استقلال فرهنگی

هدف سایت استقلال فرهنگی هم افزایی در مهندسی فرهنگی جامعه

استقلال فرهنگی

هدف سایت استقلال فرهنگی هم افزایی در مهندسی فرهنگی جامعه

استقلال فرهنگی
امام خامنه ای:

من هم از مسائل فرهنگی نگرانم
و در این نگرانی نمایندگان محترم خبرگان
سهیم هستم.

دولت محترم باید به این موضوع توجه کند
و مسئولان فرهنگی نیز
باید توجه داشته باشند
که چه می کنند،

زیرا در مسائل فرهنگی
نمیتوان بی ملاحظه‌گی کرد.

مسئله فرهنگ مهم است

زیرا اساس ایستادگی
و حرکت نظام اسلامی،
مبتنی بر حفظ فرهنگ اسلامی و انقلابی
و تقویت جریان فرهنگی مؤمن و انقلابی است.

واقعاً همه باید قدر جوانان مؤمن و انقلابی را بدانند
زیرا همین جوانان هستند
که در روز خطر، سینه سپر می کنند.

کسانیکه به این جوانان با بدبینی نگاه می کنند
و تلاش دارند آنها را منزوی کنند،
به انقلاب و کشور خدمت نمی کنند.

البته این جوانان مؤمن و انقلابی
هیچگاه منزوی نخواهند شد.

مطالبی که گفته شد باید بصورت گفتمان
و باور عمومی درآید

که لازمه آن هم

تبیین منطقی و عالمانه این مسائل،

به دور از زیاده روی های گوناگون

و با زبان خوش است.

۱۳۹۲/۱۲/۱۵
leader.ir


---------------------


کانال استقلال فرهنگی
در سروش

http://sapp.ir/esteghlalefarhangi


و در تلگرام

https://telegram.me/culturalIndependence


وبسایت های متفاوت
آخرین نظرات شما

۱۵۳ مطلب با موضوع «هنری» ثبت شده است


اندیشه کهکشانی



شهید سید مرتضی آوینی با نگاهی جدید به عالم و آدم، راهی نو برای زندگی کشف کرد که برای معرفی آن تا پای جان مایه گذاشت.



راهی که شهید آوینی یافت، آدم را از زمین خاکی به آسمان ملکوتی رهنمون می شود.

شهید آوینی برای این نگاه، تدبر در قرآن و احادیث معصومین صلوات الله علیهم را تراز و معیار سنجش پدیده های انفسی و آفاقی قرار می داد تا به باطن عالم، شهود پیدا کند و این نگاه در نوع خود در میان روشنفکران و اهل قلم منحصر به فرد است.

انقلاب اسلامی و بویژه دوران دفاع مقدس بهترین فرصت برای شکوفایی ظرفیت این انسان تسلیم آیین آسمانی اسلام شد و اوج این شکوفایی در عروج ملکوتی و شهادتش در 20 فروردین 1372 در فکه بود که بارها  در وصف شهادت با قلمش سروده بود و زیبا ترین نثر عصر امام خمینی را نثار واژه ی شهادت کره بود.


استقلال فرهنگی تا فرصتی دیگر برای  اشاره ای به این دیدگاه های بلند و اندیشه ی کهکشانی از شما دعوت می کند تا زندگینامه ایشان را مطالعه بفرمایید:




زندگینامه شهید سید مرتضی آوینی

شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال 1326 در شهر ری متولد شد تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌ی خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانش‌جوی معماری وارد دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد او از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر می‌سرود داستان و مقاله می‌نوشت و نقاشی می‌کرد تحصیلات دانشگاهی‌اش را نیز در رشته‌ای به انجام رساند که به طبع هنری او سازگار بود ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورت‌های انقلاب به فیلم‌سازی پرداخت:

 "حقیر دارای فوق لیسانس معماری از دانشکده‌ی هنرهای زیبا هستم اما کاری را که اکنون انجام می‌دهم نباید به تحصیلاتم مربوط دانست حقیر هرچه آموخته‌ام از خارج دانشگاه است بنده با یقین کامل می‌گویم که تخصص حقیقی در سایه‌ی تعهد اسلامی به دست می‌آید و لاغیر قبل از انقلاب بنده فیلم نمی‌ساخته‌ام اگرچه با سینما آشنایی داشته‌ام. اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است... با شروع انقلاب تمام نوشته‌های خویش را -  اعم از تراوشات فلسفی، داستان‌های کوتاه، اشعار و... -  در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که "حدیث نفس" باشد ننویسم و دیگر از "خودم" سخنی به میان نیاورم... سعی کردم که "خودم" را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد، و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار مانده‌ام. البته آن چه که انسان می‌نویسد همیشه تراوشات درونی خود اوست همه‌ی هنرها این چنین هستند کسی هم که فیلم می‌سازد اثر تراوشات درونی خود اوست اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند، آن‌گاه این خداست که در آثار او جلوه‌گر می‌شود حقیر این چنین ادعایی ندارم ولی سعیم بر این بوده است."

شهید آوینی فیلم‌سازی را در اوایل پیروزی انقلاب با ساختن چند مجموعه درباره‌ی غائله‌ی گنبد (مجموعه‌ی شش روز در ترکمن صحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین (مجموعه‌ی مستند خان گزیده‌ها) آغاز کرد

"با شروع کار جهاد سازندگی در سال 58 به روستاها رفتیم که برای خدا بیل بزنیم بعدها ضرورت‌های موجود رفته‌رفته ما را به فیلم‌سازی کشاند... ما از ابتدا در گروه جهاد نیتمان این بود که نسبت به همه‌ی وقایعی که برای انقلاب اسلام و نظام پیش می‌آید عکس‌العمل نشان بدهیم مثلاً سیل خوزستان که واقع شد، همان گروهی که بعدها مجموعه‌ی حقیقت را ساختیم به خوزستان رفتیم و یک گزارش مفصل تهیه کردیم آن گزارش در واقع جزو اولین کارهایمان در گروه جهاد بود بعد، غائله ی خسرو و ناصر قشقایی پیش آمد و مابه فیروزآباد، آباده و مناطق درگیری رفتیم... وقتی فیروز‌آباد در محاصره بود، ما با مشکلات زیادی از خط محاصره گذشتیم و خودمان را به فیروزآباد رساندیم. در واقع اولین صحنه‌های جنگ را ما در آن‌جا، در جنگ با خوانین گرفتیم.

گروه جهاد اولین گروهی بود که بلافاصله بعد از شروع جنگ به جبهه رفت دو تن از اعضای گروه در همان روزهای او جنگ در قصر شیرین اسیر شدند و نفر سوم، در حالی که تیر به شانه‌اش خورده بود، از حلقه‌ی محاصره گریخت. گروه بار دیگر تشکل یافت و در روزهای محاصره‌ی خرمشهر برای تهیه‌ی فیلم وارد این شهر شد:

"وقتی به خرمشهر رسیدیم هنوز خونین‌شهر نشده بود شهر هنوز سرپا بود، اگرچه احساس نمی‌شد که این حالت زیاد پر دوام باشد، و زیاد هم دوام نیاورد ما به تهران بازگشتیم و شبانه‌روز پای میز موویلا کار کردیم تا اولین فیلم مستند جنگی درباره‌ی خرمشهر از تلویزیون پخش شد؛ فتح خون."

مجموعه‌ی یازده قسمتی "حقیقت" کار بعدی گروه محسوب می‌شد که یکی از هدف‌های آن ترسیم علل سقوط خرمشهر بود.

"یک هفته‌ای نگذشته بود که خرمشهر سقوط کرد و ما در جست‌و‌جوی "حقیقت" ماجرا به آبادان رفتیم که سخت در محاصره بود تولید مجموعه‌ی حقیقت این گونه آغاز شد."

کار گروه جهاد در جبهه‌ها ادامه یافت و با شروع عملیات والفجر هشت، شکل کاملاً منسجم و به هم پیوسته‌ای پیدا کرد آغاز تهیه‌ی مجموعه‌ی زیبا و ماندگار روایت فتح که بعد از این عملیات تا پایان جنگ به طور منظم از تلویزیون پخش شد به همان ایام باز می‌گردد. شهید آوینی درباره‌ی انگیزه‌ی گروه جهاد در ساختن این مجموعه که نزدیک به هفتاد برنامه است چنین می‌گوید:

"انگیزش درونی هنرمندانی که در واحد تلویزیونی جهاد سازندگی جمع آمده بودند آن‌ها را به جبهه‌های دفاع مقدس می‌کشاند وظایف و تعهدات اداری.

اولین شهیدی که دادیم علی طالبی بود که در عملیات طریق القدس به شهادت رسید و آخرین‌شان مهدی فلاحت‌پور است که همین امسال "1371" در لبنان شهید شد... و خوب، دیگر چیزی برای گفتن نمانده است، جز آن که ما خسته نشده‌ایم و اگر باز جنگی پیش بیاید که پای انقلاب اسلامی در میان باشد، ما حاضریم. می‌دانید! زنده‌ترین روزهای زندگی یک "مرد" آن روزهایی است که در مبارزه می‌گذراند و زندگی در تقابل با مرگ است که خودش را نشان می‌دهد.”

اواخر سال 1370 "موسسه‌ی فرهنگی روایت فتح" به فرمان مقام معظم رهبری تاسیس شد تا به کار فیلم‌سازی مستند و سینمایی درباره‌ی دفاع مقدس بپردازد و تهیه‌ی مجموعه‌ی روایت فتح را که بعد از پذیرش قطع‌نامه رها شده بود ادامه دهد. شهید آوینی و گروه فیلم‌برداران روایت فتح سفر به مناطق جنگی را از سر گرفتند و طی مدتی کم‌تر از یک سال کار تهیه‌ی شش برنامه از مجموعه‌ی ده قسمتی "شهری در آسمان" را به پایان رساندند ومقدمات تهیه‌ی مجموعه‌های دیگری را درباره‌ی آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه تدارک دیدند. شهری در آسمان که به واقعه‌ی محاصره، سقوط و باز پس‌گیری خرمشهر می‌پرداخت در ماه‌های آخر حیات زمینی شهید آوینی از تلویزیون پخش شد، اما برنامه‌ی وی برای تکمیل این مجموعه و ساختن مجموعه های دیگر با شهادتش در روز جمعه بیسم فروردین 1372 در قتلگاه فکه ناتمام ماند.

شهید آوینی فعالیت‌های مطبوعاتی خود را در اواخر سال 1362، هم زمان با مشارکت در جبهه‌ها و تهیه‌ی فیلم‌های مستند درباره‌ی جنگ، با نگارش مقالاتی در ماهنامه‌ی "اعتصام" ارگان انجمن اسلامی آغاز کرد این مقالات طیف وسیعی از موضوعات سیاسی، حکمی، اعتقادی و عبادی را در بر می‌گرفت او طی یک مجموعه مقاله درباره‌ی "مبانی حاکمیت سیاسی در اسلام" آرا و اندیشه‌های رایج در مود دموکراسی، رای اکثریت، آزادی عقیده و برابری و مساوات را در نسبت با تفکر سیاسی ماخوذ از وحی و نهج‌البلاغه و آرای سیاسی حضرت امام(ره) مورد تجزیه و تحلیل و نقد قرار داد. مقالاتی نیز در تبیین حکومت اسلامی و ولایت فقیه در ربط و نسبت با حکومت الهی حضرت رسول(ص) در مدینه و خلافت امیرمؤمنان(ع) نوشت و اتصال انقلاب اسلامی را با نهضت انبیا علیهم‌السلم و جایگاه آن با جنگ‌های صدر اسلام و قیام عاشوا و وجوه تمایز آن از جنگ‌هایی که به خصوص در قرون اخیر واقع شده‌اند و نیز برکات ظاهری و غیبی جنگ و ویژگی رزم‌آوران و بسیجیان، در زمره‌ی مطالبی بود که در "اعتصام" منتشر شد. در مضامین اعتقادی و عبادی نیز تحقیق و تفکر می‌کرد و حاصل کار خویش را به صورت مقالاتی چون "اشک، چشمه‌ی تکامل". "تحقیقی در معنی صلوات" و "حج، تمثیل سلوک جمعی بشر" به چاپ می‌سپرد. در کنار نگارش این قبیل مقالات، مجموعه مقالاتی نیز با عنوان کلی "تحقیقی مکتبی در باب توسعه و مبانی تمدن غرب" برای ماهنامه‌ی "جهاد"، ارگان جهاد سازندگی، نوشت "بهشت زمینی"، "میمون برهنه!"، "تمدن اسراف و تبذیر"، "دیکتاتوری اقتصاد"، "از دیکتاتوری پول تا اقتصاد صلواتی"، "نظام آموزش و آرمان توسعه یافتگی"، "ترقی یا تکامل؟" و... از جمله مقالات آن مجموعه است. این مقالات بعد از شهادت او با عنوان "توسه و مبانی تمدن غرب" به چاپ رسید این دوره از کار نویسندگی شهید تا سال 1365 ادامه یافت. مقارن با همین سال‌ها شهید آوینی علاوه برکارگردانی و مونتاژ مجموعه‌ی "روایت فتح" نگارش متن آن را بر عهده داشت که بعدها قالب کتابی گرفت با عنوان "گنجینه‌ی آسمانی". او در ماه محرم سال 1366 نگارش کتاب "فتح خون" (روایت محرم" را آغاز کرد و نه فصل از فصول ده‌گانه‌ی آن را نوشت. اما در حالی که کار تحقیق در مورد وقایع روز عاشورا و شهادت بنی‌هاشم را انجام داده و نگارش فصل آخر را آغاز کرده بود به دلایلی کار را ناتمام گذاشت.

او در سال 1367 یک ترم در مجتمع دانشگاهی هنر تدریس کرد، ولی چون مفاد مورد نظرش برای تدریس با طرح دانشگاه هم‌خوانی نداشت، از ادامه‌ی تدریس صرف‌نظر کرد. مجموعه‌ی مباحثی که برای تدریس فراهم شده بود، با بسط و شرح و تفسیر بیش‌تر در مقاله‌ای بلند  به نام "تاملاتی در ماهیت سینما" که در فصلنامه‌ی "فارابی" به چاپ رسید و بعد در مقالاتی با عناوین "جذابی در سینما"، "آینه‌ی جادو"، "قاب تصویر و زبان سینما"و... که از فروردین سال 1368 در ماهنامه‌ی هنری "سوره" منتشر شد، تفصیل پیدا کرد. مجموعه‌ی این مقالات در کتاب "آینه‌ی جادو" که جلد اول از مجموعه‌ی مقالات و نقدهای سینمایی اوست. جمع‌آوری و به چاپ سپرده شد.

سال‌های 1368 تا 1372 دوران اوج فعالیت مطبوعاتی شهید آوینی است. آثار او در طی این دوره نیز موضوعات بسیار متنوعی را شامل می‌شود. هرچند آشنایی با سینما در طول مدتی بیش از ده سال مستندسازی و تجارب او در زمینه‌ی کارگردانی مستند و به خصوص مونتاژ باعث شد که قبل از هرچیز به سینما بپردازد. ولی این مسئله موجب بی‌اعتنایی او نسبت به سایر هنرها نشد. او در کنار تالیف مقالات تئوریک درباره  ماهیت سینما و نقد سینمای ایران و جهان، مقالات متعددی در مورد حقیقت هنر، هنر و عرفان، هنر جدید اعم از رمان، نقاشی، گرافیک و تئاتر، هنر دینی و سنتی، هنر انقلاب و... تالیف کرد که در ماهنامه‌ی "سوره" به چاپ رسید. طی همین دوران در خصوص مبانی سیاسی. اعتقادی نظام اسلامی و ولایت فقیه، فرهنگ انقلاب در مواجهه با فرهنگ واحد جهانی و تهاجم فرهنگی غرب، غرب‌زدگی و روشن‌فکری، تجدد و تحجر و موضوعات دیگر تفکر و تحقیق کرد و مقالاتی منتشر نمود.

مجموعه‌ی آثار شهید آوینی در این دوره هم از حیث کمیت، هم از جهت تنوع موضوعات و هم از نظر عمق معنا و اصالت تفکر و شیوایی بیان اعجاب‌آور است. در حالی که سرچشمه‌ی اصلی تفکر او به قرآن، نهج‌البلاغه، کلمات معصومین علیهم‌السلام و آثار و گفتار حضرت امام(ره) باز می‌گشت. با تفکر فلسفی غرب و آرا، و نظریات متفکران غربی نیز آشنایی داشت و با یقینی برآمده از نور حکمت، آن‌ها را نقد و بررسی می‌کرد. او شناخت مبانی فلسفی و سیر تاریخی فرهنگ و تمدن جدید را از لوازم مقابله با تهاجم فرهنگی می‌دانست چرا که این شناخت زمینه‌ی خروج از عالم غربی و غرب زده‌ی کنونی را فراهم می‌کند و به بسط و گسترش فرهنگ و تفکر الهی مدد می‌رساند. او بر این باور بود که با وقوع انقلاب اسلامی و ظهور انسان کاملی چون امام خمینی(ره) بشر وارد عهد تاریخی جدیدی شده است که آن را "عصر توبه‌ی بشریت" می‌نامید. عصری که به انقلاب جهانی امام عصر(عج) و ظهور "دولت پایدار حق" منتهی خواهد شد.


منبع زندگینامه:

http://www.aviny.com/aviny/biography.aspx



اکنون که زندگینامه ی شهید را مطالعه کردید خوب است ادامه مطلب را ببینید تا با نکات جدیدی از سید شهیدان اهل قلم آشنا شوید....استقلال فرهنگی انشاء الله بنا دارد در ادامه ی مطلب نکات ظریفی از زندگی خانوادگی، حالات روحی، تراوشات فکری و مبانی اعتقادی سید شهیدان اهل قلم را به اهل قلم و هنر انقلاب اسلامی تقدیم کند تا از اندیشه ی کهکشانی شهید آوینی  پرده برداری کند. بنابر این ادامه مطلب را دنبال کنید


استقلال فرهنگی تقدیم می کند


رمز گشایی   از   جمعه سیاه



یا       رازی        که      امام خمینی      فاش      کرد



برای روز های آینده ی اسلام و جهان اسلام

و ساکنان کره زمین


امام خمینی با دست راست


17  شهریور

 

جمعه سیاه

 

روز شهداء

روز شمار تاریخ مرکز پژوهش های صدا و سیما برای 17  شهریور دو فایل را برای استفاده ی کاربران و پژوهشگران تاریخ ارائه کرده است.

 

استقلال فرهنگی با ذکرمتن این دو فایل بهانه ای  برای موضوعاتی بسیار مهم ساخته تا برسیم به رمز گشایی جمعه ی سیاه  و رازی که امام خمینی افشا کرد

تحلیل تاریخی این پدیده برای هرکسی که به آینده ی جهان علاقه دارد اهمیت و جذابیت دارد.

اگرچه برای مسکوت ماندن این راز دست های زیادی در کار بوده و هستند

اما بالاخره دیر یا زود ساکنین کره ی زمین باید از این راز با خبر شوند.

 

ابتدا شرح تقویمی

17 شهریور

...

و سپس به نام گذاری آن به عنوان

                                             روز شهدا

که در نسخه ی اول نرم افزار روزشمار تاریخ مرکز پژوهش های صدا و سیما که در دو فایل جدا از هم ارائه شده است تقدیم می شود:


 

فایل اول :

 

عنوان مناسبت:

وقوع جمعه سیاه و کشتار بی‏رحمانه مردم در میدان شهدای تهران (1357 ش)

-------------------------------------------------------

 

شرح مناسبت:

در اولین ساعات جمعه، 17 شهریور سال 1357،

 

ارتشبد غلامعلی اویسی، فرماندار نظامی تهران،

 

از رادیوی تهران و حومه، حکومت نظامی را اعلام کرد.

 

مردم که از حکومت نظامی اطلاع نداشتند، پیش از ساعت شش صبح

 

برای چهارمین روز متوالی، از خانه‏ها بیرون آمده

 

و سیل‏آسا، روی به خیابان‏ها آوردند.

 

مرکز تجمع آنان، میدان ژاله  (شهدای کنونی) بود.

 

 همین که مردم به خیابان‏ها رسیدند،

 

 ناگهان با دیدن تانک‏ها و زره‏پوش‏های نظامی

 

و مأموران مسلسل به دستِ حکومت نظامی غافلگیر شدند.

 

 مأموران مسلح، پس از چند بار اخطار، از زمین و هوا،

 

جمعیت را ناجوانمردانه هدف رگبار مسلسل قرار دادند.

 

در اطراف میدان، جنازه شهیدانی بود که در صحنه نبرد نابرابر، همچنان باقی مانده

 

و خون‏هایی که هر گوشه‏ای از میدان را گلگون کرده بود.

 

در آن روز مزدوران رژیم شاه

 

حتی کسانی را که به خانه‏های دیگران پناه می‏بردند تعقیب کرده و به شهادت می‏رساندند.

 

رژیم پهلوی، تعداد کل شهدای این روز را 58 نفر و این تجمع را نقشه خارجی اعلام کرد.

 

هر چند شمار دقیق قربانیان این حادثه، هیچ گاه مشخص نگردید

 

 ولی آن چه قطعی است، این رقم از چهار هزار نفر افزون بود.

 

 از آن روز، هفدهم شهریور 1357، به جمعه خونین تهران معروف گردید.

-------------------------------------------------------

 

این فایل توسط نرم افزار روزشمار تاریخ - نگارش یک (کاری از مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما) تولید شده است

 

 

و اما فایل دوم:

روز شهدا در روز شمار تاریخ مرکز پژوهش ها:

 

عنوان مناسبت:

روز شهدا (یادواره شهدای به خون خفته هفدهم شهریور 1357 در تهران)

-------------------------------------------------------

 

مناسبت مذکور دارای شرح نمی باشد

-------------------------------------------------------

 

آیات و احادیث متناسب:

 

زیر عنوان:

روز شهدا

 

متن:

ولاتَحسَبَنَّ الّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أمواتاً بَل أحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقُونَ

 

ترجمه:

هرگز کسانی را که در راه خدا کشه شده‏اند مرده مپندار ، بلکه زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزی می‏خورند

 

آدرس:

آل عمران ، آیه 169 .

 

زیر عنوان:

روز شهدا

 

متن:

ولاتَقُولوا لِمَن یُقتَلُ فی سَبیلِ اللَّهِ أمواتٌ بَل أحیاءٌ و لکِن لاتَشعُرونَ

 

ترجمه:

به‏کسانی که در راه خدا کشته می‏شوند مرده نگویید، بلکه آنان زنده‏اند، امّا شما در نمی‏یابید

 

آدرس:

بقره ، آیه 154 .

 

زیر عنوان:

روز شهدا

 

متن:

پیامبرصلی الله علیه وآله : أوَّلُ مَن یَدخُلُ الجَنَّةَ شَهِیدٌ

ترجمه:

نخستین کسی که وارد بهشت می‏شود شهید است

 

آدرس:

میزان الحکمه ، ح 2635 .

 

زیر عنوان:

روز شهدا

 

متن:

پیامبرصلی الله علیه وآله : أشرَفُ المَوتِ قَتلُ الشَّهادَةِ

 

ترجمه:

شرافت‏مندانه‏ترین مرگ ، شهادت است

 

آدرس:

بحار الأنوار ، ج 100 ، ص 8 .

 

زیر عنوان:

روز شهدا

 

متن:

پیامبرصلی الله علیه وآله : مَن سَألَ اللَّهَ الشَّهادَةَ بِصِدقٍ بَلَّغَهُ اللَّهُ مَنازِلَ الشُّهَداءِ و إن ماتَ عَلی فِراشِهِ

 

ترجمه:

هر کس صادقانه از خداوند شهادت بخواهد ، خداوند او را به مقام شهیدان می‏رساند ، هر چند در بستر بمیرد

 

آدرس:

میزان الحکمه ، ح 9788 .

 

زیر عنوان:

روز شهدا

 

متن:

امام صادق‏علیه السلام : مَن قُتِلَ فی سَبیلِ اللَّهِ لا یُعَرِّفُهُ اللَّهُ شَیئاً مِن سَیِّئاتِهِ

ترجمه:

هر که در راه خدا کشته شود ، خداوند چیزی از گناهانش را به او نمی‏نمایاند

آدرس:

وسائل الشیعه ، ج 15 ، ص 16 .

 

-------------------------------------------------------

 

این فایل توسط نرم افزار روزشمار تاریخ - نگارش یک (کاری از مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما) تولید شده است

 

 

استقلال فرهنگی اما برای این روز  حرف های دیگری دارد که رسانه ها از آن غافلند.

اینکه یوم الله شدن

17 شهریور برای چه بوده است و اینکه در اولین سال روز17 شهریور رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگزار جمهوری اسلامی با رمز گشایی جمعه ی سیاهٰ از این روز برای روز های آینده ی اسلام و جهان اسلام  و ساکنان کره زمین چه رازی را فاش کردند.

این تحقیق بر آن نیست تا به پاسخ این پرسش برسد که

17شهریور 57 در تهران چه گذشت؟

که این کار را مرکز اسناد انقلاب اسلامی کرده است و شما با کلیک روی عنوان پرسش فوق به سایت مرکز اسناد منتقل می شوید و مطالعه می کنید.


استقلال فرهنگی از رمز گشایی و رازی می گوید که به ندرت درتحلیل ها ارائه می شود.

پس تا لحظاتی دیگر که این راز بر ملا شود شما را به خداوند بزرگ می سپاریم...



بررسی  یک سند تاریخی

از نایب حضرت ولی عصر سلام الله علیه

حضرت روح الله الموسوی الخمینی رحمت الله علیه

پیرامون

طاغوت ها

و ایام الله

و رازی که امام خمینی

افشاء می کند

 

 

زمان: ۱۷ شهریور ۱۳۵۸ / ۱۶ شوال ۱۳۹۹

مکان: قم، مدرسه فیضیه

موضوع: رهایی از غرب زدگی - تبیین «ایام الله»

مناسبت: سالگرد ۱۷ شهریور

حضار: اقشار مختلف مردم

برگرفته شده از سایت روح الله rouhollah.com



 متن بیانات بیدارگر عصر حضرت امام خمینی

در 17 شهریور 58:


"بسم الله الرحمن الرحیم

هدف بعثت انبیا

در قرآن کریم می‌فرماید که ما موسی را فرستادیم به سوی قومش: أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللهِ (سوره ابراهیم، آیه ۵: «و به او دستور دادیم که قومت را از ظلمات جهل و گمراهی بیرون آور و به عالم نور برسان. و روزهای خدا را به یاد آنها بیاور.)

دو تا مأموریت به حضرت موسی می‌دهد خدای تبارک و تعالی:

 یکی اینکه مردم را از ظلمات خارج کن به نور.(امر اول)

و یک مأموریت دیگر اینکه: ذَکّرْهُمْ بِأَیّامِ اللهِ اینها را متذکر کن به ایام خدا.(امر دوم)

همه انبیا مبعوث‌اند به اینکه مردم را از ظلمتها به نور خارج کنند.

خدای تبارک و تعالی هم می‌فرماید که

 اللهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا(خدا یار اهل ایمان است)

 یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إلَی النُّورِ (آنان را از تاریکیهای جهان بیرون آرد و به عالم روشنایی برد،)

وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَولِیَاؤُهُمْ الطّاغُوتُ(و آنان که راه کفر گزیدند یار ایشان شیطان و دیو راهزن است.

یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إلَی الظُلُمَاتِ(. آنها را از جهان روشنایی به تاریکیهای گمراهی افکند)

(سوره بقره، آیه ۲۵۷: «خدا یار اهل ایمان است. آنان را از تاریکیهای جهان بیرون آرد و به عالم روشنایی برد، و آنان که راه کفر گزیدند یار ایشان شیطان و دیو راهزن است. آنها را از جهان روشنایی به تاریکیهای گمراهی افکند».)

 طاغوت را در مقابل خودش قرار می‌دهد.

خدای تبارک و تعالی شغل طاغوت را هم بیان می‌فرماید.

همان طوری که خداوند ولیّ مؤمنین است و مؤمنین را از ظلمات، از همه انواع ظلمات و تیرگیها به سوی نور می‌برد؛

در مقابل، ولیّ کفار، طاغوت است، و آنها را از نور به ظلمات می‌کشد.

 این دو، مطلبی است مقابل هم:

 اخراج از ظلمات به نور؛ ظلمتها و تاریکیها را زدودن و به نور رساندن ملت.

در مقابل، نورها را از بین بردن و مردم را به ظلمت کشیدن. این شغل طاغوت است؛ آن هم امر خدا.

 

غرب زدگی و ظلمت

تمام نارواییها ظلمات است.

 تمام عقب افتادگیها ظلمت است.

تمام توجه‌های به عالم طبیعت ظلمت است.

 همه غربزدگیها ظلمت است.

 اینهایی که توجهشان به غرب است،

توجهشان به اجانب است،

 قبله‌شان غرب است،

 رو به غرب توجه دارند،

اینها در ظلمات فرو رفته‌اند؛ اولیایشان هم طاغوت است.

 

ملتهای شرقی که به واسطه تبلیغات داخل و خارج،

به واسطه تعلیمات عمّال داخلی و خارجی، رو به غرب آورده‌اند

و قبله آمالشان غرب است و خودشان را باخته‌اند و نمی شناسند خودشان را،

مَآثِر و مَفاخِر خودشان را گم کرده‌اند

و خودشان را باخته‌اند

و گم کرده‌اند

و به جای آنها یک مغز غربی نشسته است،

 اینها اولیایشان طاغوت است؛

 و از نور به ظلمات وارد شده‌اند.

و همه بدبختیهای شرقیها هم، از آن جمله ماها،

همه گرفتاریهای ما

 و بدبختیهای ما هم،

همین است که خودمان را گم کردیم،

 یک کس دیگر به جای ما نشسته است.

 

 ولهذا می‌بینید که هر چیزی که در ایران هست

تا یک اسم غربی نداشته باشد رواج ندارد.

داروخانه هم باید اسم غربی داشته باشد.

کارخانه‌های ما هم که پارچه می‌بافند باید آن حاشیه‌اش خط غربی باشد؛

 اسم غربی هم رویش بگذارند.

خیابانهایمان هم باید یک اسم غربی داشته باشد.

همه چیزمان باید رنگ غربی داشته باشد.

کتاب هم که می‌نویسند همین کتاب نویسها، همین روشنفکرها،

بعضیشان کتاب هم که می‌نویسند،

 یا یک اسم غربی روی آن می‌گذارند؛

 یا مطالب را وقتی ذکر می‌کنند، استشهاد می‌کنند به قول یک نفر غربی.

عیب هم این است که

هم آنها غربزده هستند،

و هم ماها!

اگر کتابها آن اسمها را نداشته باشد،

 اگر فاستونی آن اسم را نداشته باشد،

اگر دواخانه آن اسم را نداشته باشد،

کمتر به آن توجه می‌شود.

 وقتی به کتاب زیاد توجه می‌شود که از اول که انسان وارد می‌شود هی اصطلاح غربی ببیند؛

هی الفاظ غربی ببیند.

 الفاظ خودشان را فراموش کنند؛

 لغت خودشان را فراموش کنند؛

مفاخر خودشان را بکلی فراموش کرده‌اند؛ دفن کرده‌اند؛

و به جای آن دیگران را نشانده‌اند.

 اینها همه ظلمتهایی است که طاغوت ما را از نور به این ظلمتها وارد کرده است.

...

 

استقلال در گرو خروج از غرب زدگی

تا این ملت از این غربزدگی بیرون نیاید استقلال پیدا نمی‌کند.

تا این نویسنده‌های ما کتابهایشان به این وضع است که هر مطلبی که مال خود ما هم هست وقتی بخواهند بیان بکنند استشهاد به قول فلان خارجی می‌کنند، فلان غربی می‌کنند، تا از این وابستگی شماها در نیایید، استقلال پیدا نمی‌کنید.

تا این خانمها - شما را نمی‌گویم. شما توده هستید، آن خانمها را می‌گویم - تا اینها توجهشان به این است که فلان چیز باید، فلان مد [باید] از غرب به اینجا بیاید، فلان زینت باید از آنجا به اینجا سرایت بکند، تا یک چیزی آنجا پیدا می‌شود اینجا هم تقلید می‌کنند، تا از این تقلید بیرون نیایید، نه می‌توانید آدم باشید؛ و نه می‌توانید مستقل باشید.

اگر بخواهید مستقل باشید،

اگر بخواهید شما را به اینکه یک ملتی هستید بشناسند و بشوید یک ملت،

از این تقلید غرب باید دست بردارید.

تا در این تقلید هستید، آرزوی استقلال را نکنید.

تا این نویسنده‌های ما، نویسندگان ما، همه حرفهایشان غربی است، این را دست از آن برندارند، امید نداشته باشند که ملتشان مستقل بشود.

تا این اسمهایی که در خیابانها و در داروخانه‌ها و در کتابها و در پارچه‌ها و در همه چیزتان، فقط مساجد است که اسماء خارجی را ندارند! آن هم برای اینکه روحانیون تا حالا به حسب نوعشان آن جور نشده‌اند؛ و الّا همه چیز باید یک اسم غربی داشته باشد. هم آنهایی که می‌نویسند اسم غربی می‌گذارند؛ هم شما که می‌خواهید بخوانید. اینهایی که می‌خواهند بخوانند تا یک اسم آن طور نباشد به آن‌اقبال نمی‌کنند. وَالَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتِ آنهایی که کافر هستند، کفران نعمت خدا را می‌کنند؛ مستور است واقعیات پیش آنها، در سطح و در تیرگی هستند، که اینها اولیایشان طاغوت است.

کار طاغوت چیست؟ یُخْرِجُهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ

از نور، از نور مطلق، از هدایت،

از استقلال،

از ملیت،

از اسلامیت، اینها را بیرون می‌کند

و وارد می‌کند در ظلمتها. در این ظلمات اینها را وارد می‌کنند.

 

شرق باید خود را بازیابد

ماها الآن خودمان را گم کردیم،

مفاخر خودمان را الآن گم کردیم.

مَآثِر خودمان را گم کردیم.

تا این گم شده پیدا نشود، شما مستقل نمی‌شوید،

بگردید پیدایش کنید، بگردید شرق را پیدا کنید.

تا ما این طور هستیم،

تا نویسنده‌های ما آن طور است،

تا روشنفکرهای ما آن طور فکر می‌کنند،

تا آزادیخواهان ما آن طور آزادی غربی را می‌خواهند، همین است که هست.

 


سخنی درباره ایّام الله (یوم الله... یومِ قدرت نمایی خدا )

امر دومی که فرموده است خدای تبارک و تعالی به حضرت موسی:

وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللهِ اینها را متذکّر کن به «ایّام خدا».

همه ایّام مال خداست؛

لکن بعضی از ایّام یک خصوصیتی دارد که برای آن خصوصیت «یوم الله» می‌شود.

 روزی که پیغمبر اکرم هجرت کردند به مدینه، این روز «یوم الله» است.

 روزی که مکه را فتح کردند «یوم الله» است.

یومِ قدرت نمایی خداست

که یک یتیم را که همه رَفضَش (طرد کردن و خارج ساختن) کرده بودند،

 نمی‌توانست زندگی بکند تو وطن خودش، تو خانه خودش،

 بعد از چندی فتح مکّه به دست او شد؛

و آن قُلْدُرها و آن ثروتمندها و آن قدرتمندها همه در تحت سیطره او واقع شد،

و فرمود: أنتُمُ الطُّلَقَاء (بحارالأنوار، ج ۹۷، ص ۵۹، ح ۶. السنن الکبری، بیهقی، ج ۹، ص ۱۱۸.)

 دیگر آزادتان کردم، بروید؛ این «یوم الله» است.

یوم خوارج، روزی که امیرالمؤمنین - سلام الله علیه - شمشیر را کشید

و این فاسدها را، این غدّه‌های سرطانی را درو کرد، این هم «یوم الله» بود.

 این مقدسهایی که پینه بسته بود پیشانیشان، لکن خدا را نمی‌شناختند،

همینها بودند که کشتند امیرالمؤمنین را!

 قیام کردند در مقابل امیرالمؤمنین - سلام الله علیه - از لشکر خودش بودند،

قیام کردند در مقابل او. برای خاطر آن قضایایی که در صفین واقع شد

و امام - علیه السلام - دید که اگر اینها باقی باشند فاسد می‌کنند ملت را،

 تمامشان را کشت، الّا بعضی که فرار کردند؛ این «یوم الله» بود.

روزهایی که خدای تبارک و تعالی برای تنبیه ملتها

یک چیزهایی را وارد می‌کند،

 یک زلزله‌ای وارد می‌کند،

یک سیلی وارد می‌کند،

یک طوفانی وارد می‌کند،

که شلاق بزند به این مردم که آدم بشوید،

 اینها هم «یوم الله» است. چیزهایی است که به خدا مربوط است.

 

«ایام الله» ۱۵ خرداد و ۱۷ شهریور

از آن «یوم الله» ها ۱۵ خرداد بود. ۱۵ خرداد هم از «ایام الله» بود

 که یک ملت ایستاد در مقابل یک قدرت

و کاری کرد که پنج ماه تقریباً حکومت نظامی شد.

منتها قدرت نداشت ملت؛ باز اجتماع درست نشده بود، بیدار نشده بودند، شکست خوردند.

نه شکست؛ به حسب ظاهر؛ و الّا از همانجا مبدأ پیروزی ملت است.

 ۱۷ شهریور هم، که امروز ما اینجا مجتمع هستیم،

 آن ۱۷ شهریور سال گذشته «مِنْ ایّام الله» آن هم از ایام خدایی بود

که یک ملت، زن و مردش، جوان و غیر جوانش، بایستند

و خون بدهند برای احقاق حق.

 این روز خداست. ۱۷ شهریور «مِنْ ایام الله» است، باید متذکر باشید.

 باید یادآوری کنید این «ایّام الله» را. چنانچه کردید،

 از یاد نباید برود این «ایّام الله»

رای اینکه این ایام‌اند که آدم سازند.

این ایّام است که جوانهای ما را از عشرتکده‌ها بیرون می‌آورد به میدان جنگ می‌برد.

 این ایّام الهی هست که ملت ما را بیدار می‌کند، و بیدار کرد.

 امر می‌کند: ذَکِّرْهُمْ بِایّامِ الله؛ «ایّام الله» را در ذکر مردم وارد کن.

 

یادتان نرود این ایام بزرگی که بر ملت ما گذشت، و «ایّام الله» بود؛

مثل «۱۵ خرداد»؛

مثل «۱۷ شهریور».

 آن روزی که‌ این خبیث (محمدرضا پهلوی) فرار کرد از «ایّام الله» بود؛

 که یک ملتی که هیچ نداشت یک قدرت را شکست، به طوری که نتوانست بماند.

 نه قدرت خودش، قدرت همه؛ دنیا ایستاده بود مقابل شما،

من مطّلع بودم، دنیا ایستاده بود پشتیبان،

پشتیبان خودش اول؛

پشتیبان وارث آن، که این شخص بختیار باشد، ثانیاً.

 ایستاده بودند دنبال او که نگهشان دارند.

دو دستی امریکا چسبیده بود که شاه را نگه دارد.

 وقتی او فرار کرد، دودستی چسبیده بودند بختیار را نگه دارند.

می‌فرستادند پیش ما که این از ماست، این مال ماست! نوکر بودند اینها،

و این را بعید ندانید که یک نفر را ده سال، پانزده سال، بیست سال،

با یک صورتی نگه دارند؛ به یک صورت ملّی،

صورت دروغی ملّی،

صورت ملّی کاذب، نگه دارند برای یک روز که به دردشان می‌خورد.

 ممکن است بیست سال یک کسی تو مسجد نماز بخواند

و عرض می‌کنم که عبادت به جا بیاورد

که یک روز برای آنها کار بکند! این ممکن است.

و ممکن است یک نفر آدم

ده بیست سال ادّعای صداقت بکند و ملیّت بکند

 و فحش هم بدهد به خارجیها،

مقاله هم بنویسد به ضد آنها،

 تا در دل مردم درست جاگیر بشود،

برای یک روز. آن یک روز، آن روزی بود که

وقتی او رفت او جایش باشد برای حفظ منافع اجنبیها.

هیچ بعید شما ندانید اینها را.

چنانچه شد و واقع شد و دیدید

و به ما می‌گفتند که زود است؛ شما حالا نروید زود است،

حالا حالا شما به ایران نروید.

می‌خواستند جمع و جور کنند قدرت خودشان را

و آشفتگیها را تمام کنند که دیگر امکان رفتن نباشد، آن هم یکی از «ایّام الله» بود."

                                                                        

                                                                     منبع بیانات حضرت امام: سایت رو ح الله


نکته ی قابل توجه در شانزده خط قرمز بالاست

 که امام خمینی در نخستین  ۱۷ شهریور پس از پیروزی انقلاب به صراحت به رمز گشایی از حوادث جمعه ی سیاه می پردازند و پنجاه و ففت روز پیش از فتح لانه ی جاسوسی آمریکا  پیشبینی نفوذ عوامل طاغوت در ارکان انقلاب اسلامی می کنند!

درک ربط جمعه سیاه به نفوذی ها و درک ربط لانه ی جاسوسی به نفوذی ها بستگی به مطالعه ی دقیق شما دارد.

پیش از انقلاب نفوذی ها در جبهه ی مقاومت و انقلاب تلاش می کنند که اولا بعنوان ملی گرایی دولت تشکیل دهند تا مردم را خام کنند که دولت بدست انقلابیون افتاده است تا حساسیت مردم نسبت به رژیم وابسته ی پهلوی کم شود. و به امام توصیه می کردند که بختیار خودی است! تا جایی که امام فرمودند:

"  آن روزی که‌ این خبیث (محمدرضا پهلوی) فرار کرد از «ایّام الله» بود؛

 که یک ملتی که هیچ نداشت یک قدرت را شکست، به طوری که نتوانست بماند.

 نه قدرت خودش، قدرت همه؛ دنیا ایستاده بود مقابل شما،

من مطّلع بودم، دنیا ایستاده بود پشتیبان،

پشتیبان خودش اول؛

پشتیبان وارث آن، که این شخص بختیار باشد، ثانیاً.

 ایستاده بودند دنبال او که نگهشان دارند.

دو دستی امریکا چسبیده بود که شاه را نگه دارد.

 وقتی او فرار کرد، دودستی چسبیده بودند بختیار را نگه دارند.

می‌فرستادند پیش ما که این از ماست، این مال ماست! "

و از سویی بعضی از نفوذی های دیگر پس از فرار شاه از ایران که امام خمینی تصمیم به بازگشت به ایران می گیرند به امام توصیه می کنند:

"زود است؛ شما حالا نروید زود است،

حالا حالا شما به ایران نروید.

می‌خواستند جمع و جور کنند قدرت خودشان را

و آشفتگیها را تمام کنند که دیگر امکان رفتن نباشد،"

امام برای آیندگان چه به انقلابیون ایران و چه مسلمانان جهان و چه مستضعفان کره زمین توصیه می کنند که:

" و این را بعید ندانید که یک نفر را ده سال، پانزده سال، بیست سال،

با یک صورتی نگه دارند؛ به یک صورت ملّی،

صورت دروغی ملّی،

صورت ملّی کاذب، نگه دارند برای یک روز که به دردشان می‌خورد. "

جبهه ی مقاومت در مقابل طاغوت ها به خوبی شاهد پیشبینی های آن نگاه تیزبین است که  طاغوتها چگونه حرکت و جنبش های انقلابی را با عناصر پرورده ی خود تصاحب می کنند.

امروز مصر نمونه ای گویا از این رازی است که امام خمینی افشا کرده است.

طاغوت ها برای تصاحب حرکت های آزادی خواه  و عدالت  طلب  با وارد کردن عناصر نفوذی خود به احزاب و گروه های مقاومت  در روز مناسب نامبارک ها را آزاد می کنند و جنبش ها و نیرو های مقاومت و انقلابی را تروریست معرفی می کنند.

دست طاغوت ها در بین مردم رو شده است و دیری نخواهد پایید که طومار فراعنه و وابستگان آنها در هم پیچیده شود.

مهم این است که ایام الله که یاد آور قدرت نمایی خداست در خاطر ساکنان کره ی زمین مرور و مطالعه شود.

پیروان انبیای الهی از این روز های خدا عبرت بگیرند و به وظیفه ی خود در مقابل ستمگران و اشغالگران و طاغوتیان عمل کنند.

در این راستا استقلال فرهنگی پذیرای دیدگاههای گوناگون شما کاربران فضای مجازی است.



 

 


کودتای ارتش نامبارک مصر و زمزمه ی تبرئه ی دیکتاتور مبارک
همزمان با یادروز ۲۸ مرداد که خاطره ی کودتای ننگین ارتش پهلوی
دراسقاط دولت ملی مصدق را در اذهان زنده کرد

و از آن عجیب تر اعتراف سازمان جاسوسی آمریکا به دست داشتن در آن کودتا٬
بیانگر استمرار سوء استفاده ی ابرقدرتها از ارتشهای وابسته و غیر مستقل است.

از دیگر سو٬ افشای راز پنتاگون در به کار گیری ارتشها برای فروپاشی و تجزیه ی کشورها٬ بویژه در جهان اسلام٬
در هفته ی گذشته و در روزهای منتهی به ۲۸ مرداد ۱۳۹۲
و اقدام ارتش مصر در کشتار مردم حامی حکومت منتخب مردم مصر٬
از یک توطئه ی شوم علیه استقلال بلاد اسلامی خبر می دهد.

فدائیان استقلال برای افشاگری بین المللی آماده باشند. فضای مجازی مناسب ترین فرصت برای افشاگری است و ایده ی افشاگری از با روز ترین ابزارهای جهان امروز  است.


به متن گفتگوی زیر توجه بفرمایید:

گفتگو با دکتر جواد منصوری

عجیب ترین اشتباه اخوان المسلمین به رسمیت شناختن اسرائیل بوده است

 

اهل سنت از لحاظ اعتقادی هم مشکلی ندارند که با دولت های فاسد زندگی کنند و نهایتا دولت ها را اولی الامر می دانند

 

 

جهت آگاهی مخاطبین محترم سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی از تحولات اخیر مصر،  گفتگویی تحلیلی با معاون اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی  دکترجواد منصوری داشته ایم که شرح آن در ادامه آمده است:

 

*لطفا دلایل اصلی ظهور  مشکلات داخلی مصر در شرایط فعلی را شرح دهید؟

ابتدا باید بگویم که سرکار آمدن مرسی برای دنیای عرب  می توانست مناسب باشد و در واقع می توانست در جهان عرب به عنوان یک تحول مثبت تلقی شود. و همچنین برای رسیدن به دموکراسی در جهان عرب مقدمه ی تاثیر گزاری، می توانست باشد.متاسفانه چندین اقدام  مانع شد که چنین هدفی محقق شود.

1.      اخوان المسلمین هیچ گونه آمادگی قبلی برای اداره ی کشور را نداشت . و کشوری با مشکلات بسیار زیاد در اختیار  قرار گرفت و در این شرایط دچار اشتباهات بزرگ شد.

2.     اشتباه دیگر ،این که احساس کرد که جایگزینی دیگرنداردو بنابراین می تواند به هرشکلی که بخواهد عمل کند.

3. ­­­  تصوراین بود که  به تنهایی می تواند مصررا اداره کند ،در حالی که مصر با وضعیتی که دارد حتما باید با ائتلافی از  جریان های مختلف و ادیان و مذاهب مختلف اداره شود.زیرا حدود 20 درصد از مردم مصر از مسیحیان می باشند و در   مراکز حساس مصر هم فعالیت دارند .

4.    دولت مصر فکر می کرد با کمک عربستان ،ترکیه ،و قطر و آمریکا می تواند مشکلات را حل کند.در حالی که مشکلات باید به وسیله ی دولت و مردم حل شود.قطعا دولت آمریکا تمایلی به حل مشکلات مصر ندارد و این بزرگترین مشکل آقای مرسی بود.در نتیجه در مدت مسئولیت خودش نتوانست احزاب و گروه ها و شخصیت ها ی مختلف را به مدیریت خودش قانع کند و نتوانست مشکلات کشور را حل کند.و لذا کشور به دوبخش موافقین و مخالفین تقسیم شد.البته موافقین بدون انتقاد به مرسی نیستند ولی اعتقاد دارند که اگر حذف شود و یک فرد به اصطلاح لائیک و یا کاملا وابسته به آمریکا و انگلیس سر کار آید از مرسی بسیار خطرناک تر است و لی انتقاد خودشان را نیز دارند.

 

rel=nofollow