استقلال فرهنگی

هدف سایت استقلال فرهنگی هم افزایی در مهندسی فرهنگی جامعه

استقلال فرهنگی

هدف سایت استقلال فرهنگی هم افزایی در مهندسی فرهنگی جامعه

استقلال فرهنگی
امام خامنه ای:

من هم از مسائل فرهنگی نگرانم
و در این نگرانی نمایندگان محترم خبرگان
سهیم هستم.

دولت محترم باید به این موضوع توجه کند
و مسئولان فرهنگی نیز
باید توجه داشته باشند
که چه می کنند،

زیرا در مسائل فرهنگی
نمیتوان بی ملاحظه‌گی کرد.

مسئله فرهنگ مهم است

زیرا اساس ایستادگی
و حرکت نظام اسلامی،
مبتنی بر حفظ فرهنگ اسلامی و انقلابی
و تقویت جریان فرهنگی مؤمن و انقلابی است.

واقعاً همه باید قدر جوانان مؤمن و انقلابی را بدانند
زیرا همین جوانان هستند
که در روز خطر، سینه سپر می کنند.

کسانیکه به این جوانان با بدبینی نگاه می کنند
و تلاش دارند آنها را منزوی کنند،
به انقلاب و کشور خدمت نمی کنند.

البته این جوانان مؤمن و انقلابی
هیچگاه منزوی نخواهند شد.

مطالبی که گفته شد باید بصورت گفتمان
و باور عمومی درآید

که لازمه آن هم

تبیین منطقی و عالمانه این مسائل،

به دور از زیاده روی های گوناگون

و با زبان خوش است.

۱۳۹۲/۱۲/۱۵
leader.ir


---------------------


کانال استقلال فرهنگی
در سروش

http://sapp.ir/esteghlalefarhangi


و در تلگرام

https://telegram.me/culturalIndependence


وبسایت های متفاوت
آخرین نظرات شما

۹۸ مطلب با موضوع «فرهنگی :: مقاومت» ثبت شده است


امشب

و مرور خاطرات شب ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۵


منبع نقاشی:     http://www.salavat110.ir/post-844.aspx


از فکه و دو گردان ل ۱۹ فجر فارس


فرصتی که خدا از آن شب
تا اکنون که دقایقی از نیمه گذشته است٬
به این بنده ناچیزش داده است؛
هنوز آنچنان که شایسته است از آن در انعکاس مشاهداتم استفاده نکرده ام.

قصه های ناتمامی به فراخور حال از آن حال و هوا نوشته ام
که هنوز شرمنده ی نقطه ی پایانشان هستم.

اما انشاء الله امشب می خواهم از یک قهرمان گمنام بنویسم
که همچنان برای خودم گمنام است.

قهرمانی که سال ۶۵ در نیمه ی شب ۲۴ اردیبهشت
یک تنه
زیر روشنای منورها
و زیر رگبار مداوم گلوله ها
فقط آرپی جی شلیک می کرد
و تیر می خورد
و از پا نمی افتاد و ...

ان شاء الله به زودی
از این قهرمان گمنام می نویسم
 اما از افشای نام او معذورم!

پس تا ادامه قصه ی قهرمان گمنام شب بخیر...


...گردان های امام حسین و امام مهدی از لشگر ۱۹ فجر فارس
برای یک عملیات ایزایی
در شب های قدر ماه رمضان
وارد تپه های شرهانی٬ بجلیه و ربوت در منطقه ی عمومی فکه شدند
تا به همراه جناح چپ و راست خود وارد عمل شوند.

بعد از ظهر که نیروها به خط رسیدند٬
برادران ارتشی را در حال پدافند دیدند.
تا غروب ساعاتی مانده بود که
هر چند نفری از رزمندگان لشگر فجر
گرد یکی از درجه دارهای ارتشی حلقه زده بودند
و به تبادل محبت و اطلاعات مشغول بودند.

این خط به تازگی مورد تک دشمن قرار گرفته بود
که چند خاکریز و کانال و تپه دست به دست شده بود
و به نطر می رسید
که هنوز دست به ایجاد استحکامات و کاشت مین نزده باشد.

یکی از اهداف این عملیات این بود که
تا بعثی ها اقدام به کاشت میدان مین نکرده اند؛
در یک حمله ی غافلگیرانه مواضع پیشین از آنها پس گرفته شود.

حرکت چراغ خاموش نفرات از اذان مغرب شروع شد
و تا نیمه شب شرعی طول کشید
که با حفاظت تمام و سکوت کامل ادامه پیدا می کرد.

نیمه های شب که
گردان ها در ستون یک نشستند
تا موقع حمله فرا برسد٬
از دور صدای کوبیدن میخ در زمین شنیده می شد.
که پس از لحظاتی همین صدا هم قطع شد.

نتیجه این اتفاقات باعث دستور عقب نشینی بدون سرو صدا شد.
نیروها در یک عقب گرد همان راهی که آمده بودند را برگشتند!
گذشت تا چند شب دیگر...
..



برای عملیات مجدد٬ دو کار عمده صورت گرفت:

یکی شناسایی مجدد خطوط عملیاتی
با حضور فرماندهان گردان تا معاونین دسته ها(در چندین نوبت)

و یکی هم مانور عملیات شبیه سازی شده
مطابق با شناسایی های انجام گرفته.

و بالاخره شب موعود رسید.
شب ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۵ هجری شمسی
باز هم پیاده روی طولانی شبانه
با نماز مغرب و عشای ب
ا تیمم و بعضا نشسته
و با کوله باری از تجهیزات انفرادی
و مهمات و گلوله های آرپی جی اضافه بر کوله پشتی ها د
ر دستان آرپی جی زن ها و کمکی ها.

سکوت کامل حکم فرما بود.
به نظر می رسید که بعثی ها در خواب عمیقی فرو رفته اند.
تپه ها و دره ها با ستون یک و در اختفا و سکوت کامل طی می شد.
چندین مرتبه توقف و نشستن بدون کلام وفقط با اشاره.
در تاریکی مطلق فقط نفر جلو و پشت سر دیده که نه٬ لمس می شد.

از یک خاکریز که گذشتیم دقایقی نگذشته بود که در یک میدان وسیع تا خاکریز بعدی٬ شبمان روز شد!
از بالای سرمان منور ها و از سمت چپ و به فاصله دور تقریبه پانصد متری رگبار انواع آتشبار های انفرادی تیربار و دوشیکا و حتی گلوله های آرپی جی ۷ و ۱۱ بود که غافلگیرمان کرده بود تا خاکریز بعدی هم ۲۰۰ تا ۳۰۰ متری مانده بود
ولی این دو خاکریز(اولی و این دومی) هر دو عمود بر خط دشکن بود
و ما در حقیقت بین دو خاکریز زیر نور منور ها گیر افتاده بودیم.

هرچه می دویدیدیم تا به خاکریز دوم برسیم تعدادمان کمتر می شد.
ما بین دو خاکریز می دویدیم تا خاکریز دوم را فتح کنیم.
اقدام فوری پرتاپ نارنجک عبور از خاکریز دوم هم که در طول یک دره بود فایده ای نداشت٬
پشت خاکریز دوم هم چندان خبری نبود.
آتشی که از سمت چپ روی نفرات ما می بارید از فاصله دور بود
از سمت چپ و نه از پشت خاکریز رو برو.

حالا پشت سر و روبرو خاکریز سمت چپ آتیش و سمت راست هم کفه مسطح.
همه توجه آن هایی که هنوز مورد اصابت تیر های مستقیم قرار نگرفته بودند؛ سمت چپ بود.
عوارض زمین برای سنگر گیری صفر
و فاصله دشمن زیاد که
یشترین کارایی بچه ها شلیک آرپی جی مستقیم به سمت تیربارها بود.

هرچه در ظرفیت بچه ها بود بکار گرفته شده بود از شجاعت و دلیری بی نطیر تا شلیک های پی در پی گلوله های آرپی جی به خط دشمن!

قبضه های آرپی جی طاقت حرارت شلیک های مداوم را نداشت.
حتی قبضه آمریکایی آرپی جی هفت هم دوام نیاورد و رو کش چوبی آن آتش گرفت
و لی هنوز یک قبضه آرپی جی با یک راست قامت بی سنگر طاقت شلیک داشت.
فقط گلوله می خواست.

کمکی ها با تیر مستقیم نقش زمین شده بودند
و آرپی جی زن های سلاح سوخته از کوله ی کمکی های شهید گلوله پشت گلوله باز و محیای شلیک می کردند
و آن قهرمان گمنام جانانه تیر می خورد
و مسلح می کرد و شلیک می کرد. ف
قط گلوله می خواست٬
گلوله آماده شلیک٬
گلوله ای که در کوله ی کمک آرپی جی های شهید بود؛ بسته و محکم و دو تکه  بود که باید باز می شد و یک پارچه می شد تا آماده ی شلیک بشه.

این قهرمان گمنام که
می درخشید
و می غرید
و فریاد می زد
و گلوله ی آرپی جی می خواست٬
کربلای مجسم می دید٬
گریه می کرد
و می نالید
و شلیک می کرد
و با رجزی دلاورانه فریاد می زد
«گلوله بدید»٬
 «زود باشید».
هرگز شناخته نشد.
این قهرمان شجاع حتی معلوم نبود
که از گردان امام حسین است
یا از گردان امام مهدی

این قهرمان لحظه ی خطر٬
نمونه کاملی
از فداکاری
تا آخرین نفس
و تا آخرین قطره ی خون بود
که فقط در همین لحظات است
که شناخته می شود.

لحظاتی که مرد از نامرد شناخته می شود...

و او همچنان عمود بر زمین
رو به سوی ٱتش بارها
می زد و می خورد!
گلوله ای می زد و تیری می خورد...

با هر شلیک رگباری
و با هر شلیک دیگر رگباری دیگر...
و پر کشیدنش
 از زیباترین دیدنی های روزگار ما بود.

http://s1.picofile.com/file/7896592789/shohada.jpg


از افشای نامش معذورم
چون نمیشناسمش.
از افشای نامش معذورم
چون فرصت وداع و پلاک و این حرف ها نبود!

بقیه هم به همین گمنامی
به خاک و خون می افتادند.

بچه هایی که رو به سمت آتیش
با عوارض زمینی کمتر از ۲۰ سانتیمتری
سنگر گرفته بودند یکی بعد از دیگری
به آسمان پر می کشیدند.
یک میدان مین به عرض دو خاکریز
و عمق حدود ۳۰۰ متر٬
 امکان تحرک نیروی پیاده را سلب کرده بود.

به معنای واقعی غافلگیر و زمین گیر شده بودیم.

حاج مهدی زارع فرمانده گردان امام حسین
و حاج محمد کدخدا جانشین حاج مهدی

و حاج منوچهر رنجبر فرماده گردان امام مهدی

در این عملیات حضور داشتند.

این کشمکش سخت و طاقت فرسا تا اذان صبح طول کشید...




قصه های نا تمام قبلی را در ادامه این مطلب قرار می دهم تا اگه دوست داشتید بخوانید

مدعی خواست   که از بیخ   کند   ریشه   ما


 ghonoote emam


غافل از  آنکه   خدا   هست    در    اندیشه   ما



مستند "عصر امام خمینی٬ عصر قدرتنمایی خدا در طبس" بهانه ای برای گفتمان خدا باوری و خدا یاوری و خدا داوری است.

شب پنجم اردیبهشت ۱۳۵۹ که ما خواب بودیم٬ باد و شن٬ طوفانی در صحرای طبس برای عبرت انسان ایجاد کرد؛ که نگفتن از آن٬ ناسپاسی است.

انشاء الله به معجزه خدا در صحرای طبس متناسب با نیاز امروز جامعه بشری می پردازیم تا روز های خدا را یاد آوری کنیم.

پرداختن به عصر امام خمینی سلام الله علیه بدون کلید واژه ی "ایام الله" چه تحقیق کتابخانه ای و چه پژوهش میدانی باشد؛ ناقص و نارساست.

بیدارگر عصر حضرت روح الله رضوان الله علیه، عارفی است که عبارت " ما همه هیچیم و هرچه هست خداست" از او صادر شده است. عبارت های زیبای دیگر او نظیر "خرمشهر را خدا آزاد کرد"؛ "فاو را خدا آزاد کرد"؛ "مهران را خدا آزاد کرد" گویای نقش خدا در تحولات مرتبط با انقلاب اسلامی است.
عبارت "آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند" پس از فتح لانه ی جاسوسی شیطان بزرگ، در پاییز ۱۳۵۸
و مأمور خدا دانستن باد  و شن ها(طوفان شن) در صحرای طبس که موجب شکست حمله ی نظامی آمریکا در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ شد، بیانگر اراده ی الهی بر یاری کسانی است که قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه و این خدا همچنان خدایی می کند.

این خدا به عهد خود وفا می کند(و من اوفی بعده من الله؟) که شرط کرده است که ان تنصر الله ینصرکم و یثبت اقدامکم.

۲۲ بهمن و ۱۳ آبان و ۵ اردیبهشت و جنگ ۸ ساله، جنگ ۳۳ روزه و جنگ ۲۲ روزه در عصر امام خمینی سلام الله علیه، معرف "ابرقدرتی بی رقیب" است؛ آن هم در عصر انفجار اطلاعات و هیمنه ی مخوف زرادخانه های اتمی، شیمیایی و بیولوژیک فرعونیانی که فریاد انا ربکم الاعلایشان در "جنگ جهانی رسانه ای" گوش بشر را پر کرده است.

و این عصر، با همه ی پیچیدگی هایی که در عرصه های مختلف برای ساکنان کره ی زمین دارد؛ نوید هایی از زیبایی حضور و قدرت خداوند بی همتا و بی رقیب برای بشر موحد و مقاوم دارد.

مستند تلویزیونی "عصر امام خمینی٬ عصر قدرتنمایی خدا در طبس" فرصتی بود برای پژوهش کتابخانه ای و میدانی و یاد آوری یکی از ایام الله؛ در عصر انفجار اطلاعات تا بشر نا امید از وضع موجود کره ی زمین، بداند که همچنان خدای زمین و آسمان ها زنده است و خدایی می کند و در فرصتی که صلاح بداند؛ بساط ظلم و جور جهانی و استکبار بین المللی را به هم می ریزد و طومار مستکبران را به هم می پیچد. و به فرمایش حضرت رو ح الله "گلستان ملت ها رخ می نماید."

شما هم از روزهای خدا بگویید.
در بخش نظر همین صفحه اعلام نظر بفرمایید تا در بخش آخرین نظر منتشر شود.
کند،

فعلا  نگاهی داشته باشیم 

پرونده ای برای آرگو در عمار فیلم شیراز

پرونده ای برای آرگو

در عمار فیلم شیراز

  

به مناسبت 5 اردیبهشت 

یوم الله معجزه طبس

امام خمینی با دست راست

یوم الله...

یومِ قدرت نمایی خدا

روزهایی که خدای تبارک و تعالی

 برای تنبیه ملتها

یک چیزهایی را وارد می‌کند،

 یک زلزله‌ای وارد می‌کند،

یک سیلی وارد می‌کند،

یک طوفانی وارد می‌کند،

که شلاق بزند به این مردم

که آدم بشوید،

 اینها هم «یوم الله» است.

بیدارگر عصر حضرت امام خمینی 

سلام الله علیه



 آرگـــو (ARGO)

برای پرداختن به فیلم سینمایی آرگو محصول هالیوود آمریکا که به روز 13 آبان 1358 و تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام خمینی در تهران اشاره دارد، قبل از هر چیز باید به سخنرانی 17 شهریور همان سال، که 57 روز پیش از تسخیر سفارت، ایراد شده است، پرداخت.

سخنرانی امام یک آیه از قرآن کریم را در بر می گیرد که ایشان با این آیه به دو امری که خداوند حکیم به حضرت موسی علیه السلام  فرموده اند، اشاره می کنند و ناظر به جهان امروز و طاغوت های زمان و ایام الله  بیانات شگفت انگیزی دارند که بسیار در خور توجه و تحقیق است.

فیلم آرگو بدون ورود به متن حادثه ی اصلی 13 آبان و چرایی بوجود آمدن آن به حاشیه ای از متن هرچند مبهم، ولی به قصد اقناع مخاطب امروزی(قرن بیست و یکمی) می پردازد

ولی سناریوی فتح لانه جاسوسی،  بر اساس متن اصلی ماجرا توسط بازیگران جوان، ولی تیز هوش دانشجوی دانشگاههای تهران نگاشته و بازی شده است.

بازیگران سناریوی فتح لانه،  ایده ی اصلی را در هدایتهای الهی پیر جماران دید ه اند که یکی از مهمترین هدایت های این رهبر الهی، بیانات 57 روز پیش از 13 آبان است....

 

بررسی  یک سند تاریخی

از نایب حضرت ولی عصر سلام الله علیه

حضرت روح الله الموسوی الخمینی رحمت الله علیه

پیرامون

طاغوت ها

و ایام الله


 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۵:۳۲
۲۰ فروردین را روز "هنر" انقلاب اسلامی نام گذاری کرده اند٬ نه "هنرمند انقلاب اسلامی"؛ در حالیکه "آوینی" محصول انقلاب اسلامی است.
http://www.talkhandak.com/wp-content/gallery/illustration/shahid-avini.jpg


" هنر انقلاب اسلامی" پیش از آنکه محصولات هنرمندان باشد٬ "انسانی" است که محصول انقلاب و اسلام در عصر امام خمینی است. و این "انسان" اگر در جبهه دفاع از انقلاب اسلامی قرار بگیرد معرکه می آفریند.
 هنر انقلاب اسلامی، "تولید انسان" هایی است که تحسین وجدان ها را بر می انگیزد.
نقاشی چهره,شهید,چمران,طراحی,عکس نقاشی,نقاشی دیجیتال,دکتر چمران,چریک,عباس,گودرزی,هنر,دانشگاه,شهدا,تصویر,باکیفیت,shahid,chamran

 انسان هایی چون مرتضی مطهری٬ مصطفی چمران٬ مرتضی آوینی٬ و مصطفی احمدی روشن در حقیقت
تولید، محصول و هنر انقلاب اسلامی است. این "هنر انقلاب اسلامی" را بیدارگر عصر حضرت روح الله سلام الله علیه٬ "فتح الفتوح اسلام" نامید و امام خامنه ای با یاری همین انسانهاست که زمینه ساز ظهور است.


روز ملی فناوری هسته ای نیز محصول این "انسان جدید" است؛ که برای ایران مستقل اسلامی به ارمغان آورده است.

لازمه ی شناخت اسلام و انقلاب٬ شناخت بهترین نمونه های دوران ما٬ مصطفی ها و مرتضی ها است؛
که از عهده ی این نوشتار فراتر است.
rel=nofollow