد؛ همانطور که گفته نمیشود چراغ ساکت است یا با اراده به ما روشنایی میدهد؛زیرا روشنایی و کار وجودی صادر از چراغ نیست؛چراغ جز موجودیت خود چیزی نیست؛وقتی که چراغ برای ما روشن شود،میگوییم چراغ برای ما روشن شد و ما از روشنایی آن برخوردار گشتیم»[[38]].
نکتهی مهم این است که سخنی با این ویژگی قدرتی دارد که موجب محفوظ ماندن جاذبه و روحیهی بیداری و حضور مخاطب میشود.
2-4-.هدایت کردن
در رفتار ارتباطی امام (ع)، مخاطب ایشان چارهای نداشت جز اینکه قدم بعدی را با ایشان بردارد؛ به عبارت دیگر، همگامی و همآوایی امام (ع) را هدایت شدن طرف مناظره منتهی میشد و این یعنی همگام شدن با مخاطب هنگامی که عملی مطابق با رفتار مورد نظر دارد؛ در حالی که هدایت کردن انجام عملی متفاوت از مخاطب است امام (ع) وقتی با مخاطب درگیر میشد، او را راهنمایی و در غیر این صورت با او همگامی میکرد. امام (ع) در مباحثات همواره سعی داشت با استفاده از شیوههایی که در ذیل به آن اشاره میرود، مخاطب را به جهت بحث هدایت کند.
الف.درخواست اطلاعات بیشتر از مخاطب: امام (ع) ضمن تحریک مناظره گر، از وی اطلاعات یا پرسیدنهای بیشتر میخواست.در رفتار مناظره ای ایشان بر این دو و به ویژه،پرسیدن بیشتر تأکید میشد.چنانکه در مباحثات مشهود است، مخاطبان امام (ع) معمولاً، سؤالهای خود را، در یک عبارت و حداکثر، در چند عبارت کوتاه بیان میداشتند که عمدتاً،جامعیت کافی نداشتند؛ اما امام (ع) سعی مینمود مخاطب را ضمن وادار کردن به فکر و تعمق، به سمت جامعیت سؤال بکشاند؛چرا که در مناظره هدف، تکامل شکلگیری ذهنیت مخاطب مناظره از موضوع یا مشکل مطرح شده است؛ نه صرفاً پاسخگویی؛چنانکه میتوان اذعان داشت اهمیت شکلگیری تکامل ساختار ذهنی مخاطب از مسئله وی را خودبهخود،برای گرفتن بیکموکاست پاسخ هدایت میکند که در غیر اینصورت، هر چند پاسخ صحیح داده شود،پس از مدتی،همان سؤال ناقص با ساختاری متفاوت اما همچنان ناقص مطرح شده،شبهی مجدد در ذهن شکل میگیرد. در شیوهی مختص حضرت رضا(ع) ابتدا، برای مخاطب روشن میشد که منظور از سؤال چیست و سپس به پاسخ پرداخته میشد.
ب.ارجاع به منابع مورد توافق: یک مناظره معمولاً و نه الزاما، با استفاده از موارد مورد توافق صورت میگیرد که به عواملی چون شخصیت مخاطب، اندیشه و آگاهی دو طرف و به مواردی چون مبادی، اصول و پیامد بحث بستگی دارد. شیوهی امام (ع) در مناظرات برای هدایت مخاطب به بحث با توجه به این عوامل بود؛چنانکه ایشان در تأکید بر این مهم فرمود: «آیا منصفترین فرد کسی نیست که در مناظره با خصم خود با کتاب،پیامبر و شریعت او مناظره کند!» [[39]] ؛به همین دلیل،آنجا که رأس الجالوت برای مناظره با امام (ع) اذعان میدارد که هیچگونه دلیل و برهانی از ایشان نمیپذیرد، مگر اینکه در تورات، انجیل، زبور یا در صحف ابراهیم و موسی(ع) باشد، امام فرمود: «تو هیچ دلیل از من نپذیر مگر آنچه در تورات، به زبان موسی بن عمران و در انجیل، به زبان عیسی بن مریم و در زبور، به زبان داوود نقل شده باشد»[[40]] و در پاسخ جاثلیق نصرانی که به مأمون گفته بود «چگونه با کسی بحث کنم که به کتابی استدلال میکند که آن را قبول ندارم و به گفتار پیامبری احتجاج و مناظره میکند که به او ایمان ندارم؟ »حضرت فرمود:«ای مرد مسیحی! اگر از انجیل برای تو دلیل بیاورم میپذیری؟»و او جواب داد: «آیا میتوانم آنچه را انجیل فرموده رد کنم...!» [[41]].
ج. استفاده از عبارات ساده و قابل
فهم:
پرواضح است که هرچه امکانات و زمینههای مادی و معنوی بلاغت بهتر باشد،کاربرد روشهای مختلف در مناظره، سهلتر و موفقتر است.به عبارتی، استفاده از لغات پیچیده و مبهم در مناظره ممکن است موجب سوءتعبیر شود؛ از اینرو، با استفاده از کلمات ساده (نه به معنی پیشپا افتاده) میتوان بر این مشکل فایق آمد.حضرت با توجه به دامنهی لغات مباحثهگران، مخاطب را درک و به استعدادش توجه میکرد؛ از اینرو، با هر یک از آنها به زبان خودش مباحثه میکرد.در احوالات ایشان است که فرمود: «من دلیل میآورم بر اهل تورات به تورات ایشان و بر اهل انجیل به انجیل ایشان و بر اهل زبور به زبور ایشان و بر کسانی که بر دین نوح(ع) هستند، به زبان عبرانی ایشان و بر آتشپرستان (زردشتیان)، به زبان فارسی ایشان و براهل روم،به زبان رومی ایشان و بر کسانی که با من به گفتوگو بپردازند،با هر یک، به زبان خودش گفتوگو میکنم»[[42]] در حدیثی از ایشان است که «حدثّوا النّاس بما یعرفون،و ابکوا عمّا ینکرون[[43]] ؛از آنچه مردم میتوانند درک کنند و بشناسند سخن بگویید و از آنچه نمیدانند درک و باور داشته باشند، خودداری نمایید».
5- خودداری از نقد شخصیت افراد به جای نقد استدلال
امام در هیچ جای مناظره مخاطبان خود را متهم به درغگویی نمیکند، بلکه در همه موارد، نقاط اشتباه و انحراف آنان را تذکر میدهد. در حقیقت امام از نقد شخصیت افرادخودداری میکنند و به نقد مطالب میپردازد. در مقابل میبینیم که جاثلیق بزرگ نصرانیان از تنها فرصتی که برای نقد شخصیت امام پید میکند سریعاً استفاده کرده، آن حضرت را به جهل و ناتوانی علمی متهم مینماید توجه به این نکته در مناظراتی که که ناظران متعدد است باید بسیار مورد توجه قرار گیرد، زیرا میتواند توجه مخاطبان را به سوی حق مداری مناظره کننده جلب کند و از خارج شدن شکل مناظره از یک مباحثه علمی به دعوای شخصی جلوگیری نماید.
6- استفاده از مسلمات خصم
یکی از شیوههای رایج گفتگو در مباحث علمی به کار رفته، استفاده از مسلمات خصم است. در جدل، اصولی به کار میرود که طرف مقابل کاملاً آنها را قبول دارد. برای نمونه، رسول خدا(ص) در احتجاج خود با نصارای نجران، که به دنیا آمدن بدون پدر حضرت عیسی(ع) را دلیل فرزند خدا بودن او میدانستند، از اصل مورد پذیرش آنها، یعنی مخلوق بودن حضرت آدم(ع) بدون نقش داشتن پدر و مادر، استفاده کردند و استدلال آنان را باطل نمودند[[44]] البته در این مطلب دقت شود که لازم نیست اصول مورد استناد در جدل حتماً و همیشه مورد قبول طرف حق باشد[[45]] اما پیامبران الهی و پیشوایان معصوم شیعه به مقتضای ادب خویش و با هدف بیان حقّ و هدایتگری، همواره در احتجاجهای خویش، از مسلمات خصم بهره میگرفتند و از استناد به مطالبی که سبب ستیزه جویی و لجاجت و درگیری شود، پرهیز میکردند.[[46]]
امام رضا(ع) نیز ابتدا از فرد مقابل نسبت به موضوعی که قرار است پایه استدلال قرار بگیرد اعتراف می گیرد: مانند این بخش از مناظره «که امام خطاب به جاثلیق میفرماید تو را سوگند میدهم آیا در انجیل این هست که یوحنا گفته مسیح مرا از آیین محمد عربی خیر داد و به من مژده داد که پس از او محمد میآید. من هم این مژده را به حواریون ندادم و آنها به محمد ایمان آوردند»؟
جاثلیق: یوحنا نبوت مردی و نیز به خاندان و وصی او مژده داده ولی روشن ننمود، که او چه موقعی ظهور میکند و نام آنها را بیان نکرده است.
امام: اگر کسی را بیاوریم که نام محمد و خاندان و پیروانش را از انجیل بخواند به او ایمان میآوری؟
جاثلیق: آری ایمان محکم
سپس امام نام محمد و خاندانش و پیروانش را از انجیل قرائت کرد.
جاثلیق آنچه را از وجودش در انجیل برایم ثابت و روشن شدن انکارنمی کنم و به آن اعتراف دارم. [[47]]
همین شیوه در مناظره با رأسالجالوت بزرگ علمای یهود و بزرگ زرتشت نیز بارها تکرار شد. اقرار به یک مطلب، از جمله مواردی است که میتواند شخص مخاطب را در ادامه بحث، این فکر ایجاد شود که اعتقادات فرد مناظرهکننده چندان هم بر پایه تعقل استوار نبوده، او استدلالهای محکمی در برابر این اشکالات ندارد؛ یعنی اصلی که در مناظرات دارای مخاطبان عام مورد توجه ذو طرف است؛ که همان اقناع ناظران بحث میباشد. مانند اتفاقی که برای جاثلیق در سؤال از قابل اطمینان بودن قول چهار نفر از دانشمندان بزرگ مسیحیت؛ یعنی لوقا، یوحنا، متی و مرقابوس رخ میدهد. او ابتدا قول آنهان را نافذ میداند، امام کمی جلوتر آنان را به دروغ بستن بر حضرت عیسی (ع) متهم میکند.
امام: گواهی این چهار نفر نزد تو چگونه است؟
جاثلیق: گواهی آنها نافذ است. اینان دانشمندان انجیلاندو به هر چه گواهی دهند حق است.
امام: در مورد گواهی لوقا و مرقابوس و متی درباره نسبت عیسی چه نظری دارد؟
جاثلیق: آنها بر عیسی دروغ بستهاند.
امام: مردم آیا او هماکنون آنها را ستایش نکرد و گواهی نداد که آنها از دانشمندان انجیلاند و گفته آنها حق است[[48]]
نکته قابل توجه در همه موارد، اشاره آن حضرت به کتابهای تورات و انجیل و اقرار گرفتن از متن این دو کتاب در مناظره با بزرگ نصارا و یهود است که تسلط امام را بر تورات و انجیل نشان میهد؛ یعنی همان چیزی که آن حضرت پیش از آغاز مناظره به نوفلی وعده داده بود.
7- حصر عقلی
از دیگر شیوههای مورد استفاده در مناظرات، قراردادن مسیر مناظره در حالتی است که شخص مخاطب به یک حصر عقلی دچار شود. حصر عقلی در حقیقت یک دو راهی است که هردوی آنها به شکست میانجامد و راه فراری برای مناظرهکننده باقی نمیماند و اشخاص متبحر در مناظره، معمولاً در پاسخ دادن سعی میکنند تا جایی که ممکن است خود را از گرده خطر حصر عقلی دوره نگه دارند. در مناظره امام رضا(ع) با بزرگان ادیان آسمانی، میبینیم که این شیوه بارها توسط امام (ع) استفاده میشود، مثل زمانی که امام نام پیامبر اسلام و خاندانش را از انجیل قرائت میفرماید و سپس به جاثلیق میگوید: «چه پاسخی داری؟ یا باید بگویی که آنچه خواندم انجیل نیست یا باید بگویی انجیل دروغ است اما احتمال اول که بطلانش ثابت شد. بنابراین یا باید به نبوت پیامبر اسلام(ص) طبق اخبار انجیل اعتراف کنی یا کشتنت واجب میشود، چون خدا و پیامبر و کتاب خود را منکر شدهای[[49]]
در این جاست که جاثلیق راهی جز تأیید کلام امام ندارد و بر صحت مطالب گفته شده از انجیل اعتراف میکند.
8- مغالطه تحریف
تحریف یعنی منحرف کردن چیزی از مسیر وضع اصلی آن منظور از مغالطه تحریف، تغییر و تبدیل و دخل و تصرف سخن دیگران است به این معنی که مثلاً جمله، نامه، شعر یا کتابی، به دیلی حذف و اضافات، چنان تغییرکند که معنی و مفهومی مغایر با معنی و مفهوم اصلی بیاید و در طول تاریخ، این مغالطه در حد بسیار وسیعی صورت گرفته و در موارد بسیار متعددی، منشأ انواع انحرافات و گمراهیها شده است[[50]]. در این جا نیز ما شاهدیم که رأس الجالوت، چگونه با تحریف درمتن تورات، سعی دارد از اقرار نبوت پیامبر اسلام شانه خالی کند؛ اما امام (ع) با نشان دادن نقطه انحراف، کلام او را رد کرده، تفسیر صحیح از تورات را ارائه میکند.
امام: داود در زبور گفته وتو آن را میخوانی که «خدایا به پادارنده سنت پس از فتر ت رامبعوث کن». آیا جز محمد پیامبری را میشناسی که چنین کاری را انجام داده باشد؟
رأس الجالوت: این گفته داود را قبول دارم و انکار نمی کنم؛ ولی مقصودش از این سخن، عیسی بوده است.
امام : نفهمیدی؛ زیرا عیسی با سنت پیش از خود، مخالفت نکرد و با سنت تورات موافق بود تا هنگامی که خدا او را به سوی خود بالا برد. [[51]]
9- استفاده امام(ع) از مسلمات ادیان
بدون اشاره به کتب آسمانی
رأس الجالوت در پاسخ امام رضا(ع) درباره چگونگی اثبات نبوّت حضرت موسی(ع) به معجزاتی از قبیل شکافتن دریا، اژدها شدن عصا در دست وی، بیرون آوردن ید بیضا و جاری ساختن چشمه آب از سنگ با زدن عصای خود، استناد کرد.
امام رضا(ع) با پذیرش این معجزاتِ حضرت موسی(ع) پرسید : آیا هر کس در تأیید ادعای نبوّت خویش معجزه بیاورد، او را تصدیق می کنید؟
رأس الجالوت گفت : خیر، فقط در صورتی میپذیریم که معجزاتی همانند معجزات حضرت موسی(ع) بیاورد.
امام فرمودند: پس چگونه به نبوّت پیامبران پیش از موسی(ع) ایمان دارید، در حالی که هیچ کدام معجزات یاد شده برای حضرت موسی(ع) را نیاوردند؟
رأس الجالوت که در پاسخ حضرت رضا(ع) درمانده بود، با تغییر حرف خود، گفت: اگر کسی معجزاتی بیاورد که فراتر از قدرت افراد عادی باشد، تصدیق نبوّت او لازم است.
در این هنگام، حضرت با اشاره به زنده شدن مردگان، شفای کور مادرزاد و بیماران مبتلا به پیسی به دست حضرت عیسی(ع) و زنده شدن پرنده گلین با دم مسیحایی آن حضرت پرسیدند: پس چرا نبوّت او را تصدیق نمی کنید؟
رأس الجالوت گفت: میگویند که وی چنین کارهایی میکرده است، ولی ما که آن را ندیدهایم.
امام پرسیدند: مگر معجزات حضرت موسی(ع) را به چشم خود دیده اید؟ آیا جز این است که افراد مورد اطمینانی آنها را دیده و نقل کردهاند و با اخبار متواتر به شما رسیده است؟ معجزات حضرت عیسی(ع) هم توسط افراد مورد وثوقی دیده شده و در قالب اخبار متواتر گزارش شده است، پس چرا نبوّت او را تصدیق نمیکنید؟ درباره حضرت محمّد(ص) نیز این مسئله صادق است. بر اساس اخبار متواتر، آن حضرت نزد هیچ آموزگاری درس نخواندند و چیزی نیاموختند، ولی بهرغم امّی و درسناخوانده و مکتبنرفته بودن، کتابی آوردند که درباره سرگذشت پیامبران و اقوام گذشته و نیز درباره آینده سخن گفته است. پس چرا نبوّت او را نمیپذیرید؟
رأس الجالوت، که جوابی نداشت، محکوم شد و همانند جاثلیق سکوت اختیار کرد.[[52]]
در این گفتگو، هرچند امام رضا(ع) به صورت صریح و آشکار به هیچ کتاب مقدّسی استناد نجستند، ولی اشاره نکردن ایشان به گزارش این معجزات در کتاب مقدّس، به دلیل آن است که این مسئله به عنوان یک واقعیت و حقیقت مسلّم تاریخی و دینی، برای هر یک از پیروان ادیان ابراهیمی پذیرفته شده بود و یا دست کم از آن آگاهی داشتند و باید بر اساس منطق و استدلال خود، آن را میپذیرفتند؛ زیرا معجزات یاد شده برای حضرت موسی(ع) و عیسی(ع) به ترتیب در عهد قدیم[[53]] و جدید[[54]] و به شکلی مبسوط گزارش شده است.
10- خطاب توأم به عقل و دل و تحریک وجدان
یکی از شرایط معنوی بلاغت و نفوذ کلام در مناظره را باید در استفاده از سخن نرم و آهنگ گرم دانست.
با نگاهی به مناظرههای حضرت رضا(ع) و نوع کلمات و عبارات ایشان روشن میگردد که در کنار خطاب به اندیشههای مخاطبان، به دل و فطرت آنان،از زاویهای دیگر، در همان مناظره توجه و خطاب میشد؛ لحن گفتارها و کیفیت تغییر لحن حضرت گویای این حقیقت است.
در مناظرههای ایشان،آنچه جلوهی این مهم را نشان میدهد، تمایل مخاطب برای ادامهی بحث است.به وضوح میتوان در مناظرههای امام رضا(ع) شاهد بود که صحبتهای ایشان چنان در مخاطب تأثیر میگذاشت که وقتی آن حضرت صحبتهایش را پایان میداد،مخاطب مشتاقانه،به شنیدن مطالب بیشتر اصرار مینمود؛ برای مثال سلیمان مروزی که یکی از مناظرهکنندگان با امام(ع)بود، پس از پاسخ امام(ع) در مورد بداء1، مشتاقانه از امام(ع) خواست که در مورد آن بیشتر بگوید [[55]]
(1) بداء به معنی از عزم برگشتن با پشیمان شدن از کاری است که قصد انجام آن را داشته[[56]]
11- نظم منطقی درگفتار
تنظیم و ارتباط معنایی الفاظ گفتار از جملهی اصول اجتنابناپذیر سخن مفید است، از این رو مجموعهی یک بحث اساسی باید چنان عنوان،دستهبندی، تحلیل و جمعبندی و پایانی داشته باشد که برای خود و طرف مناظره فهمیدنی باشد. این سخن هربرت اسپنسر که «کسی که افکارش مرتب و منظم نیست، هرچه زیادتر بداند، بیشتر موجب اغتشاش و اشتباه فکرش میشود»[[57]]، تأکیدی بر همین اصل است. امام رضا(ع) در مناظرههای علمی، با تأکید و تکیه بر این اصل، همواره با توجه به روانشناسی و روح کلام، مخاطب را مجذوب خود مینمود؛ برای نمونه هنگامی که عمران صابی از امام (ع) خواست که از نخستین وجود و مخلوقاتش با وی سخن بگوید، ایشان پاسخ را با این مقدمه آغاز کرد: امام خداوند یگانه، از ازل بیهمتا بوده، موجودی است که چیزی با او نبوده؛ حدود و اعراض راهی به او نداشته و الآن؛ همچنان که در آینده چنان است. پس مخلوقات را بهطور ابداعی، با اعراض مختلف و مورد گوناگون آفرید. این خلقت ابداعی را نه در چیزی مقابل نمود و نه با چیزی مشابه...».
ادامه، ایشان با تجزیه و تحلیل مباحث ضمن تبیین جایگاه خداوند و مخلوقات، این نتیجهی معقول را میگیرد: «...خداوند متعال مخلوقات را از روی احتیاج نیافریده است؛ بلکه احتیاج را در مخلوقات به وجود آورده است که به وسیلهی بعضی از آنها به بعضی دیگر منتقل میگردد و بعضی را بر بعضی ترجیح داده است؛ بدون نیاز به آنچه برتر است و بدون خصومت با آنچه در موقعیت پست قرار گرفته است و بدین ترتیب، موجودات را خلق فرموده است»[[58]].
توجه به محتوای پیام گوینده: از اهم اصول و ضوابط گفتوگو و حتی ارتباط و مفاهمه و تعامل با دیگران این است که از جدل و سفسطه پرهیز کرده، مهمتر اینکه به.جای کوشش در تدارک پاسخ، در فهم کلام متکلم بکوشد. هنگامی که تمام حواس و توان شنونده بر عیبیابی کلام متکلم و پاسخ دادن به او متمرکز شود، از درک حقیقت سخن او غافل میماند و شاخههای انحرافی به گفتوگو تحمیل میشود؛ از اینرو، در مناظرهی علمی همین دریافت صحیح محتوا مورد نظر است که با نظر به مبنای تأثیر اندیشه بر گفتار خردورزی در گفتار به عنوان دستور العمل کلی در فرایند مناظره بهکار گرفته میشود[[59]] ،بر این اساس میتوان اذعان داشت که کسی میتواند در به کارگیری روش مناظره مهارت داشته باشد که طرف مقابل درک درستی داشته باشد از آنچه او احساس میکند و میخواهد منتقل کند؛ امام رضا (ع) در مناظرههای خود، به طرف مناظره لزوم درک و رعایت این اصل را گوشزد مینمود؛ مثلا به عمران صابی فرمود: «ای عمران! خبر میدهم تو را به آنچه پرسش کردی؛ لکن در آنچه تو را میگویم، از روی تعقل بنگر و در آنچه پرسش کردی، فهم و عقل پیشآور؛ چه این مطلب غامضترین و مشکلترین مسائل و مطالبی است که بر مردم وارد میشود، و کسانی که دارای عقل، فهم و ادراک ثابت نباشند و در عرصهی جهل و نادانی دچار باشند، از فهم آن عاجز گردند، و کسانی که دارای عقل، انصاف، حقخواهی و حقشناسی باشند، از فهم بیچاره نیستند»[[60]].
در روشنگری این سخن میتوان گفت درک نکردن محتوای پیام مشکلی است که میتواند در فرایند مناظره خلل ایجاد کند. راهحل آن در برخورد مناظره ای امام (ع) با طرف مناظره، از طریق نقد و بررسی ارایه گردیده است. در همین مناظره، امام رضا(ع) در پاسخ به عمران صابی دربارهی این موضوع که خدا در چه چیز است؟ آیا چیزی برراحاطه دارد؟و آیا از چیزی به چیزی تغییر و تحول مینماید؟ ذیل عبارات پیشین، از غامض بودن مطالب و مفصلاتی که مسائل مطرح شده داشت،به او پاسخ و در پایان،با بیان «افهمت یا عمران؟ »حقیقت موضوع مطرح شده را به او نشان داد.
این نوع پاسخگویی امام (ع) بیانگر این موضوع است که مناظره مستلزم نقد است؛ یعنی وقتی مناظرهکنندگان موضع انتقادی داشته باشند،خود را متعهد و ملزم به پرسش کردن و توجه دقیق به تمام موضوعات میدانند؛ البته این امر مستلزم نگرش باز به مسائل و آمادگی برای بازاندیشی دربارهی چیزی است که تاکنون مسلم و درست میدانستهاند.(چیزی که امام در مناظره ی علمی با عمران صابی دربارهی غامض بودن مطرح و عمران صابی آن را تأیید کرد).
12- استفاده از تمثیل در تفهیم مطلب
امام رضا(ع) در عرصه احتجاج در آغاز برخی از بحثهای مربوط به توحید که از درک محسوس بشری فراترند با استفاده از مثالهای ساده و قابل فهم که در صحنه زندگی ملموس و محسوس است، استدلال خود را استوار کرد و مجال شک و تردید برای خصم باقی نگذاشت؛ سپس با عرضه استدلال های عقلی و کلامی به تفصیل و تعمیق بحث پرداخت.
گفتگوی عمران صابی با امام(ع) نمونه این مدعاست.
عمران صابی از حضرتش پرسید : ای مولای من! آیا خداوند قبل از آفرینش موجودات ساکت بوده و سخن نمیگفت و سپس تکلم را آغاز کرد؟
امام رضا(ع) فرمود: سکوت معقول نیست مگر آنکه پیش از آن حال نطقی صورت گرفته باشد. به عنوان مثال گفته نمیشود: «چراغ ساکت است و سخن نمیگوید» (همچنان که) گفته نمیشود: «چراغ با اراده خود به ما روشنایی میدهد» زیرا روشنایی فعل ارادی آن نیست و چراغ ماهیتی به غیر از روشنایی ندارد. وقتی چراغ روشن شد میگوییم : چراغ روشن است و ما از روشنایی آن برخوردار هستیم و از آن فروغ و پرتو میگیریم. با این مثال حقیقت مطلب برای تو واضح میشود.
عمران گفت : سرورم! من بر این باور بودم که خداوند با آفرینش خلق تغییر یافته است و در حال او دگرگونی پدید آمد. (پس از سکوت به نطق تحول یافت)
امام(ع) فرمود: ای عمران! اینکه بگویی خداوند به گونهای دچار تغییر شده یعنی از آنچه خارج از ذات مقدّس اوست متأثّر گردید و تحوّل یافت، محال است. ای عمران! آیا دیدهای که تغییرآتش موجب دگرگونی ذات او گردد؟ یا میپنداری که گرما خود را میسوزاند (و خود را دچار تغییر میکند)؟ یا میپنداری که بینندهای در حین رؤیت، بتواند دیدگان خود را ببیند؟
عمران گفت : نه! چنین باور نداشته و چنین امری را ندیدهام.
سپس عمران پرسید : ای آقای من! مرا آگاه فرما که آیا خداوند درون مخلوقات جای دارد یا مخلوقات درون اویند؟
امام(ع) فرمود : ای عمران! خداوند برتر از آن است که میگویی؛ خداوند نه درون خلق است و نه خلق درون او و خداوند برتر از آن است. اینک من رابطه خداوند با مخلوقات را به تو می آموزم وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه.
(ای عمران!) اکنون به من بگو آن هنگام که عکس تو در آینه منعکس میشود تو در آینهای یا آینه در توست؟ اگر هیچ یک درون دیگری نیست چگونه به انعکاس عکس خودت در آینه استدلال میکنی؟ (کدام سبب، موجب می شود تصویر خود را در آینه بنگری؟)
عمران پاسخ داد : با آن پرتو و روشنایی که بین من و آینه وجود دارد.
امام رضا فرمود : آیا پرتوی که در آینه می بینی بیش از پرتوی است که در چشم خود میبینی؟
عمران گفت: آری.
امام(ع) فرمود: آن را نشانم بده.
عمران دیگر نتوانست پاسخی بدهد.
امام(ع) فرمود: نتیجه آنکه نور است که نه در آینه است نه در تو؛ بلکه چیزی است جدا که شما را به یکدیگر مربوط ساخته است (و هم تو را و هم آینه را نشان میدهد). البته برای توضیح این حقیقت، مثالهای دیگری وجود دارد که افراد نادان را راهی بدان نیست. وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى. [[61]]
ناکامی مأمون در رسیدن به اهدافش
انگیزه اصلی مأمون در به میدان طلبیدن امام رضا(ع) را میتوان در بعد سیاسی قضیّه جستجو کرد. مأمون این محافل را محل آزمایش و امتحان از مقام علمی و پایه کمالات فضلی و ادبی و اخلاق و حکمت و دانش حضرت رضا(ع) قرار داده بود به این امید که شاید ایشان در جوابگویی به سؤالات واماند لکن امام رضا(ع) که وصل به منبع علم لدنی بودند در همه موارد با پیروزی، فاتح بیرون آمدند و مأمون در این آرزوی باطل ماند.[[62]]
اباصلت عبدالسلام هروی که در بیشتر نشستها و مناظرات حضور داشته، میگوید:
هیچ کس را از حضرت رضا(ع) داناتر ندیدم و هیچ دانشمندی آن حضرت را ندیده مگر اینکه به علمِ برترِ او گواهی داده است. در محفلها و جلسههایی که مأمون گروهی از دانایان ادیان و دانشمندان متکلم و فقیهان را جمع میکرد بر تمامی آنان غلبه یافت تا آن جا که آنان به ضعف علمی خود و برتری امام اذعان داشتند. [[63]]
نتیجهگیری
در دوران معاصر امام رضا(علیه السلام)، شرایط خاصی از نظر تنوع فرقهها و نحلههای دینی، مذهبی و کلامی گوناگون بر منطقه عمومی خراسان بزرگ حاکم بود و این شرایط، چالشهایی را متوجه اسلام و مسلمانان میکرد. امام رضا(ع) از جمله در مناظره و گفتگو با علمای اهل کتاب - بر اساس منطقی محکم و استوار و با
استناد به کتاب مقدّس آنان - نادرستی شماری از عقاید و باورهای بنیادین دینی آنان را به اثبات رساند و به چالشهایی که از سوی آنان متوجه مبانی فکری و عقیدتی مسلمانان بود، پاسخ داد.
پیروزی امام اقرار پیاپی مناظرهکنندگان به اعتقادات امام و برتری امام (ع) در مناظره انجامید. جاثلیق در پایان مناظره با گفتن دیگری از تو سؤال کند، به مسیح سوگند که در میان دانشمندان مسلمان مانند تو نیست [[64]] از بحث خارج می شود. یا رأس الجالوت و بزرگ زرتشتیان با سکوت خود از ادامه بحث سرباز می زنند. و در نهایت اقـــرار عمران صابی با اقرار به وحدانیت خدا و نبوت پیامبر اکرم(ص) و مسلمان شدن او برتری کامل و بلاشک امام بر همه بزرگان کلامی خویش است. پس از مناظره امام رضا(ع) عمران صابی را نزد خود دعوت کردند، وقتی عمران وارد شد، امام به او یک خلعت یک مرکب و ده هزار درهم داده، وی را مسئول گردآوری صدقات در بلخ نمودند. این پیروزی بزرگی برای یاران امام بود؛ زیرا عمران صابی پس از آن با بزرگان ادیان مختلفی وارد بحث شده وهمه شکست داده و تبدیل به مبلغ اسلام ناب در منطقه خود گردید که میتوان آن را یکی از بهترین دستاورهای این بحث دانست.[[65]]
اصول استنتاجی مطرح شده در مناظرههای آن حضرت، در واقع مؤید این است که مناظره و روند به کارگیری آن برای ایجاد فهم مشترک از مسائل، آگاهیبخش و ایجاد نگرش توأم با عقلانیت است و از جهت دیگر روش مناظرهای آن حضرت، نه جدل و تسلط علمی بر مسئله بود که اساساً، از نظر علمی و روانی، بیشترین تأثیرات آموزشی را برطرف مناظرهی خود میگذاشت.با توجه به فرایند مناظرات ایشان این مهم به دست میآید که روش مناظره در آموزش جریان کاوشگری، برای پاسخ یا رسیدن راه حلی از طریق در سیرهی آموزشی حضرت رضا(ع) و ائمهی معصوم(ع) یکی از ابعاد مهم، توجه به چگونگی به کارگیری روش مناظره است که میتواند نقش بارزی را نه تنها در پیشبرد اندیشهی الهی که در طرح مباحث نظری، از نظر دامنه و عمق داشته باشد؛ اما متأسفانه در محافل علمی و دانشگاهها کمتر مورد توجه و استفادهی عملی بوده است.
همچنین می توان نتیجه گرفت که اگر تبیین و ارائه اندیشهها و آموزههای دینی و پاسخگویی به چالشهای پیش روی آن، بر اساس آگاهی کامل و منطقی محکم و عقلانی صورت پذیرد، چهرهی زیبای حقایق آشکار شده و تشنگان حقیقت را در برابر آن تسلیم خواهند شد.
فهرست منابع:
1- محمّدبن محمّد مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، مؤسسه آل البیت، 1416ق.
2- ابی منصور احمد بن علی الطبرسى، الاحتجاج، بیروت، الاعلمی، 1403ق.
3- محمّدبن یعقوب کلینى، فروع الکافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش.
4- مکارم شیرازی، مناظرات تاریخی امام رضا(ع) با پیروان مذاهب و مکاتب دیگر.
5- الصدوق محمّدبن على بن بابویه قمى، عیون اخبارالرضا، انتشارات جهان، 1378ق، باب 12.
6- عیون اخبار الرضا(ع)،ترجمه و شرح محمد تقی اصفهانی(1332)، تهران،علمیة الاسلامیة،ج 1.
7- احتجاج، احمد بن علی طبرسی، تحقیق ابراهیم بهادری، بیجا، انتشارات اسوه، 1413ق، ج 2.
8- فرهنگی، علی اکبر ، ارتباطات انسانی مبانی، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ج 1، 1374.
9- غرر الحکم و درر الکلم با مقدمه و تصحیح و تعلیق جلالالدین ارموی، تهران، دانشگاه تهران،، ج 1.
10- مرتضوی، سید محمد، نهضت کلامی در عصر امام رضا(ع)، مشهد، آستان قدس رضوی، 1375.
11- عیون اخبار الرضا، ترجمه و شرح محمدتقی اصفهانی، تهران علمیه الاسلامیه، ج 1،1332.
12- مجلسی ، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، دار احیاء التراث العربی،مؤسسه الوفاء، ج 2،1403.
13- ملاهادی سبزواری، شرح المنظومه، 1417 ق.
14- ر.ک. توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، قم مرکز مطالعات وتحقیقات ادیان ومذاهب، 1377 ش .
15- کارنگی، دیل. (بیتا)، ناطقین زبردست و روش نفوذ آنها در مردم، ترجمه ضیاءالدین علم زاده، تهران، معرفت.
16- مقامی، حمید.(1383) ،بررسی فرایند ارتباط کلامی و مبانی آن در تعلیم و تربیت اسلامی، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان(دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی).
17- علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه،تبریز، مکتب بنیهاشمی،1381ش.
اینجانب برگزیده جشنواره اخلاق رضوی در استان مرکزی در سال 1391 میباشم.
[15] - ر.ک. هود: 25ـ35 و50 ـ57 و61ـ63؛ شعراء: 69ـ81 و160ـ188؛ مریم: 41ـ47؛ انعام: 75ـ79 ؛ بقره: 258 ؛ طه: 42ـ62.
[16] - ر.ک. ابی منصور احمد بن علی الطبرسى، الاحتجاج، 1403ق، 1/22-28 و 29-36؛ نیز ر.ک. فرقان: 7ـ8؛ زخرف: 31؛ اسراء: 90ـ93.
[17] - محمّدبن محمّد مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله غلی العباد، 1416ق، 1/ 201-202.
[18] - الطبرسی، الاحتجاج، 1/269-279.
[19] - محمّدبن یعقوب کلینى، فروع الکافى، 8/ 349، ح 548.
[20] - برای نمونه : محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، 1404ق، 3/31 و 51 ؛ الطبرسى، الاحتجاج، 2/344-355
[21]- الصدوق محمّدبن على بن بابویه قمى، عیون اخبارالرضا، 1/131، ح 28.
[22] - محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، 1404ق، ج 11، ص 184 ج49، ص 180؛ طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 224.
[23] - مکارم شیرازی، مناظرات تاریخی امام رضا(ع) با پیروان مذاهب و مکاتب دیگر، ص 465.
-[24] الصدوق محمّدبن على بن بابویه قمى، عیون اخبارالرضا، باب 12، ص 315.
[25] - همان، ص 314( به او {مأمون } بگویید که نیتت را دانستم....).
- [26] عیون اخبار الرضا(ع) ،ج 1.
[27] - الصدوق محمّدبن على بن بابویه قمى، عیون اخبارالرضا(ع)، باب 12،ص 313.«
[28] - همان ص 316.
[29]- همان، باب 13، ص 362.
[30] - همان ، ج 2، باب 59، ص 585.
[31]- ابن بابویه، محمدبن علی، 1404، عیون اخبار امام رضا(ع) ج 1.
[32] - عیون اخبار الرضا، ج 1،1332.
[33] - احتجاج، احمد بن علی طبرسی، 1413ق، ج 2، ص614.
[34]- همان، ص 406.
[35]- فرهنگی، علی اکبر ، ارتباطات انسانی مبانی، ج 1، 1374.
-[36] همان.
-[37] غرر الحکم و درر الکلم با مقدمه و تصحیح و تعلیق جلالالدین ارموی، ، ج 1.
[38]- ابن بابویه، محمدبن علی، 1404، عیون اخبار امام رضا(ع) ، ج 1.
[39]- مرتضوی، سید محمد، نهضت کلامی در عصر امام رضا(ع).
[40] - همان.
-[41] همان.
[42]- عیون اخبار الرضا، ترجمه و شرح محمدتقی اصفهانی، ج 1،1332.
[43] - مجلسی ، محمدباقر، بحارالانوار، ج 2،1403.
[44] - به طور محقق مثل عیسی نزد خداوند مثل آدم است که خدا از خاکش خلق کرد و سپس فرمان داد« باش» واو وجود یافت(آل عمران:59).
[45] - ملاهادی سبزواری، شرح المنظومه، 1417 ق، 1/322.
[46] - با فرزانگی و پند دادن نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و بامخالفان به طریقی که نیکوتر است مجادله کن (نحل:125).
[47] - شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع) ، ج 1، باب 12، ص 320.
[48] - همان، ص 332.
[49] - همان، ص 320.
[50]- علیاصغر، خندان، مغالطات، ص 99.
[51] - شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، باب 12، ص 336.
[52] - الاحتجاج 2/423.
[53] - برای نمونه ر.ک. سفر خروج، 4: 1-9؛7:8-12 و 14-15؛ 1:17-7.
[54]- برای نمونه، ر.ک. انجیل متی، 28:9-34؛ 15-18: 15-21و باب چهاردهم و پانزدهم/ مرقس، باب پنجم و هفتم، لوقا، باب هشتم ونهم، یوحنا باب ششم.
[55] - ابن بابویه، محمدبن علی، 1404، عیون اخبار امام رضا(ع)، ج 1.
-[56] عیون الخبار امام رضا(ع)، 1332،ج 1).
[57] - کارنگی، دیل. (بیتا)، ناطقین زبردست و روش نفوذ آنها در مردم، ترجمه ضیاءالدین علم زاده.
[58] - ابن بابویه، محمدبن علی، 1404، عیون اخبار امام رضا(ع) .
[59]- مقامی، حمید.(1383) ،بررسی فرایند ارتباط کلامی و مبانی آن در تعلیم و تربیت اسلامی.
[60] - ابن بابویه، محمدبن علی، 1404، عیون اخبار امام رضا(ع) .
[61] - بحارالانوار، 10/312-313؛ عیون اخبار الرضا(ع)، 1/171-172.
[62] - الاحتجاج، 2/416؛ عیون اخبارالرضا(ع) 1/155-156.
[63] - علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، 2/316-317؛ بحار الانوار، 49/100.
[64] - شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع) باب 12، ص 332.
[65]- همان، ص 360.
برگرفته شده از: