اولین دانشگاه و آخرین پیامبر
تز دکترای ۱۱۰ جلد ی
پاکنژاد، رضا (شهید دکتر رضا پاکنژاد)
فراخوان
پایگاه استقلال فرهنگی
برای رسانه ای کردن
تز دکترای شهید دکتر پاک نژاد
در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی
پیشنهادهای شما را بررسی می کنیم
و پس از جمع بندی، بهترین پیشنهاد ها را اجرا می کنیم.
پیام واتساپی:
تز دکترای ۱۱۰ جلدی پاک نژاد
سلام بر مهدی و یاورانش
۱۱۰ جلد
کتاب تز دکترای شهید دکتر پاک نژاد با عنوان
اولین دانشگاه و آخرین پیامبر
به کشف رمزهای بسیاری از دستورها و آموزه
های دین مقدس اسلام
در عرصه سلامتی و پزشکی و بهداشت جسم و روح اشاره دارد.
جستجوی لینک این اثر گرانقدر در
اینترنت بر عهده ی شما خوبان...
شهید دکتر پاک نژاد در هفت تیر ماه ۶۰ با سید الشهدای انقلاب اسلامی آیت الله دکتر بهشتی و ۷۲ یار امام خمینی بدست منافقین پست خودفروخته به فیض عظمای شهادت رسید.
اولین دانشگاه و آخرین پیامبر
پایگاه استقلال فرهنگی از پیشنهاد های شما برای
رسانه ای کردن این محتوا(اولین دانشگاه و آخرین پیامبر)
در فضای مجازی
واتساپ٬
فیسبوک٬
وایبر٬
وبلاگ٬
سایت
و شبکه های اجتماعی استقبال می کند.
zqz.ir/EsteghlaleFarhangi
به افتخار
ایرانیان فرهیخته
ی مسلمان ارسال بفرمایید
در همین گروه نظر شما چیست؟
آیا شما از این ۱۱۰ جلد کتاب شناختی دارید؟
کدام جلد را دارید؟
در باره ی چیست؟
ادامه مطلب را حتما ببینید
همسر شهید دکتر سید رضا پاکنژاد با بیان اینکه کتاب های شهید پاکنژاد کمتر از کتاب های شهید مطهری نیست، گفت: یک دوره 42 جلدی از کتاب های شهید پاکنژاد به زودی چاپ می شود.
به
گزارش خبرگزاری شبستان از استان یزد، زهرا سیمین دخت کنی، همسر شهید دکتر
سید رضا پاکنژاد از شهدای هفت تیر، امروز( 2 تیر)در اولین نشست هماهنگی
ستاد بزرگداشت شهدای هفتم تیر در سالن جلسات اداره کل بنیاد شهید وامور
ایثارگران، اظهارداشت: باتوجه به درخواست های مکرر مردم به ویژه دانشجویان و
جامعه دانشگاهی کشور و حتی خارج از کشور مبنی بر چاپ مجدد کتاب های شهید،
خانواده وی مصمم به چاپ دوره 42جلدی از کتاب های وی هستند.
وی ادامه داد: خانواده دکتر پاکنژاد مصمم است تا با جمع آوری نسخ کامل مجموعه "اولین دانشگاه و آخرین پیامبر" در آینده ای نزدیک باچاپ یک دوره 42 جلدی از کتاب های دکتر سیدرضا پاکنژاد، آن را در اختیار علاقه مندان قرار دهد.
وی
حق چاپ آثار شهید دکتر سید رضا پاکنژاد را در اختیار خانواده شهید اعلام
کرد و از همه علاقه مندان به این شهید بزرگوار خواست تا اگر نسخه های کتاب
های چاپ شده ایشان را به ویژه جلد سی و یکم را در اختیار دارند برای تسریع
درچاپ به خانواده شهید ارائه کنند.
سیمین دخت کنی با بیان خاطراتی
از نحوه آشنایی و ازدواج با شهید دکتر سید رضا پاکنژاد، اظهارداشت: این
شهید بزرگوار قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به تألیف کتاب مبادرت ورزید و تا
زمان شهادت 42 عنوان کتاب را به پایان رساند و درنظر داشت کتاب های خود
رابه 110 جلد برساند که باشهادت ایشان عملی نشد.
وی افزود: دکتر پاکنژاد همیشه حق تألیفی را که از چاپ کتاب هایش دریافت می کرد به کتابخانه ها و افراد نیازمند اهدا می کرد.
همسر
شهید دکتر سید رضا پاکنژاد با تأکید بربعد فرهنگی شخصیت این پزشک شهید،
گفت: مردم یزد و غیریزدی ها با اخلاق و روحیات دکتر سید رضا پاکنژاد آشنا
بودند و ایشان را پزشکی نمونه در درمان رایگان بیماران نیازمند می دانستند،
ولی بعد اصلی شخصیت شهید غیر از طبابت رایگان، بعد فرهنگی است.
وی
دیگر خصوصیات بارز شهید دکتر سیدرضا پاکنژاد را معرفت به امام زمان وامام
زمانی بودن، مورد اعتماد مردم وبویژه شهید محراب صدوقی(ره) برشمرد و افزود:
شهید محراب آیت الله صدوقی، دکتر سید رضا پاکنژاد را از نظر فکری طوری
مطمئن و صدیق می دانستند که هرکاری از نظر فرهنگی و سیاسی پیش می آمد با
دکتر درمیان می گذاشتند.
وی ادامه داد: این شهید توانسته بود دربین
ساواک نفوذ کند و در دوران مبارزات با رژیم پهلوی رابط شهید صدوقی (ره)
باشد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز شهید صدوقی شرکت در اولین دوره
انتخابات مجلس شورای اسلامی را به وی پیشنهاد کرد.
همسر شهید دکترسید رضا پاکنژاد تاکید کرد: دکتر در برخی مواقع غیرمسلمانان را به دین اسلام واهل تسنن را به تشییع دعوت می کرد و هرگاه کودک ونوجوانی به عنوان بیمار به مطب او مراجعه می کرد و بی بضاعت بود آنان رابه تحصیل تشویق می کرد و حتی هزینه تحصیلشان را هم با قول گرفتن از آنها برای ادامه تحصیل پرداخت می کرد.
همسر شهید پاکنژاد با دعوت از حضار وعموم مردم شهید پرور یزد برای حضور در مراسمی که هر سال در ایام شهادت شهیدان پاکنژاد در منزل پدری شهیدان برگزار می شود دعوت کرد.
گفتنی است، شهید دکتر سید رضا پاکنژاد نماینده مردم یزد در اواین دوره مجلس شورای اسلامی به همراه برادرش سید محمد پاکنژاد معاون وزیر بازرگانی دولت در جلسه حزب جمهوری اسلامی با دیگر یاران شهیدشان از جمله حضرت آیت الله دکتر بهشتی(ره) به دست منافقان کوردل به فیض شهادت نایل آمدند.
منبع:
1-
دانلود دو کتاب کمیاب از اثار دکتر شهید پاک نژاد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام کتاب کم یاب ازدواج مکتب انسان سازی در سه جلد و کتاب یک جلدی شوهر داری در اسلام اثر دکتر شهید پاک نژاد که لینک دانلودش توسط آیدی محترم مهاجر در اختیارمون قرار داده شده، جهت استفاده خوانندگان محترم وبلاگ در ادامه مطلب گنجانده می شود. امیدواریم مورد استفاده و مرضی خاطر قرار گیرد. از آیدی محترم مهاجر هم تشکر و قدردانی می نماییم.
کتاب ازدواج مکتب انسان سازی اثر دکتر شهید پاک نژاد
کتاب شوهر داری در اسلام اثر دکتر شهید پاک نژاد
منبع:
http://yszaman.blogfa.com/post/15
شهید دکتر رضا پاک نژاد
مقدمه:
در دهههای پیش از انقلاب به ویژه در دوران انقلاب اسلامی، شاهد حضور مردانی با ویژگیهای ممتاز هستیم که راهبری جریانهای مردمی را عهدهدار بودهاند؛ افرادی که با بهرهگیری از رفتارهای والای اسلامی، روشنگری و پرورش بینش مردم، نبض جنبشهای استکبارستیز و استقلالطلبانه اجتماع را در دست داشتهاند؛ افرادی که هنوز هم جنبههای شخصیتی، اجتماعی و انقلابیشان برای نسلهای آینده روشن نشده است. در این میان، یکی از شخصیتهایی که هدایت جریان مردمی انقلاب اسلامی در استان یزد را در کنار شهید آیتالله محمد صدوقی عهدهدار بود، شهید دکتر سیدرضا پاکنژاد است؛ شخصیتی که هر چند مردم دارالعباده، خدمات فرهنگی و اجتماعی وی را فراموش نخواهند کرد، اما حق فدارکاریها و ازخودگذشتگیهایش ادا نشده است. تلاش میشود تا گوشههایی از نیمه پنهان زندگی وی آشکار گردد.
زندگینامه و آموختهها:
در 3 آذر 1303 و در سالروز درگذشت دختر گرامی پیامبر اکرم(ص)، فاطمه زهرا(س)، در خانواده حاج سیدابوالقاسم پاکنژاد فرزندی دیده به جهان گشود که او را سیدرضا نام گذاشتند. وی در دامان مادری پاکدامن و دلباخته اهل بیت(ع) پرورش یافت. مادر شهید پاکنژاد از سادات مدرسی یزد بود. نیای مادری وی آیتالله محمدعلی مال امیری، عالم، مجتهد و خطاط بسیار ارزشمند زمان خویش بوده است و نسبش به امام مجتبی(ع) میرسد. خانواده شهید پاکنژاد با خانواده شهید آیتالله صدوقی پیوند خانوادگی دیرینهای داشتهاند. شهید دوره دبستان و دبیرستان را در شهر یزد گذراند. وی در دوران تحصیل خود همواره از شاگردان ممتاز به شمار میرفت. (ماهنامه شاهد یاران، ص16) سیدرضا پس از دریافت دیپلم به دلیل پارهای از دشواریهای زندگی از درس خواندن بازماند و وارد بازار شد، سپس به آموزگاری روی آورد و مدتی به این کار پرداخت. با گذشت زمان، انگیزه شرکت در کنکور پیدا نمود و در 1331 به رشته پزشکی دانشگاه تهران راه یافت. دوره دانشگاهی شهید در 1337 به پایان رسید.(غیاثی ندوشن، صص 36-35) پاکنژاد در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی چند سفر زیارتی به حج و عراق و سفرهایی پژوهشی به سوییس، پاریس، لندن و برلین نیز داشته است.(پایگاه شهدای هفتم تیر، 2/4/1390) در کنار آموختن پزشکی، به زبان و ادبیات عرب هم پرداخت و دروس سطح حوزوی را فراگرفت.
.1تلاشها در پیش از انقلاب:
.1.1 تلاش پزشکی و خدمت به مستضعفان:
در یکی از روزها، سیدرضا با چند تن از دوستانش در مجلسی نشسته بود و پیرامون آینده خود میاندیشید، هر کسی گفتهای داشت. ناگهان، سید گفت: «دوستان همه شاهد هستیم که از یک طرف بهاییان و طرفدارانشان و از طرفی دیگر، غربزدگان از اروپا و آمریکا برگشته، به فعالیت پرداختهاند و سلطه خویش را بر مسلمانان به تدریج میگسترانند. امروز، کشور به مهندس و دکتر دردشکن و پل ساز نیازمند است و ما باید در حد توانایی خویش با مسوولیتی که اسلام بر دوشمان گذارده، در راه رسیدن به اهداف والای اسلام تلاش کنیم و سمتهای حساس را از دست این افراد گمراه خارج سازیم.» همه دوستان گفتههای او را میپذیرند و با هم همپیمان میشوند که در آینده، شغلی را انتخاب کنند که به سود جامعه و مسلمانان باشد. سیدرضا در آن روز میگوید: «من علاقه دارم، پزشک شوم.» سیدرضا، پزشک میشود و به یزد میآید و آنچه را که سرلوحه کار خود قرار میدهد، خدمت به مردم به ویژه گروههای مستضعف و تنگدست است. این نوع دوستی و 24 سال خدمت آن چنان نمودار شد که شرح آن بر سینه یکایک مردان و زنان دارالعباده نگاشته شده است. دخل پزشکی او هیچگاه پر نمیشد، چرا که درمان نمیکرد مگر برای خدمت به مردم و از بینوایان نه تنها پولی نمیگرفت، بلکه هزینه داروی آنها را هم میپرداخت. دکتر نگران این بود که مبادا رنگ پول در دلش لرزشی بیافریند و وی را از خدمترسانی بازدارد. یکی از دوستانش گفته، از وی پرسیدم: «همیشه وقتی نسخهای مینویسید، دعا و وردی میخوانید، جریان چیست؟» گفتند: «من شفای بیمارم را از خداوند میخواهم.» شهید در پیش از انقلاب سمتهایی؛ چون ریاست بیمارستانهای هراتی و بیمه اجتماعی یزد را در دست داشت.
1.2. مبارزه علیه بهاییت:
شهید پاکنژاد به این خطر که امام خمینی(ره) نسبت به آن بارها هشدار داده بودند، بسیار توجه میکرد و همه تلاش خود را به روشنگری علیه فرقه بهاییت میگذاشت و برای این کار محفلی را پایهگذاری نمود. امام(ره) در 1341 فرقه بهاییت را فرقهای سیاسی وابسته به بیگانگان خوانده بودند. ایشان در 10 فروردین 1341، در یک سخنرانی به این امر اعتراض کردند و زمانی که مسأله اعزام نمایندگان محافل بهاییان ایران به لندن و شرکت در انتخابات جهانی بیتالعدل وارد مرحله اجرایی شد، در پیام ویژهای فرمودند: «از چیزهایی که سوءنیت دولت حاضر را اثبات میکند، تسهیلاتی است که برای مسافرت دو هزار نفر یا بیشتر از فرقه ضاله قایل شده است و به هر یک 500 دلار ارز دادهاند و قریب 1200 تومان نیز تخفیف در بلیط هواپیما دادهاند، به مقصد آنکه این عده در محفلی که در لندن تشکیل میشود و صددرصد ضداسلامی است، شرکت کنند.» بیگمان، حرکت دکتر در برابر بهاییت گامی حساب شده و همراه با نکته سنجی بوده است. اسناد ساواک درباره تشکیل این جلسهها چنین گزارش میکنند: «غروب روز 16 اردیبهشت 1347، آقایان دکتر پاکنژاد و دکتر همدانی به تفت وارد [میشوند] و به منزل حاج علی یزدانپرست میروند و آقای جسمانی، معلم زرتشتیان تفت و آقای اقارب و دو نفر دیگر از دبیران تفت هم به آنان ملحق میشوند و قرار میگذارند در یزد، منزل آقای جعفری، دبیر دبیرستان، جلسهای تشکیل [دهند] تا درخصوص مرام بهایی، مذهب اسلام و تشیع صحبت کنند. دکتر پاکنژاد، رییس بهداری بیمههای اجتماعی یزد است. نامبرده سال 42 [13] گروهی را به عنوان گروه علوی در یزد تشکیل داده و آقای شیخ محمد صدوقی نیز به طور غیررسمی نظارت آن را به عهده دارد.»(غیاثی ندوشن، ص 18)
1.3. دستاورد علمی:
یکی از یادگاریهای شهید، کتابهایی است که وی از خود به جا گذاشته است. مهمترین نوشته وی کتاب «اولین دانشگاه، آخرین پیامبر» است که در رابطه با رساله دکتری خود آن را نگاشته است. رساله دکتری او به نام «گفتارهای طبی و بهداشتی در اسلام» نمره ممتاز گرفت. کتاب دیگر شهید «مظلوم گمشده در سقیفه» نام دارد که در آن رویارویی حضرت علی(ع) با یهود و قریش را به نگارش درمیآورد و در مورد پیدایش فرقههای گوناگون سخن میراند.(همان، صص 43-42) کاربرد علم برای رونق دین و جلوگیری از کژرویها از کارهای دیگر دکتر به شمار میرفت و وی به سخنرانیهای روشنگرانه هم میپرداخت. از 1345 تا پیروزی انقلاب بهطور میانگین هفتهای نه سخنرانی علمی و مذهبی در دانشگاه یزد، دانشسراها و آموزشگاههای گوناگون داشت.(همان، ص65) دکتر راه رخنه دشمن را شناخته بود و میدانست دشمن از راه آموزش و مدرسهها آغاز به کجروی و از خودبیگانگی جوانان نموده است. او پادزهر این چنین کجرویها را در آموزش درست مسایل دینی– اسلامی برمیشمرد.
شهید و کوشش های پس از انقلاب:
آیتالله صدوقی به دکتر پاکنژاد اعتماد فراوان داشت و به وی احترام میگذاشت. نقش شهید پاکنژاد در میان قشر درس خوانده دانشگاهی و پزشکان پررنگ میباشد. دکتر پاکنژاد عضو حزب جمهوری اسلامی نشده بودند، ولی بنابر درخواست آیتالله محمدصدوقی با شهید آیتالله دکتر سید محمد حسینی بهشتی همکاری میکردند و این گونه زمینههای آشنایی با حزب جمهوری اسلامی برای وی فراهم شد. در دوران انقلاب، در یزد رهبری مردم به عهدهای آیتالله صدوقی بود و دکتر میان مردم و شهید صدوقی پادرمیانی میکرد؛ هر کسی هر مشکلی برایش پیش میآمد، از دکتر پاکنژاد کمک میخواست و وی گرهگشایی مینمود. او چهرهی دانایی به شمار میرفت که همه کارهایش از روی باریکبینی بود و ساواک هم این نکته را نیک میدانست. هر از گاهی آقای صدوقی برای رفع مشکل و برخی پرسشهای پزشکی فقهی از وی نظرخواهی میکردند و دکتر با بررسیهایی که انجام میداد، به پرسشهای وی پاسخ میگفت. آیتالله صدوقی به دکتر پیشنهاد نامزدی برای انتخابات مجلس شورای اسلامی را دادند. به دنبال آن، وی در نخستین انتخابات مجلس در 24 اسفند 1358 شرکت کرد و از سوی مردم برای نمایندگی شهرستان دارالعباده یزد برگزیده شد. شهید پاکنژاد انقلاب اسلامی را سرچشمه بیداری جهان اسلام میدانست و بر این باور بود که با رهبری امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی سرآغاز انقلابهای اسلامی در کشورهای دیگر خواهد بود. سیدرضا در بخشی از نطق پیش از دستور صد و بیست و چهارمین نشست علنی مجلس شورای اسلامی در 24 اسفند 1359، خطاب به امام(ره) چنین میگوید: «ای امام عزیز، مطیع ولایت فقیهیم، ای رهبر محترم، سرباز شماییم، ای فقیه عالیقدر، مقلد شماییم و ای ابراهیم بتشکن زمان، اسماعیل شماییم.» شهید پاکنژاد در سنگر مجلس همواره برای زنده کردن فرهنگ قرآنی، افشای ماهیت اسلام ستیزی کشورهای استکباری و واهمه آنان از گسترش انقلاب اسلامی و اتحاد مسلمانان میکوشید. وی در بخش دیگری از سخنان پیش از دستور همان نشست مجلس، در گفتاری تحلیلی به برنامههای ضد اسلامی و قرآنی استعمار پیر، انگلیس، و گلادستون، نخست وزیر پیشین آن کشور، پرداخت. در بخشی از این سخنان آمده است:«... در دو قرن اخیر، به وسیله ایادی صلیبیهای استعمارگر، ایجاد تفرقه بین قرآن و مردم شکل مسابقه به خود گرفت تا حکومت پهلوی را روی کار آوردند و ... این حکومت حذف کلی قرآن را [در صدر برنامههای خود قرار داد.] ... گلادستون یکصد سال پیش در حالی که کلوچه نان ارزانی در یک دست و قرآن در دست دیگر داشت، وارد مجلس انگلیس شد و خطاب به نمایندگان مجلس انگلیس گفت: آقایان ما ده نفر هستیم و این نان را داریم و حال آنکه دو نفر میتوانند با خوردنش سیر شوند. اگر بدهیم به دو نفر، هشت نفر بقیه خواهند مرد و اگر بر سر آن دعوا کنیم، هر ده نفر از میان خواهیم رفت. از این رو، تنها راه نجات بزرگ کردن نان است و بزرگ کردن نان، مواد اولیه میخواهد که آن هم در مشرق زمین وجود دارد، اما زمانی که آن خانه(منظور کعبه بود) و این کتاب(قرآن) در میان مسلمانان است، این عمل ناممکن میباشد. سپس، در حالی که قرآن را بلند کرده بود، گفت: آری! تا زمانی که این کتاب میان مسلمانان است، سیادت نفوذی بریتانیای کبیر بر کشورهای اسلامی ناپایدار خواهد ماند.»(پایگاه شهدای هفتم تیر، 2/4/1390) شهید در دوران نمایندگی به طور مستقیم در کمیسیون بودجه و غیرمستقیم در کمیسیون بهداشت مجلس عضویت داشت و برای مجلس و وقت آن اهمیت بسیاری قایل بود.
شهادت:
وی در 7 تیرماه 1360 در نشستی که در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در چهارراه سرچشمه تهران برپا شده بود، شرکت نمود. منافقین که در این زمان در خیابانهای شهرها اعلام جنگ مسلحانه کرده بود، برای ترور چنین چهرههای ارزشمندی دست به کار شدند و روی زشت خودشان را هویدا ساختند. آنها با انفجار بمب با همدستی عنصر نفوذی خود در حزب جمهوری اسلامی ایران، محمدرضا کلاهی عضو سازمان مجاهدین خلق ایران، 72 تن از انسانهای پاک نهاد آن نشست؛ همچون سیدرضا و برادرش، سید محمد و بزرگانی مانند شهید آیتالله دکتر بهشتی را شهید کردند. گرچه سرسپردگان بیگانه آهنگ نابودی نظام نوپای انقلاب را داشتند، اما خون پاک چنین مردانی بود که نهال اسلامی ایران را آبیاری کرد و انقلاب اسلامی برجای ماند. این کار بزرگ قرن، موج بیداری اسلامی در میان امت اسلام، مستضعفان و پیشرفت ایران را به بار آورد و خواری شیطان بزرگ: یعنی آمریکا و صهیونیسم جهانی را به دنبال داشت. پیکر پاک آن شهید در گلزار شهدای یزد در خاک آرمید.
ویژگیهای اخلاقی:
وی نیکومنش، بااراده و پیشرو در مسیر خودکفایی کشور بود. دوستی با قرآن جزو ویژگیهای او به شمار میرفت؛ به گونهای که همواره به جوانان سفارش مینمود با قرآن همنشین شوند و دشواریهای خود را با اندیشیدن در آیههای آن گرهگشایی کنند. دکتر به عنوان نماینده مردم، خود را از مردم جدا نکرد و همیشه در میان آنها حضور داشت تا همه بتوانند او را در دسترش داشته باشند. وی رایگان آنها را درمان میکرد و همه تلاشش در طول زندگی، کار برای خشنودی خدا و خدمت به مردم بود. شهید پافشاری بسیار بر احترام به پدر و مادر داشت و آن را از باورهای اصلی خود میشمرد. شهید پاکنژاد شعر هم میسرود، چنانکه در یادنامه سخنوران یزد میخوانیم: «پاکنژاد، طبعی سرشار دارد که با وجود مشغولیات فراوان و وظیفه پزشکی– که فرصت و وقت سخن پردازی ندارد– باز هم طبع خداداد و ذوق ادبی دست از سر او برنمیدارد و گهگاهی لب به سخن میگشاید و از بحر موجخیز طبعش گهرهای آبدار و شعرهای پرمعنایی بیرون میریزد. دیوانی هم داشته که یکی از رفقایش از او گرفته و بعد اظهار داشته که گم شده است.» همیشه سر موقع میآمد، به نماز میایستاد و پزشکی فقیه نیز بود. وی همیشه این حدیث پیامبر گرامی را تکرار میکرد: «کسی یهود امت من است که صدای اذان را بشنود و به نماز نایستد.» یکی از افتخارهایش این بود که بیش از سی سال کلاس تفسیر قرآن خود را رها نکرده بود؛ حتی هنگامی که نماینده بود، با اتوبوس به یزد میآمد و بعدازظهر جمعه، در کلاس تفسیر قرآن شرکت میکرد، تفسیر خود را میگفت و پس از آن به خانه برمیگشت. وی بسیار فروتن بود. دکتر پس از پایان دکترای خود، برخلاف برخی که تنها به دنبال زرق و برقهای دنیایی شتافته بودند، در یکی از محلههای قدیمی یزد، مطبی باز کرد و درگاه خانه کوچکش را به روی پیرو و جوان گشوده داشت؛ این گونه بود که دکتر همه سنتهای پیشین را شکست و نشان داد که کار پزشکی جدا از تجارت است و از این راه جیبها را انباشتن و در کمین مردم تنگدست نشستن، گناهی نابخشودنی به شمار میآید. وی با کمترین پول پذیرای بیماران میشد و شبها را به نوشتن میگذارند.
منابع:
1- پایگاه شهدای هفتم تیر، درباره شهید رضا پاک، 2/4/1390.
2- غیاثی ندوشن، سعید، نگاهی به زندگی و فعالیتهای مبارزاتی و سیاسی شهید رضا پاکنژاد، ماهنامه شاهد یاران، ش46، تهران: شاهد، شهریور 1388.
3- گفتگو با شیرسلیمیان، علیاکبر، زندهیاد شهید سیدرضا پاکنژاد، پایگاه اینترنتی راسخون، 14/4/1390.
منبع: