استقلال فرهنگی

هدف سایت استقلال فرهنگی هم افزایی در مهندسی فرهنگی جامعه

استقلال فرهنگی

هدف سایت استقلال فرهنگی هم افزایی در مهندسی فرهنگی جامعه

استقلال فرهنگی
امام خامنه ای:

من هم از مسائل فرهنگی نگرانم
و در این نگرانی نمایندگان محترم خبرگان
سهیم هستم.

دولت محترم باید به این موضوع توجه کند
و مسئولان فرهنگی نیز
باید توجه داشته باشند
که چه می کنند،

زیرا در مسائل فرهنگی
نمیتوان بی ملاحظه‌گی کرد.

مسئله فرهنگ مهم است

زیرا اساس ایستادگی
و حرکت نظام اسلامی،
مبتنی بر حفظ فرهنگ اسلامی و انقلابی
و تقویت جریان فرهنگی مؤمن و انقلابی است.

واقعاً همه باید قدر جوانان مؤمن و انقلابی را بدانند
زیرا همین جوانان هستند
که در روز خطر، سینه سپر می کنند.

کسانیکه به این جوانان با بدبینی نگاه می کنند
و تلاش دارند آنها را منزوی کنند،
به انقلاب و کشور خدمت نمی کنند.

البته این جوانان مؤمن و انقلابی
هیچگاه منزوی نخواهند شد.

مطالبی که گفته شد باید بصورت گفتمان
و باور عمومی درآید

که لازمه آن هم

تبیین منطقی و عالمانه این مسائل،

به دور از زیاده روی های گوناگون

و با زبان خوش است.

۱۳۹۲/۱۲/۱۵
leader.ir


---------------------


کانال استقلال فرهنگی
در سروش

http://sapp.ir/esteghlalefarhangi


و در تلگرام

https://telegram.me/culturalIndependence


وبسایت های متفاوت
آخرین نظرات شما

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روش دفن شایعه» ثبت شده است

راهبرد قرآنی دفن شایعه افک


سلام دوستان و همراهان استقلال فرهنگی

برای انبوه شبهات تولید شده توسط جبهه مقابل انقلاب اسلامی یک روش قرآنی وجود دارد که به تعبیر استاد شهید مطهری به روش دفن شایعه معروف است.

روش دفن شایعه از انتشار مکرر آن بدست خود ما مسلمانان پیشگیری
می کتد.

استاد شهید مطهری در جلد چهارم کتاب آشنایی با قرآن در تفسیر آیه ۱۱ و ۱۲ سوره نور می فرماید:

تفسیر سوره نور (2)

اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم‏

انَّ الَّذینَ جاؤا بِالْافْک عُصْبَةٌ مِنْکمْ


لا تَحْسَبوهُ شَرّاً لَکمْ بَلْ هُوَ خَیرٌ لَکمْ

لِکلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکتَسَبَ مِنَ الْاثْمِ

وَ الَّذی تَوَلّی‏ کبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظیمٌ.

لَوْلا اذْ سَمِعْتُموهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنونَ وَ الْمُؤْمِناتُ

بِانْفُسِهِمْ خَیراً

وَ قالوا هذا افْک مُبینٌ‏ «1».


آیاتِ به اصطلاح «افک» است.
«افک» دروغ بزرگی است که بعضی از منافقین برای بردن آبروی رسول خدا این دروغ و تهمت را برای همسر رسول خدا جعل و اختراع کردند. داستانش را قبلًا به تفصیل نقل کردیم‏ «2».
پ----------
(1). نور/ 11 و 12.
(2). [نوار گفتار قبل در دست نیست ولی خلاصه داستان به نقل اهل سنت این است که عایشه همسرپیامبر هنگام بازگشت مسلمین از یک غزوه، در یکی از منزلها برای قضای حاجت داخل جنگلی شد. در آنجا طوق (روبند) او به زمین افتاد و مدتی دنبال آن می‏گشت و در نتیجه از قافله باز ماند و توسط صفوان- که از دنبال قافله برای جمع‏آوری از راه ماندگان حرکت می‏کرد- با تأخیر وارد مدینه شد. به دنبال این حادثه منافقین تهمتهایی را علیه همسر پیامبر شایع کردند.]
پ----------

اکنون آیات را می‏خوانیم و نکاتی که‏ از این آیات استفاده می‏شود- که نکات تربیتی و اجتماعی بسیار حساسی است و حتی لازم و مورد ابتلای خود ما در زمان خودمان است- بیان می‏کنیم. آیه می‏فرماید:


انَّ الَّذینَ جاؤا بِالْافْک عُصْبَةٌ مِنْکمْ‏
آنان که «افک» را ساختند
و خلق کردند، بدانید یک دسته متشکل و یک عده افراد بهم وابسته از خود شما هستند.

قرآن به این وسیله مؤمنین و مسلمین را بیدار می‏کند که توجه داشته باشید در داخل خود شما، از متظاهران به اسلام، افراد و دستجاتی هستند که دنبال مقصدها و هدفهای خطرناک می‏باشند و دسته‏بندی وجود دارد؛ یعنی قرآن می‏خواهد بگوید قصه ساختن این «افک» از طرف کسانی که آن را ساختند، روی غفلت و بی‏توجهی و ولنگاری نبود، روی منظور و هدف بود، هدف هم بی‏آبرو ساختن و از اعتبار انداختن پیغمبر بود که به هدفشان نرسیدند.

قرآن می‏گوید: بدانید آنها یک دسته بهم وابسته از میان خود شما بودند؛ و بعد می‏گوید: ولی این شری بود که نتیجه‏اش خیر بود و در واقع این شر نبود: لا تَحْسَبوهُ شَرّاً لَکمْ بَلْ هُوَ خَیرٌ لَکمْ‏گمان نکنید که این یک حادثه سوء و شکستی برای شما مسلمانان بود؛ خیر، این داستان با همه تلخی آن، به سود جامعه اسلامی بود.

چرا داستان «افک» خیر بود؟

حال چرا قرآن این داستان را خیر می‏داند نه شر و حال آن که داستان بسیار تلخی بود؛ داستانی برای مفتضح کردن پیغمبر اکرم ساخته بودند و
روزهای متوالی (حدود چهل روز) گذشت تا این که وحی نازل شد و تدریجاً اوضاع روشن گردید. خدا می‏داند [در این مدت‏] بر پیغمبر اکرم و نزدیکان آن حضرت چه گذشت!

این را به دو دلیل قرآن می‏گوید خیر است:

یک دلیل این که این گروهِ منافق شناخته شدند. در هر جامعه‏ای یکی از بزرگترین خطرها این است که صفوفْ مشخص نباشد، افراد مؤمن و افراد منافق همه در یک صف باشند. تا وقتی که اوضاع آرام است خطری ندارد؛ یک تکان که به اجتماع بخورد، اجتماع از ناحیه منافقینِ خودش بزرگترین صدمه‏ها را می‏بیند. لهذا مطلقِ حوادثی که برای جامعه رخ می‏دهد که در نتیجه آزمایش پیش می‏آید و باطنها آشکار می‏شود، مؤمنها در صف مؤمنین قرار می‏گیرند و منافقها پرده نفاقشان دریده می‏شود و در صفی که شایسته آن هستند قرار می‏گیرند، یک خیر بزرگ برای جامعه است.آن منافقینی که این داستان را جعل کرده بودند، آنچه برایشان- به تعبیر قرآن- ماند «اثم» بود (اثم یعنی داغ گناه). داغ گناه روی اینها ماند و تا زنده بودند، دیگر اعتبار پیدا نکردند [و همه می‏گفتند:] شما همان منافقهایی هستید که آن داستان را جعل کردید. این یک فایده.

فایده دوم: گفتیم که سازندگان داستان، این داستان را آگاهانه جعل کردند نه ناآگاهانه، ولی عامّه مسلمین ناآگاهانه ابزار این «عُصبه» قرار گرفتند. اکثریت مسلمین با این که مسلمان بودند، با ایمان و مخلص بودند و غرض و مرضی نداشتند، بلندگوی این «عصبه» قرار گرفتند ولی از روی عدم آگاهی و عدم توجه، که خود قرآن مطلب را خوب تشریح می‏کند.

این یک خطر بزرگ است برای یک اجتماع که افرادش ناآگاه باشند. دشمن اگر زیرک باشد خودِ اینها را ابزار علیه خودشان قرارمی‏دهد: یک داستان جعل می‏کند، بعد این داستان را به زبان خود اینها
می‏ اندازد تا خودشان قصه و حرف و سخنی را که دشمنشان علیه خودشان جعل کرده بازگو کنند.

این علتش ناآگاهی است و نباید مردمی اینقدر ناآگاه باشند که حرفی را که دشمن ساخته، ندانسته بازگو کنند؛ این یکی می‏گوید چنین حرفی را شنیده‏ام، دیگری می‏گوید من هم شنیده‏ام، و همین طور. اینها نمی‏دانند حرفی که دشمن جعل می‏کند وظیفه شما این است که همان جا زیرپایتان دفنش کنید.

اصلًا دشمن می‏خواهد
این حرف بین مردم پخش بشود.
شما باید دفنش کنید
و به یک نفر هم نگویید،
تا به این وسیله
با توطئه‏ «1»سکوتْ
نقشه دشمن را
نقش بر آب کنید «2».

پاورقی---------------
(1). [به معنی نقشه‏]
(2). مثلًا زمانی شایع بود و شاید هنوز هم در میان بعضیها شایع است و یک وقتی دیدم کسی می‏گفت: شنیده‏ام این فلسطینیها ناصبی هستند. «ناصبی» یعنی دشمن علی علیه السلام. ناصبی غیر از سنّی است. سنّی یعنی کسی که خلیفه بلافصل را ابوبکر می‏داند و علی علیه السلام را خلیفه چهارم می‏داند و معتقد نیست که پیغمبر شخصی را بعد از خود به عنوان خلیفه نصب کرده است؛ می‏گوید پیغمبر کسی را [به خلافت‏] نصب نکرد و مردم هم ابوبکر را انتخاب کردند. سنّی برای امیرالمؤمنین احترام قائل است، چون او را خلیفه و پیشوای چهارم می‏داند و علی را دوست دارد. ناصبی یعنی کسی که علی را دشمن می‏دارد. سنّی مسلمان است ولی ناصبی کافر و نجس است. ما با ناصبی نمی‏توانیم معامله مسلمان بکنیم.
پ-------

حال یک کسی می‏آید می‏گوید: شنیده‏ام این فلسطینیها ناصبی هستند. شنونده به یکی دیگر می‏گوید، او هم یک جای دیگر تکرار می‏کند، و همین طور هر کسی می‏گوید: شنیده‏ام این فلسطینیها ناصبی هستند. معلوم است، اگر فلسطینیها ناصبی باشند کافرند و در درجه یهودیها قرار می‏گیرند. هیچ فکر نمی‏کنند که این، حرفی است که یهودیها جعل کرده‏اند.

در هر جایی حرفی جعل می‏کنند برای این که احساس همدردی نسبت به فلسطینیها را از بین ببرند. می‏دانند مردم ایران شیعه‏اند و شیعه دوستدار علی است و معتقد است هر کس دشمن علی باشد کافر است؛ برای این که احساس همدردی را از بین ببرند، این دروغ را جعل می‏کنند. در صورتی که در یکی از سفرهایی که به مکه رفته بودیم و فلسطینیها را زیاد می‏دیدیم، یکی از آنها آمد به من گفت: فلان مسئله از مسائل حج حکمش چیست؟ بعد گفت: من شیعه هستم، این رفقایم سنّی‏اند. معلوم شد بین اینها شیعه هم وجود دارد. بعد خودشان می‏گفتند: بین ما شیعه و سنّی هست، شیعه هم زیاد داریم. همین لیلا خالد* معروف شیعه است. در چندین نطق و سخنرانی خودش در مصر گفته من شیعه‏ام. ولی دشمن یهودی یک عده مزدور خود را مأمور می‏کند و می‏گوید: شما پخش کنید که اینها ناصبی‏اند. قرآن بیان کرده که در این موارد- اگر چنین نسبتهایی نسبت به افرادی که جزو شما هستند و مثل شما شهادتین می‏گویند شنیدید- وظیفه‏تان چیست.

فایده دوم این داستان این بود که اشتباهی که مسلمین کردند [موجب بیداری آنها شد.] مسلمین حرفی را که یک عُصبه (یک جمعیت و یک دسته بهم وابسته) جعل کردند، ساده ‏لوحانه و ناآگاهانه از آنها شنیدند و بعد که به هم رسیدند، گفتند:
چنین حرفی را شنیده‏ایم؛ آن یکی گفت: نمی‏دانم، خدا عالم است، من هم شنیده‏ام؛ دیگری گفت: عجب! من که نمی‏دانم راست است یا دروغ، خدا عالم است اما شنیده‏ام؛ باز این برای او نقل کرد، او برای دیگری نقل کرد و ... نتیجه این شد که جامعه مسلمان، ساده ‏لوحانه و ناآگاهانه بلندگوی یک جمعیت هفت هشت نفری شد. 

این داستان «افک» که پیدا شد یک بیدار باش عجیبی بود. همه، چشمها را به هم مالیدند و گفتند نه تنها آنها را شناختیم، خودمان را هم شناختیم، ما چرا چنین اشتباه بزرگی را مرتکب شدیم، چرا ابزار دست و بلندگوی اینها شدیم؟!


منبع:
کتاب آشنایی با قرآن از آثار شهید مطهری  جلد چهارم تفسیر سوره نور
با استفاده از نرم افزار اندرویدی نور مطهر
قابلدانلود از لینک زیر:
برنامه اندروید نور مطهر - مدیر پارسی بلاگ - http://modir.ParsiBlog.com/Posts/228/%d8%a7%d9%86%d8%aa%d8%b4%d8%a7%d8%b1+%d8%a8%d8%b1%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87+%d8%a7%d9%86%d8%af%d8%b1%d9%88%d9%8a%d8%af+%d9%86%d9%88%d8%b1+%d9%85%d8%b7%d9%87%d8%b1


همراهان استقلال فرهنگی ملاحظه فرمودید؛
با روشی که استاد شهید مرتضی مطهری با استفاده از آیات افک سوره نور ارائه نمودند؛ می توان از انتشار انبوهی شایعه و تهمت در جامعه اسلامی پیشگیری کرد.


rel=nofollow