استقلال فرهنگی

هدف سایت استقلال فرهنگی هم افزایی در مهندسی فرهنگی جامعه

استقلال فرهنگی

هدف سایت استقلال فرهنگی هم افزایی در مهندسی فرهنگی جامعه

استقلال فرهنگی
امام خامنه ای:

من هم از مسائل فرهنگی نگرانم
و در این نگرانی نمایندگان محترم خبرگان
سهیم هستم.

دولت محترم باید به این موضوع توجه کند
و مسئولان فرهنگی نیز
باید توجه داشته باشند
که چه می کنند،

زیرا در مسائل فرهنگی
نمیتوان بی ملاحظه‌گی کرد.

مسئله فرهنگ مهم است

زیرا اساس ایستادگی
و حرکت نظام اسلامی،
مبتنی بر حفظ فرهنگ اسلامی و انقلابی
و تقویت جریان فرهنگی مؤمن و انقلابی است.

واقعاً همه باید قدر جوانان مؤمن و انقلابی را بدانند
زیرا همین جوانان هستند
که در روز خطر، سینه سپر می کنند.

کسانیکه به این جوانان با بدبینی نگاه می کنند
و تلاش دارند آنها را منزوی کنند،
به انقلاب و کشور خدمت نمی کنند.

البته این جوانان مؤمن و انقلابی
هیچگاه منزوی نخواهند شد.

مطالبی که گفته شد باید بصورت گفتمان
و باور عمومی درآید

که لازمه آن هم

تبیین منطقی و عالمانه این مسائل،

به دور از زیاده روی های گوناگون

و با زبان خوش است.

۱۳۹۲/۱۲/۱۵
leader.ir


---------------------


کانال استقلال فرهنگی
در سروش

http://sapp.ir/esteghlalefarhangi


و در تلگرام

https://telegram.me/culturalIndependence


وبسایت های متفاوت
آخرین نظرات شما

۱۰ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است


جدا شدن افغانستان از ایران 1235 شمسی و عبرتها

13/اسفند/1235  هجری شمسی

نگارش اول لوح فشرده ی نرم افزار روزشمار تاریخ مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما برای 13 اسفند مناسبت " جد اشدن افغانستان از ایران 1235 شمسی" را یاد آوری کرده تا داغ دل ایرانیان را تازه کند. از عهد نامه ی تحمیلی پاریس با کارگردانی انگلیس اینچنین یاد می کند: " عهدنامه پاریس، ضربه شدید دیگری بود که بر پیکر استقلال سیاسی و اقتصادی ایران وارد آمد" یک روز با عهد نامه ها و معاهدات گلستان و ترکمنچای سرزمین های شمالی را از ایران بزرگ جدا می کنند(کلاه های قجری) و روز دیگر با کلاه قجری دیگر افغانستان را و در سریال کلاه های انگلیسی و فرانسوی یک روز هم با کلاه پهلوی بحرین در جنوب خلیج همیشه فارس و شرافت زن ایرانی را با کشف حجاب و غیرت و هویت مرد ایرانی را با تغییر لباس و کلاه های شاپو و پهلوی به غارت می برند!؟

و امروز هم به دنبال کلاه های دیگر برای سرزمین علم و فناوری و حق مسلم هسته ای ما هستند! ملت سر افراز ایران با انقلاب اسلامی خط بطلان روی پروژه ی کلاه های فرنگی کشیده و در یک پیکار هشت ساله نشان داده است که حاضر به فروش خاک و عزت و شرف خود نیست.



شهید فراحی

شهید فراحی

 یکی از الگو های اقتصاد مقاومتی،

 تولید ملی و کار و سرمایه ی ایرانی

 


در سالی که ولی امر مسلمین، اقتصاد مقاومتی را مطرح نموده اند،
 و از آنجا که وبلاگ استقلال فرهنگی،

الگوهای جهاد اقتصادی را مشعل های راه جامعه ی اسلامی  می داند
و هنر ما در شناسایی و ارزیابی و الگو پذیری از آنهاست.
هرچند دیر هنگام از این الگو پرده برداری می شود.


برای معرفی الگوهای اقتصاد مقاومتی،
باید از پرچم ها گفت
بله، باید گفت؛آن هم از خیل شهدایی
که  در راه حفظ دین و میهن 
تا پای جان مقاومت می کردند
و با اعتقاد به غیب در ایثارشان احساس خسارت نمی کردند،
 
برای شناخت این الگوها،
 
نگاهی می اندازیم به تفسیر آیت الله العظمی مکارم شیرازی،
که ایشان از کلمه ی متقین در آیه 2 و 3 تفسیر زیر را

مرتبط با موضوع قصه ی ما ارائه داده اند

(منبع: از وبسایت http://tafsir.radioquran.ir/?part=menu&inc=menu&id=175
 رادیو قرآن(
در آیه 3 از سوره البقره خداوند
در توصیف متقین( ذَلِک الْکتَب لا رَیْب فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ(البقره2)) می فرماید:


الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ
وَ یُقِیمُونَ الصلَوةَ
وَ ممَّا رَزَقْنَهُمْ یُنفِقُونَ  3 البقره


(پرهیزکاران)  آنها هستند که
به غیب (آنچه از حس پوشیده و پنهان است ) ایمان مى آورند،
و نماز را بر پا مى دارند
و از تمام نعمتها و مواهبى که به آنها روزى دادهایم انفاق مى کنند.

در تفسیر نمونه در صفحات 68 تا 75 در مورد پرهیزکاران آمده است که:

"علاوه بر ارتباط دائم با پروردگار رابطه نزدیک و مستمرى با خلق خدا دارند، و به همین دلیل سومین ویژگى آنها را قرآن چنین بیان مى کند (و از تمام مواهبى که به آنها روزى داده ایم انفاق مى کنند.)  " ومما رزقناهم ینفقون"

 

قابل توجه اینکه قرآن نمى گوید:

من اموالهم ینفقون (از اموالشان انفاق مى کنند)  بلکه مى گوید "مما رزقناهم " (از آنچه به آنها روزى دادیم) و به این ترتیب مساءله  "انفاق"  را آنچنان تعمیم مى دهد

که تمام مواهب مادى و معنوى را در بر مى گیرد.

بنابر این مردم پرهیزگار آنها هستند که نه تنها از اموال خود، بلکه از علم و عقل و دانش و نیروهاى جسمانى و مقام و موقعیت اجتماعى خود، و خلاصه از تمام سرمایه هاى خویش ‍ به آنها که نیاز دارند مى بخشند، بى آنکه انتظار پاداشى داشته باشند.

نکته دیگر اینکه : انفاق یک قانون عمومى در جهان آفرینش و مخصوصا در سازمان بدن هر موجود زنده است ، قلب انسان تنها براى خود کار نمى کند، بلکه از آنچه دارد به تمام سلولها انفاق مى کند، مغز و ریه و سایر دستگاه هاى بدن انسان ، همه از نتیجه کار خود دائما انفاق مى کنند، و اصولا زندگى دسته جمعى بدون انفاق مفهومى ندارد.

ارتباط با انسانها در حقیقت نتیجه ارتباط و پیوند با خدا است ، انسانى که به خدا پیوسته و به حکم جمله مما رزقناهم همه روزیها و مواهب را از خدا مى داند، نه از ناحیه خودش ، عطاى خداوند بزرگى مى داند که چند روزى این امانت را نزد او گذاشته ، نه تنها از انفاق و بخشش در راه او ناراحت نمى شود بلکه خوشحال است ، چرا که مال خدا را به بندگان او داده ، اما نتائج و برکات مادى و معنویش را براى خود خریده است ، این طرز تفکر، روح انسان را از بخل و حسد پاک مى کند، و جهان تنازع بقا را به دنیاى تعاون تبدیل مى سازد دنیائى که هر کس در آن خود را مدیون مى داند که از مواهبى که دارد در اختیار همه نیازمندان بگذارد، همچون آفتاب نورافشانى کند بى آنکه انتظار پاداشى داشته باشد.

جالب اینکه در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم که در تفسیر جمله و مما رزقناهم ینفقون فرمود: ان معناه و مما علمناهم یبثون": مفهوم آن این است از علوم و دانشهائى که به آنها تعلیم داده ایم نشر مى دهند، و به نیازمندان مى آموزند. "

بدیهى است مفهوم این سخن آن نیست که انفاق مخصوص به علم است ، بلکه چون غالبا نظرها در مساءله انفاق متوجه انفاق مالى مى شود امام با ذکر این نوع انفاق معنوى مى خواهد گستردگى مفهوم انفاق را روشن سازد.

ضمنا از اینجا به خوبى روشن که انفاق در آیه مورد بحث خصوص زکات واجب، یا اعم از زکات واجب و مستحب نیست، بلکه معنى وسیعى دارد که هر گونه کمک بلاعوضى را در بر مى گیرد."  *


*برگرفته شده از تفسیر نمونه  ، جلد1، صفحه 68 تا  75

 
تا اینجای کار اشاره ای به توصیف پرهیزکاران داشتیم
 

اکنون اگر به تاریخ اسلام و الگوهای معصوم اشاره کنیم ممکن است گفته شود که آنها کجا و ما کجا؟ ما که معصوم نیستیم؛
و اگر شهدای معاصر را اسطوره های دست نایافتنی بدانیم
باز هم در الگو پذیری از آنها ممکن است بهانه تراشی کنیم
و بگوییم که این اسطوره ها، دور از دسترس هستند.


اما در این مسیر  الگوهایی از جنس همین مردم فعلی شیراز
برای زندگی مؤمنانه  وجود دارند
که با  شما از شهید فراحی،
نمونه ای برجسته از  این الگوها خواهیم گفت؛
 
با شهید فراحی گام به گام در ایمان و عمل به آیه 2 و 3 سوره الیقره آشنا  می شویم.

در دنیایی که خیلی ها همه ی ارتباطات خود را با دیگران سود انگارانه تعریف می کنند و مزد می طلبند، سخن گفتن از انفاق و بخشش از همه ی داشته هایشان شاید در نوع خود جدید باشد، اما حقیقت دارد.



گرچه در تفسیر راهنما تالیف آیه الله هاشمی رفسنجانی

  http://www.hashemirafsanjani.ir/fa/tafsir/1046

مفسر محترم در نکات هفتم و هشتم مرتبط با این آیه

با اشاره به کلمه ی مِن  و ما در مِما رزقناهم آورده است که:

"الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ

وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ

همانان که به غیب ایمان می آورند و نماز به پا می دارند

و از آنچه به آنها عطا کرده ایم انفاق می کنند.

 

از هدفهای یادآوری این حقیقت (خدادادی بودن داراییها)،

در بیان لزوم انفاق، تسهیل امر انفاق و ایجاد روحیه انفاق گری در انسانهاست.

 

7 ـ انفاق محدود به امکانات و داراییهای خاصی نیست.

و مما رزقنهم ینفقون


برداشت فوق با توجّه به کلمه «ما» (آنچه) ـ که افاده معنای شمول و عموم دارد ـ استفاده شده است.

 

8 ـ انفاق نکردن همه داراییها، توصیه خداوند به انفاق کنندگان

و مما رزقنهم ینفقون

برداشت فوق بر این اساس است که «من» در «مما» (من ما) به معنای «بعض» باشد.

بنابراین «مما رزقناهم ...»; یعنی تقوا پیشگان

بخشی از داراییهایشان را انفاق می کنند."


به هر حال چه بخشش از همه ی داشته ها
و چه بخشش از بخشی از دارایی و داشته ها
در دنیای مبتنی بر سود و فایده
پشتوانه ی اعتقادی محکمی می خواهد
که شهید فراحی در این مسیر مثال زدنی است.


علامه میرسید شریف جرجانی،

استاد حافظ شیرازی الگویی برای استقلال فرهنگی





گام دوم:



مرحله ی دوم: معرفی جرجانی در وبسایت عرفان آباد:

حالا می خوام از یک وبلاگ برادران اهل تسنن که از علامه میر سید شریف جرجانی بعنوان یک چهره ی ماندگار نام برده و از ایشان تجلیل کرده است روش یا متدی را برای میهمانان وبلاگ استقلال فرهنگی بیاورم که بدانند، استقلال فرهنگی نیازمند تلاش در فراگیری، تلاش در مطالعه و تلاش در هم افزایی در تولید علم دارد و اینکه فقط شعار استقلال فرهنگی یا تولید علم بدهیم، دردی را از جامعه دوا نمی کند.

تنها انتظاری که از شماست این است که شما نیز، فرزانگان مولد اندیشه و علم را که در میهن عزیزمان ایران  اسلامی روش ها و متد های قابل استفاده برای محققان  جوان دارند را به جامعه معرفی کنید.

 

در وبسایت عرفان آباد با استفاده از منابع لغت نامه ی دهخدا ـ مقدمه ی صرف میر  از نسب، تحصیلات جرجانی اطلاعاتی ارائه می دهد و سپس از سفر سید شریف به مصر مطلبی را ذکر می کند که منظور نظر ما در این گام است. و آن اینکه سید در یک مسافرت علمی در بلاد غربت یرای بدست آوردن علم چنان محدودیتی برایش پیش می آید که کم از تحریم های فعلی دانشمندان استقلال طلب ما نیست.

تحریم میر سید شریف در کلاس درسی که حق پرسش نداشته باشد، حق قرائت متن کتاب در کلاس را نداشته باشد، تا آنجا که فقط یک شنونده(سامع محض) باشد. و این تحقیر برای چه بوده معلوم نیست اما، اینکه سید شریف در مقابل این تحریم روحی، روانی چه واکنشی نشان می دهد مهم است.

واکنشی که تحریم  علمی او را می شکند و نشان می دهد که روحیه ی استقلال طلبی فکری و فرهنگی بالاخره تحریم کننده را تسلیم عزم جزم سید شریف می کند و دست از تحریم های ناعادلانه و بی منطق  بر می دارد.




میر سید شریف جرجانی:

 «قال المصنف کذا و قال الأستاذ کذا و أقول کذا»



از اینجا آنچه می خوانید از وبلاگ عرفان آباد برادران اهل تسنن می خوانید

نسب و ولادت وی
علامه «علی بن محمد بن علی سید زین ابوالحسن الحسینی» معروف به «میر سید شریف جرجانی» ( منسوب به جرجان قدیم در نزدیکی گنبد قابوس) در22 شعبان سال 740 هجری قمری در روستای «طاغو» واقع در جرجان چشم به جهان گشود.

تحصیلات
پس از طی مراحل تحصیلات ابتدایی در همانجا، برای تکمیل علوم حوزوی وکسب فیض نزد اساتید بزرگ، به مراکز مهمی چون شیراز، هرات و قاهره عزم سفر کرد. در دوران طلبگی به فکر افتاد تا کتاب «شرح مطالع» را مستقیماً از مؤلفش، علامه رازی، بیاموزد. برای این هدف به هرات سفر نمود و با علامه رازی ملاقات کرد و او را از موضوع سفر خویش آگاه ساخت. علامه رازی که آخرین مراحل زندگی را میگذراند و قوای جسمانی اش از کار افتاده بود، احساس کرد که از عهده ی تدریس سید والا همت، بر نمی آید، به ناچار او را پیش شاگرد رشیدش، «میرمحمد بن مبارک شاه بخاری، معروف به میرک بخاری (درگذشته به سال 775 ق)» در مصر فرستاد و اظهار داشت: درس او با درس بنده فرقی ندارد. و به طور سفارشی، نامه ای هم برایش نوشت و او را روانه ی مصر کرد.

سفر به مصر      
اشتیاق بیش از حد سید، او را از خراسان عازم کرد. پس از اینکه به حضور مبارک شاه در مصر رسید، نامه ی استاد را به وی تقدیم کرد. بنا بر سفارش استاد، اجازه ی ورود به حلقه ی درس مبارک شاه، به سید داده شد، اما نه برایش درس مستقلی در نظر گرفته شد و نه اجازه ی خواندن عبارت به وی داده شد. خلاصه، از عموم شاگردان هم، رتبه ی پایین تری برایش در نظر گرفته شد. با این همه محدودیت ها، سید ناگزیر گردید سامع محض باشد.   
شبی مبارک شاه در صحن مدرسه قدم می زد ناگاه از گوشه ی مدرسه، صدایی به گوش رسید به آنجا رفت، متوجه شد که میر سید شریف هنگام تکرار و حفظ درس چنین میگوید:

«قال المصنف کذا

و قال الأستاذ کذا

و أقول کذا»

(یعنی در حین تکرار درس، موضوع را از دیدگاه مصنف و استاد، بررسی میکرد و در نتیجه خودش هم اظهار نظر میکرد).

طرز بیان عبارت سید، مبارک شاه را مبهوت و فریفته کرد و صبح فردا ، سید جرجانی را بر همه ی طلاب کلاس، مقدم و به خود نزدیک تر نمود.


وی در سفر دراز خود به قاهره از مجلس درس اکمل الدین محمود بن محمود بابرتی نیز بهره برد و نزد اوحاشیه الهدایه مرغینانی را فرا گرفت و در میان راه با شمس الدین فناری(751 - 834 ق) آشنا شد و او جرجانی را در این سفر همراهی کرد. جرجانی پس از 4 سال تحصیل در قاهره ، راهی زادگاه خود شد و سال 779 قمری، یعنی هنگامی که 39 سال از عمر خویش را پشت سر نهاده بود، زمینه سفر به شیراز و تدریس در مدرسه دارالشفای این شهر برای او فراهم شد.


منبع: وبلاگ عرفان آباد تاریخ ۱۳۹۱/۱۰/۱۶ ۹:۱۰:۰۰   134) بار خوانده شده ( چهره های ماندگار

http://www.erfanabad.org/fa/modules/news/article.php?storyid=678  


از  وبلاگ عرفان آباد برادران اهل تسنن خواندید و ماجرای  أقول کذا  میر سید شریف را دیدید.



اکنون نتیجه گیری از مرحله ی دوم؟


rel=nofollow