استقلال فرهنگی

هدف سایت استقلال فرهنگی هم افزایی در مهندسی فرهنگی جامعه

استقلال فرهنگی

هدف سایت استقلال فرهنگی هم افزایی در مهندسی فرهنگی جامعه

استقلال فرهنگی
امام خامنه ای:

من هم از مسائل فرهنگی نگرانم
و در این نگرانی نمایندگان محترم خبرگان
سهیم هستم.

دولت محترم باید به این موضوع توجه کند
و مسئولان فرهنگی نیز
باید توجه داشته باشند
که چه می کنند،

زیرا در مسائل فرهنگی
نمیتوان بی ملاحظه‌گی کرد.

مسئله فرهنگ مهم است

زیرا اساس ایستادگی
و حرکت نظام اسلامی،
مبتنی بر حفظ فرهنگ اسلامی و انقلابی
و تقویت جریان فرهنگی مؤمن و انقلابی است.

واقعاً همه باید قدر جوانان مؤمن و انقلابی را بدانند
زیرا همین جوانان هستند
که در روز خطر، سینه سپر می کنند.

کسانیکه به این جوانان با بدبینی نگاه می کنند
و تلاش دارند آنها را منزوی کنند،
به انقلاب و کشور خدمت نمی کنند.

البته این جوانان مؤمن و انقلابی
هیچگاه منزوی نخواهند شد.

مطالبی که گفته شد باید بصورت گفتمان
و باور عمومی درآید

که لازمه آن هم

تبیین منطقی و عالمانه این مسائل،

به دور از زیاده روی های گوناگون

و با زبان خوش است.

۱۳۹۲/۱۲/۱۵
leader.ir


---------------------


کانال استقلال فرهنگی
در سروش

http://sapp.ir/esteghlalefarhangi


و در تلگرام

https://telegram.me/culturalIndependence


وبسایت های متفاوت
آخرین نظرات شما



  • نگاهی به کتاب
  •  آیین برنامه‌سازی درباره زندگی امام رضا علیه السلام 


  • شناسنامه

سرشناسه: رضایی، محمد، 1350 - عنوان و نام پدیدآور: ‏‫آیین برنامه‌سازی درباره زندگی امام رضا علیه السلام / محمد رضایی آدریانی‬ مشخصات نشر: قم: صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران ، مرکز پژوهش‌های اسلامی، 1392 مشخصات ظاهری: 336 ص.‬‬‏ ISBN: 978–964–514–304–4 120000 ریال؛. وضعیت فهرست نویسی: فیپا موضوع: علی‌ بن موسی علیه السلام ، امام هشتم، 153؟ - 203 ق.‫ ‬ موضوع: شیعه -- تاریخ -- قرن 2ق. موضوع: عباسیان -- تاریخ. موضوع: تلویزیون -- ایران -- پخش برنامه‌های مذهبی -- اسلام. موضوع: کشورهای اسلامی -- تاریخ -- 132 - 656ق. شناسه افزوده: صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران ، مرکز پژوهش‌های اسلامی رده بندی¬کنگره:‏‏ 1392 9 آ 6 ر / 47 BP‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ رده بندی¬دیویی: 957 / 297 شماره کتابشناسی ملی: 3255480 نویسنده: محمد رضایی آدریانی تهیه کننده و ناشر: مرکز پژوهش‌های اسلامی صداوسیما ویراستار: غلامرضا صفار صفحه‌آرا: محمد صادقی چاپ: اول / 1392 شمارگان: 1200 جلد شابک: 4 - 304 - 514 - 964 - 978 قیمت: 120000 ریال کلیه حقوق چاپ و نشر محفوظ است نشانی: قم،بلوار امین، مرکز پژوهش‌های اسلامی صداوسیما؛ تلفن: 32915511 - 025 دورنگار: 32915510 تهران: خیابان جام جم، ساختمان شهید رهبر، طبقه زیر زمین؛ تلفن: 22014738 - 021 نمابر: 22164997 دفتر خراسان: مشهد، خیابان امام خمینی رحمه الله ، جنب باغ ملی، ساختمان صبا، طبقه سوم؛ تلفن: 2215108 - 0511 نمابر: 2215106



]چکیده:

در ادامه‌ سلسله‌پژوهش‌های برنامه‌ای درباره‌ زندگانی معصومان علیهم السلام ، کتاب آیین برنامه‌سازی درباره زندگی امام رضا علیه السلام ، بعد از تحریر و چاپ زندگی امام موسی کاظم علیه السلام و زندگی امام جعفر صادق علیه السلام ، سومین اثر در این مسیر است. با توجه به حضور کوتاه‌مدت امام رضا علیه السلام در ایران، به‌ویژه، وجود بارگاه نورانی و مقدس ایشان، که معرف یکی از مهم‌ترین هویت‌های فرهنگی ایرانیان، از هر نژاد و مذهب، به‌ویژه، شیعه ایرانی است؛ زندگانی آن حضرت، جایگاهی ویژه از نظر اولویت برنامه‌سازی در شبکه‌های صدا و سیما دارد. توجه به زندگانی امام رضا علیه السلام و تقاضای مردم برای برنامه‌سازی در این باره و به تبع آن، نیاز به پژوهش‌های برنامه‌ای مستند و کاربردی، از علل مهم تهیه‌ این اثر پژوهشی بوده است. در این پژوهش سعی شده به زندگی امام رضا علیه السلام بیشتر از منظری تاریخی توجه شود. در حقیقت، این پژوهش، تاریخی و کتابخانه‌ای است؛ در حالی که می‌توان به بارگاه مطهر امام و انبوه زائران آن، که بیشترین زائر در شهرهای مقدس جهان اسلام هستند، از منظر علومی چون مطالعات فرهنگی و جامعه‌شناسی نیز نگریسته شود تا موضوعات و زمینه‌های فراوان برنامه‌سازی کشف شود؛ کاری که از دایره پژوهش تاریخی حاضر و محدودیت‌های آن بیرون است. پژوهش برنامه‌ای زندگانی امام کاظم علیه السلام ، بسیار جزئی‌نگر بود و بر مطالعه موردی روایات و حکایات زندگانی آن حضرت متمرکز بود. پژوهش برنامه‌ای زندگانی امام صادق علیه السلام ، نیز نگاهی کلان‌تر داشت و قصدش تعریف مذهب جعفری از منظر امام صادق علیه السلام بود. در این پژوهش، تلاش شده است ضمن نگاهی نو به تاریخ و زندگانی امام رضا علیه السلام ، به برکات وجود مزار آن حضرت در ایران نیز اجمالاً پرداخته شود و درنهایت، برای ایده‌یابی از زندگی ایشان، روشی کاربردی‌تر نشان داده شود که ان‌شاء‌الله، برای برنامه‌سازان، مفیدتر از دو پژوهش سابق باشد. اثر حاضر، صرفاً کتاب ایده‌های برنامه‌سازی رضوی نیست تا فقط فهرستی از ایده‌ها را، بدون پیش‌فرض‌ها و بازتاب‌هایشان پیشنهاد دهد، بلکه پژوهشی برنامه‌ای و ایده‌یاب است؛ یعنی تلاش شده تا پژوهشِ مبنای هر ایده‌یابی نیز آورده شود؛ تا پژوهش‌های برنامه‌ای در حوزه مباحث تاریخی عملاً نقد و بررسی و بازتعریف شوند.






پیش در آمد:


در ادامه‌ سلسله‌پژوهش‌های برنامه‌ای درباره‌ زندگانی معصومان علیهم السلام ، کتاب آیین برنامه‌سازی درباره زندگی امام رضا علیه السلام ، بعد از تحریر و چاپ زندگی امام موسی کاظم علیه السلام و زندگی امام جعفر صادق علیه السلام ، سومین اثر در این مسیر است.
با توجه به حضور کوتاه‌مدت امام رضا علیه السلام در ایران، به‌ویژه، وجود بارگاه نورانی و مقدس ایشان، که معرف یکی از مهم‌ترین هویت‌های فرهنگی ایرانیان، از هر نژاد و مذهب، به‌ویژه، شیعه ایرانی است؛ زندگانی آن حضرت، جایگاهی ویژه از نظر اولویت برنامه‌سازی در شبکه‌های صدا و سیما دارد. توجه به زندگانی امام رضا علیه السلام و تقاضای مردم برای برنامه‌سازی در این باره و به تبع آن، نیاز به پژوهش‌های برنامه‌ای مستند و کاربردی، از علل مهم تهیه‌ این اثر پژوهشی بوده است.
در این پژوهش سعی شده به زندگی امام رضا علیه السلام بیشتر از منظری تاریخی توجه شود. در حقیقت، این پژوهش، تاریخی و کتابخانه‌ای است؛ در حالی که می‌توان به بارگاه مطهر امام و انبوه زائران آن، که بیشترین زائر در شهرهای مقدس جهان اسلام هستند، از منظر علومی چون مطالعات فرهنگی و جامعه‌شناسی نیز نگریسته شود تا موضوعات و زمینه‌های فراوان برنامه‌سازی کشف شود؛ کاری که از دایره پژوهش تاریخی حاضر و محدودیت‌های آن بیرون است.
پژوهش برنامه‌ای زندگانی امام کاظم علیه السلام ، بسیار جزئی‌نگر بود و بر مطالعه موردی روایات و حکایات زندگانی آن حضرت متمرکز بود. پژوهش برنامه‌ای زندگانی امام صادق علیه السلام ، نیز نگاهی کلان‌تر داشت و قصدش تعریف مذهب جعفری از منظر امام صادق علیه السلام بود. در این پژوهش، تلاش شده است ضمن نگاهی نو به تاریخ و زندگانی امام رضا علیه السلام ، به برکات وجود مزار آن حضرت در ایران نیز اجمالاً پرداخته شود و درنهایت، برای ایده‌یابی از زندگی ایشان، روشی کاربردی‌تر نشان داده شود که ان‌شاء‌الله، برای برنامه‌سازان، مفیدتر از دو پژوهش سابق باشد.
اثر حاضر، صرفاً کتاب ایده‌های برنامه‌سازی رضوی نیست تا فقط فهرستی از ایده‌ها را، بدون پیش‌فرض‌ها و بازتاب‌هایشان پیشنهاد دهد، بلکه پژوهشی برنامه‌ای و ایده‌یاب است؛ یعنی تلاش شده تا پژوهشِ مبنای هر ایده‌یابی نیز آورده شود؛ تا پژوهش‌های برنامه‌ای در حوزه مباحث تاریخی عملاً نقد و بررسی و بازتعریف شوند.



امیدواریم مجموعه مدیران، سیاست‌گذاران، برنامه‌سازان، پژوهشگران رسانه‌ای، نویسندگان برنامه‌ای، کارشناسان دینی، مجریان برنامه‌های معارفی و منتقدان پژوهش‌های برنامه‌ای و آثار رسانه‌ای، به این مجموعه‌آثار توجهی ویژه بکنند و خصوصاًً اثر حاضر را، با توجه به پژوهش‌های برنامه‌ای و مسئله ایده‌یابی، نقد و بررسی کنند تا میزان توفیق و کاستی‌های آن مشخص شود و نیز راهگشای نویسندگان مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، برای پژوهش‌های برنامه‌ای زندگانی سایر معصومان باشد.

با سپاس
محمد رضایی

فصل آغازین: کلیـــــــــــــــــــــــــــــــــــات


1. تبیین موضوع

عنوان اثر پیش رو، «پژوهش برنامه‌ای و آیین برنامه‌سازی در مورد زندگانی امام رضا علیه السلام است. موضوع اصلی کتاب، شرح زندگی حضرت علی ابن موسی الرّضا علیه السلام ، هشتمین امام و دهمین معصوم در منظومه فکری و کلامی شیعه است. به زندگی امام رضا، نه از منظر پژوهش‌های عام و کتابخانه‌ای رایج، بلکه از منظر پژوهش‌های برنامه‌محور نگریسته شده است تا بتوان از هر بخش زندگی آن حضرت، به ایده‌یابی برای برنامه‌سازی رسید.
در این اثر، برای بهره‌وری بیشتر، فقط به زندگانی امام رضا علیه السلام در دوران امامتشان پرداخته شده که شامل بیست سال از زندگی ایشان در سال‌های 183 تا 203 ه‍‌ ‌. ق. است. زندگی امام رضا علیه السلام ، از دوران تولد تا همراهی با پدر بزگوارشان، چون به گونه‌ای غیر مستقیم در کتاب زندگانی امام کاظم علیه السلام به آن پرداخته شده است، حذف گردید. 1
درباره مطالب مربوط به دوران پس از شهادت حضرت رضا علیه السلام نیز، به جای ذکر جزئیات روند بازسازی بارگاه ایشان و یا برشماری شخصیت‌های مرتبط (مانند متولیان آن بارگاه در طول تاریخ)، سعی شده است از منظر مطالعات تاریخی، روند اثرگذاری بارگاه آن حضرت و تأثیرات فرهنگ زیارت آن مزار در جغرافیای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، در ادوار مختلفِ تاریخی به طور اجمالی بررسی شود.


2. ضرورت پژوهش

همان گونه که در دو کتاب آیین برنامه‌سازی زندگی امام کاظم علیه السلام و امام صادق علیه السلام نوشته‌ایم، مناسبت‌های مذهبی، یکی از هویت‌های فرهنگی - اجتماعی و حتی سیاسی جامعه شیعه، به ویژه، جامعه شیعه ایرانی است. در هیچ مذهب و جامعه‌ای، همانند جامعه شیعه ایرانی، مناسبت‌های مذهبی، دارای این همه تنوع و گستردگی و فراوانی و مهم‌تر از همه، اثرگذاری بالا نیست. با این وصف، متأسفانه در برنامه‌سازی مناسبتی، که از ضرورت‌های برنامه‌سازی رسانه‌های داخلی است، آنچه مشاهده می‌شود، حاکی از روزمرگی، تکرارزدگی و کم‌توجهی به این مناسبت‌هاست.
اصولاً در این برنامه‌سازی‌ها، طراحی و مهندسی جامع برای نگاه کلان به این مناسبت‌ها، که باید هماهنگ با سیاست‌گذاری‌های کلان فرهنگی و اجتماعی نظام، یا بر اساس تحولات و نیازهای جدید اجتماعی باشد، کمتر دیده می‌شود. این مشکل، در مواجهه مستقیم با مدیران و برنامه‌ریزان شبکه‌ها نیز دیده می‌شود.
یکی از علل این آسیب، شاید نبود متون پژوهشی‌ای است که جامع دو نگاه باشد: از یک سو، نگاهی کلان به هر مناسبت در منظومه مناسبت‌ها و در راستای تحول و رشد تاریخی جامعه شیعی ایرانی داشته باشد و از سوی دیگر، به نکته‌سنجی و موشکافی گزارش‌های تاریخی موجود در مورد زندگانی هر معصوم بپردازد تا در نهایت، ترکیب این دو نگاه کلان و خرد، منجر به ایده‌یابی‌های روزآمد برنامه‌سازی گردد.
تلاش شده است این پژوهش، تجربه‌ای نو در حوزه پژوهش برنامه‌ای در مورد زندگانی ائمّه معصومین علیهم السلام و به طور خاص، زندگی امام رضا علیه السلام باشد. همچنین سعی کرده‌ایم با نگاهی خاص به تاریخ امامت آن حضرت و تأثیرات تاریخی - اجتماعی وجود بارگاه مقدسش در این خطه، افق‌های جدیدی را در حوزه برنامه‌سازی، پیش روی برنامه‌سازان قرار دهیم و به سهم خود، ضمن کاهش آسیب‌ها و ضعف‌های برنامه‌سازی در حوزه مناسبت‌های رضوی، برای غنی‌سازی علمی و محتوایی این نوع برنامه‌ها تلاشی کرده باشیم.



3. پیشینه‌ پژوهش

در مورد زندگانی امام رضا علیه السلام ، هم به صورت مستقل و هم در ضمن دایرةالمعارف‌هایی که به طور کلی در مورد زندگانی اهل بیت علیهم السلام تألیف شده‌اند، پژوهش‌های فراوانی صورت گرفته است. از آخرین تجربه‌های ارزشمند در این حوزه، مجموعه «موسوعة الامام الرّضا علیه السلام » است که آن را مؤسسه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در قم فراهم کرده است.
همچنین بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی، در جوار بارگاه آن حضرت؛ و جشنواره تازه‌تأسیس فرهنگی - هنری امام رضا علیه السلام و بزرگان حوزه و دانشگاه، برای عرض ادب عالمانه به آن حضرت، در مورد زندگانی، امامت و بازتاب‌های تاریخی حضور امام رضا علیه السلام در ایران و آموزه‌های رضوی، تولیداتی علمی – پژوهشی، با تنوع و فراوانی نسبی داشته‌اند.
در این باره، همچنین مراکز گوناگون فرهنگی و علمی، لوح‌های فشرده‌ای عرضه کرده‌اند که فهرست برخی از آنها چنین است:
شمس‌الشموس، فارسی، تولید حوزه علمیه اصفهان، ویژه امام رضا علیه السلام .
شمس‌الشموس، عربی، تولید حوزه علمیه اصفهان، ویژه امام رضا علیه السلام .
در حریم توس، فارسی، تولید مؤسسه ولی عصر، ویژه امام رضا علیه السلام .
نرم‌افزار جامع «سیره معصومان»، فارسی ـ عربی، تولید مؤسسه کامپیوتری نور، 14معصوم.
به غیر از پژوهش‌های مربوط به آموزه‌ها و موسوعه‌ها، متأسفانه، سایر مجموعه ‌پژوهش‌هایی که نگاهی کلی به زندگانی حضرت رضا علیه السلام دارند و یا به طور خاص، به تاریخ زندگانی آن حضرت پرداخته‌اند، متأسفانه گرفتار نوعی تکرار در شیوه و روش پژوهش هستند. این آثار با مبنا قرار دادن احادیث تاریخی موجود در منابع شیعی، سعی کرده‌اند تاریخی خطی - توصیفی، با محوریت زندگانی شخص امام رضا علیه السلام به دست دهند. در این روایات، دشمنان آن حضرت، به ویژه شخصیت و نقش مأمون در مسئله ولایت‌عهدی؛ و نیز شاگردان و یاران حضرت، به صورت اجمال؛ و جریان انحرافی مهم «واقفیه» نیز اجمالاً و یا مفصلاً مطالعه و بررسی شده‌اند؛ ولی شباهت بسیار زیاد این مجموعه‌آثار با همدیگر، اندکی ملال‌آور است.
همچنین، بی‌توجهی به روش‌های گوناگون مطالعات تاریخی و یا نداشتن نگرش صحیح در مطالعه تطبیقی جریان حق و باطل در لایه‌های گوناگون خود، متأسفانه این پژوهش‌ها را از تنوع و جاذبه‌های لازم دور کرده است. به همین علّت، وقتی کارشناسان مذهبی رسانه و یا نویسندگان و برنامه‌سازان، به این آثار مراجعه می‌کنند، نسبت به فراوانی کمّی، به فراوانی و تنوع کیفی موضوع‌ها و ایده‌ها نمی‌رسند.
با این وصف، نبودِ پژوهش برنامه‌سازی ویژه زندگانی امام رضا علیه السلام که بتوان بر اساس آن، به ایده‌یابی و سوژه‌سازی مناسب رسید، از نیازها و خلأ‌های موجود در حوزه پژوهش‌های رضوی است. امیدواریم این پژوهش بتواند این جای خالی را پر کند.


4. شیوه و روش پژوهش

شیوه پژوهش در این اثر، کتابخانه‌ای است و روش آن، مطالعه اسنادی است؛ یعنی توجه و رجوع به احادیث و گزارش‌های تاریخی در مورد زندگانی امام رضا علیه السلام . بدیهی است چون این پژوهش، با هدف برنامه‌سازی پدید آمده است و باید به گونه‌ای باشد که منجر به تولید ایده‌ها و سوژه‌ها و موضوعات برنامه‌سازی شود، به طور طبیعی می‌بایست از پژوهش بنیادی، یا پژوهش توصیفی - تاریخی صرف فاصله ‌گرفت و وارد حوزه پژوهش‌های کاربردی ‌شد.
معمولاً پژوهش کاربردی، به معنی پرهیز از پژوهش تاریخی جدید است و هدفش صرفاً کاربردی کردن پژوهش‌های موجود است؛ ولی در موضوع زندگانی اهل بیت علیهم السلام ، چون مجموعه ‌پژوهش‌های موجود، صرفاً توصیفی هستند و کمتر به کار برنامه‌سازی رسانه‌ای می‌آیند، ناچاریم در مجموعه ‌پژوهش‌های جدیدی که در حوزه زندگانی معصومان انجام می‌شوند، و نیز برای کاربردی کردن پژوهش‌های موجود، نوعی پژوهش واسطه‌ای جدید انجام دهیم که شامل تهیه و تدوین گاه‌شمار زندگی شخصیت اصلی و همچنین استخراج و بازشناسی تمام عناصر مرتبط و پیرامونی آن شخصیت، اعم از زمان، مکان، شخصیت‌ها و رویدادهای مختلفِ سفید، سیاه و خاکستری است که کارکردهای برنامه‌سازی دارند.
با توجه به موارد یادشده، پژوهش برنامه‌ای در این اثر، یعنی پژوهشی که از یک سو، به بازخوانی و بازفراوری پژوهش‌های توصیفی و مبنایی موجود می‌پردازد و از سویی دیگر، به یمن همین فرایندِ بازخوانی، که بر محور ملاحظه تمامی جوانب و ابعاد و روابط و کنش‌های موجود در زندگی شخصیت اصلی است؛ بسترهای لازم برای ایده‌یابی برنامه‌ای را فراهم می‌سازد.
مبنای کاربردی کردن این پژوهش، پژوهشِ بینارشته‌ای است. فقط از طریق بازخوانی پژوهش‌های موجود و با پژوهش بینارشته‌ای است که می‌توان به اهداف مورد نظر دست یافت. به همین منظور، با هدف کاربردی کردن پژوهش برنامه‌ای، تلاش شده است با نگاهی بینارشته‌ای، زندگانی امام رضا علیه السلام از منظر چند علم دیگر نیز بازخوانی شود. این علوم عبارتند از:
علم تاریخ: از این علم، به ویژه از منظر روش گاه‌شماری رویدادها و تلاش برای فهم روابط علّی و معلولی یا ترتیب حوادث؛ و سپس تحلیل تاریخی مناسب که مبتنی بر این گاه‌شماری جزئی‌نگر باشد، استفاده خواهد شد.
علم جغرافیا: از علم جغرافیا، بیشتر در حوزه جغرافیای سیاسی، اجتماعی و دینی؛ و با هدف بازشناسی نسبت مکان‌ها با رویدادها، استفاده خواهد شد.
شخصیت‌شناسی، از این علم، به صورت نسبی، در معرفی و شرح زندگی افراد استفاده خواهد شد؛ در ضمن آن که در معرفی شخصیت‌های پیرامونی، به جای تقسیم‌بندی دوگانه سیاه و سفید، به تقسیم‌بندی سه‌گانه و هنری سیاه و سفید و خاکستری، آن هم در سطوح و لایه‌های گوناگون اجتماعی توجه خواهد شد.
فرایندی که ذکر شد، در بخش پژوهش محتوایی این اثر به اجرا گذاشته می‌شود؛ از این رو، بخش محتوایی این پژوهش، در موارد بسیار، ضمن اتکا بر منابع فراوانِ موجود، از نظر شیوه و روش اجرا، تفاوت قابل توجهی با پژوهش‌های پیشین می‌یابد و مثلاً در بحث تاریخ‌شناسی شهر مشهد، به جای نگاه تاریخی - توصیفی و یا تاریخ اجتماعی صرف، نگاه فلسفه تاریخی مبنا قرار می‌گیرد.
از دیگر ویژگی‌های این پژوهش آن است که در مرحله دوم پژوهش، در هر قسمت و در هر فصل؛ و بعضاً در هر مرحله از مباحث، جدول ایده‌های برنامه‌ای ترسیم می‌گردد. این جدول ایده‌ای، کامل و جامع نیست؛ بلکه به صورت نمونه، تلاش می‌شود با کمک روش بینارشته‌ای، گزارشی از ایده‌ها داده شود. وقتی در یک بخش، رویداد یا شخصیتی یا مرحله‌ای تاریخی توصیف شد، اگر چه حاصل نهایی، نسبت به پژوهش‌های محتوایی صرف، تا حدودی غنی‌تر است؛ ولی هنوز دارای ساختار پژوهشی صرف است. از این رو، در این مرحله از فرایند ایده‌یابی، با روش بینارشته‌ای و از زاویه علوم انسانی مختلف به بحث اصلی نگریسته می‌شود و تلاش می‌گردد ایده‌ها، سوژه‌ها و نکات آن استخراج گردند.
جدول علوم انسانی و علوم کاربردی‌ که در این مرحله، برای ایده‌یابی مدّ نظرند، چنین است:
انسان‌شناسی
اخلاق
الهیات
تعلیم و تربیت

فلسفه
منطق

اقتصاد
سیاست
جامعه‌شناسی
مطالعات فرهنگی
مطالعات زنان
روان‌شناسی
حقوق
مدیریت

علوم ارتباطات
هنر
آینده‌پژوهی
ادبیات
تربیت بدنی

تاریخ
جغرافیا

با توجه به جدول بالا و برای غنی‌سازی ایده‌یابی تفصیلی؛ برنامه‌سازان، کارشناسان مذهبی رسانه و نویسندگان رسانه می‌توانند در هر یک از علوم مذکور، فهرست‌هایی تفصیلی از موضوعات کاربردی‌تر را استخراج و سپس جدولی جامع از فهرست علوم انسانی تهیه کنند. سپس، بعد از فراهم کردن پژوهشی اجمالی و منظم از زندگی معصوم یا شخصیت تاریخی، آن پژوهش را با توجه به ریزِ موضوعات هر علم، بررسی کنند و آن گاه، بر اساس گزارش‌های مستقیمِ موجود و یا کشف پاسخ از قراین تاریخی و اجتماعی، ایده‌های جدید پژوهشی و برنامه‌ای تولید کنند.
اکنون برای اجرای تجربی این مهم، در ابتدا فهرستی اجمالی از زیرمجموعه برخی از علوم فوق که در مراحل بعدی پژوهش قابل استفاده‌اند، می‌آوریم و سپس سعی می‌کنیم به عنوان نمونه، یک جدول ایده‌یابی رضوی متنوع، بر اساس این روش ترسیم کنیم.
فهرستِ زیرموضوعات (یا ریزموضوعاتِ) علوم فوق چنین است:
روان‌شناسی: مباحث شخصیت و انواع شخصیت‌های موجود در هر فرد (شخصیت فردی، خانوادگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی، هنری، فرهنگی، تربیتی، فکری، علمی و عاطفی؛ همانند عادت‌ها و دغدغه‌ها و نگرانی‌ها و شادی‌ها و...).
مباحث هویت اجتماعی، فضایل و رذایل برجسته روانی و انسانی، کیفیت تعریف رشد و یا طی کردن عملی این رشد، تعریف و روش کمال‌گرایی، بحث هنجار‌ها و ارزش‌ها، بحث تربیت و آموزش و ... .
جامعه‌شناسی: مباحث جمعیت و جغرافیای اجتماعی، سازمان و نهاد، ساختار قدرت اجتماعی شهر و شهروندی، هجرت‌ها و مهاجرت‌ها، جنبش‌های اجتماعی، گروه‌ها، طبقه‌بندی اجتماعی، فقر و ثروت و شغل‌ها، تحولات و یا بحران‌های اجتماعی، آسیب‌شناسی اجتماعی، سرمایه‌های اجتماعی هر فرقه و مذهب، هویت اجتماعی هر فرقه، روابط اجتماعی، فاصله‌ها و تقابل‌ها، غم‌ها و شادی‌ها در فرهنگ‌های اجتماعی و آداب و رسوم اجتماعی، حقوق اجتماعی، سلوک اجتماعی، آگاهی اجتماعی، پویایی و یا ایستایی اجتماعی، شور اجتماعی، افکار اجتماعی، انتظار اجتماعی، سنّت‌های اجتماعی، فتنه‌های اجتماعی، فرایند جامعه‌سازی و ... .
اخلاق: بحث بسیار مهم اخلاق و سبک زندگی اسلامی، متناسب با نظام اخلاقی هر فرقه اسلامی، اخلاق شغلی، اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی، فهرست فضایل و رذایل اخلاقی، تربیت‌یافتگی و یا رهاشدگی اخلاقی، فساد اخلاقی، الگوهای اخلاقی، وجدان اخلاقی، چالش‌های اخلاقی در تحولات اجتماعی، اخلاق نقد، اخلاق رهبری، اخلاق قدرت و ... .
کلامی: مسئله اثبات دو امامت در حد فاصل آغاز تا پایان امامت یک معصوم (ضرورت‌ها و چالش‌ها)، مسئله شبهات کلامی فرقه‌های انحرافی جدید، مسائل کلامی جدید، نوع تبیین‌های تازه هر امام از امامت (با توجه به ظرفیت‌های زمانی و مکانی)، نگرش مقایسه‌ای بین فرقه‌های اسلامی در هر عصر (از نظر مسائل کلامی خاص)، سنگربانی معصوم در برابر اثرگذاری انحرافی فکری فِرَق و مذاهب و ... .
فرهنگی: جایگاه فرهنگ در جامعه‌سازی برای مذهب حق، جامعیت نگاه به فرهنگ حزن و شادی در فرهنگ‌سازی اهل بیتی، پرهیز دادن جامعه حق از فرهنگ‌های التقاطی، مهندسی فرهنگی جامعه شیعه، آداب و رسوم فرهنگی، نهاد‌های فرهنگی، سرمایه فرهنگی، ارزش‌ها و ضدّ ارزش‌های فرهنگی، میراث فرهنگی، ایجاد مناطق فرهنگی، طراحی نمادها و شعائر فرهنگی، سنت‌ها و عادات قدیم و جدید، افتخارات فرهنگی، هویت فرهنگی، استقلال و غنای فرهنگی و ... .
اقتصادی: استقلال اقتصادی، خمس و زکات در فرهنگ اقتصادی شیعه، مدیریت فقرزدایی، ثروت و تجمل در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام ، قدرت اقتصادی شیعه و احساس خطر دشمنان، بحران اقتصادی، انحراف اقتصادی، شیوه اقتصادی زندگی شیعی، عدالت اقتصادی در مکتب اهل بیت علیهم السلام ، ارزش بهره‌وری، ارزش کار و تلاش، تعاملات اقتصادی فرافرقه‌ای و مذهبی، کارمندی برای دولت و نظام باطل، نقش وسوسه‌های اقتصادی در فرقه‌سازی انحرافی، روایات فقهی اقتصادی در دوران هر امام، اخلاق اقتصادی و ... .
سیاسی: فلسفه سیاسی، الگوی سیاسی تقیه‌زیستی، الگوی تعاملات سیاسی خُرد و کلان با نظام خلافت، سیاست‌مداران شیعه در مقاطع تاریخی، اخلاق سیاسی، ساختار سیاسی خلافت و تأثیر آن بر امامان و جامعه شیعه، نقش سیاسی شیعیان، الگوی روابط امامان شیعه با قیام‌های زیدیه، انتظار مردم از امامان برای قیام کردن ایشان، تطبیق مهدویت با امامان، کلام سیاسی شیعه و توان‌مندی آن، تحولات عمومی جهان اسلام و تأثیرات آن بر شیعه و ... .
تاریخی: نقش‌آفرینی تاریخی شهرهای شیعی، الگوی رفتار سیاسی شیعیان، فلسفه تاریخ شیعی، ادوار‌شناسی تاریخی، نقد تاریخی فرقه‌ها و مذاهب، گاه‌شمار تحولات مهم سیاه و سفید و خاکستری به صورت مستقل و یا تطبیقی، خاندان‌های تاریخی - علمی در هر دوره، تاریخ علمی شیعه در هر دوره، بانوان شیعه، نقش تاریخی سیاه و سفید در هر مقطع و ... .
جغرافیا: نقاط بحرانی یا بحران‌خیز، تقسیمات اداری، طراحی جغرافیاهای اجتماعی جدید، جغرافیای فرقه‌ها و مذاهب در هر عصر، ارزش‌گذاری‌های جغرافیایی، مهاجرت‌ها، جمعیت‌شناسی مذهبی - جغرافیایی مناطق مستعد فرقه‌های انحرافی، تعریف جغرافیاهای معنوی، فرهنگ‌های جغرافیایی معنوی شیعی همانند جغرافیای زیارت، جغرافیای مطلوب در مهاجرت‌های علویان، اولویت‌های جغرافیایی در تاریخ تشیع، جغرافیای شیعه در ادوار تاریخی، جغرافیای تاریخی و تمدن مناطق شیعه‌نشین، ویژگی جغرافیایی مناطق شیعه‌نشین، قدرت ژئوپولتیکی تاریخی شیعه و ... .
مدیریت: مدیریت منابع انسانی، مدیریت زمان، مدیریت منابع مالی، مدیریت استراتژیک، مدیریت بحران، مدیریت اجتماعی، مدیریت ارتباطات و نفوذ، مدیریت حمایتی، مدیریت دیپلماسی و مذاکره، مدیریت تبلیغی، مدیریت عملیات، مدیریت سازمانی، مدیریت امنیتی، مدیریت تقیه‌های سه‌گانه (حفاظتی، نفوذی و جذبی)، شیوه‌ها و اصول مدیریت عمومی مانند خلاقیت و تصمیم‌گیری، ارزیابی و نظارت استراتژیک، برنامه‌ریزی، نمونه‌سازی، بهره‌وری، خطرپذیری، آینده‌نگری و پیش‌بینی، تشویق‌ها و تهدید‌ها، نظرسنجی، فرصت‌سازی، انعطاف‌پذیری در برنامه‌ها، دشمن و مانع‌شناسی، رقیب‌شناسی و ... .
در پایان، مجدداً تأکید می‌گردد که در هر یک از این مباحث، که غالباً روایت تقابل حق و باطل است، یا بیان مواجهه یاران امام با امام، که به معنی مواجهه حق حداقلی با حق حداکثری است، می‌توان هر یک از این جدول‌ها را، از منظر دو جبهه حق و باطل (و یا سه‌گانه سفید، سیاه، خاکستری) نگریست.
اکنون، به عنوان نمونه، برای هر یک از موراد فوق، نمونه‌هایی از ایده‌های رضوی می‌دهیم تا مشخص شود که اگر پژوهش‌های تاریخی موجود، اول کاربردی شوند، یعنی با توجه به مکان و زمان شخصیت‌ها و رویدادها، نظامی مجدد بیابند و سپس با نگاه بینارشته‌ای بررسی شوند، انبوه ایده‌های متنوع تولید می‌گردد؛ ایده‌هایی که از یک طرف، باعث بازشناسی بهتر و بیشتر زندگانی، تاریخ، سیره، سنّت و اخلاق رضوی می‌شوند و از سوی دیگر، می‌توانند پیام‌هایی کاربردی برای جوامع شیعی و مسلمان در هر زمان داشته باشند.
جدول نمونه‌های ایده‌های رضوی بینارشته‌ای در هر یک از رشته‌های علوم انسانی:
علم و گرایش
ایده رضوی

روان‌شناسی

شخصیت‌شناسی یاران برتر امام رضا علیه السلام .
شخصیت‌شناسی سران برجسته واقفیه.
دغدغه‌ها و نگرانی‌های امام رضا علیه السلام در زمانه خودش.
تعریف و تطبیق کمال‌گرایی بین سخنان امام و قیام‌های زیدیه و نگرش مأمون و مذاهب گوناگون عامه.
عوامل فشارزای روانی عباسیان و زیدیه بر امام رضا علیه السلام و روش مواجهه ایشان با آنها.
امام رضا و توجه به تفاوت‌های فردی در مدیریت یاران خود.
شخصیت‌های متفاوت و قدرت تحمل و درک متفاوتشان در دوران ابهام و بحران؛ و واکنش آنها به مسئله واقفیه.

جامعه‌شناسی

سازمان وکالت در زمان امام رضا علیه السلام .
امام رضا علیه السلام و برنامه‌ریزی برای توسعه جغرافیای تشیع در ایران.
مهاجرت علویان و شخصیت‌های برجسته شیعه در زمان امام رضا علیه السلام .
سرمایه اجتماعی‌ای که امام رضا علیه السلام برای اقامت در شهر جدید مشهد، بر گِرد مزارش تعریف می‌کند.
آشفتگی‌ها و بحران‌های اجتماعی جهان اسلام در دوران امامت امام رضا علیه السلام و تأثیرات کلامی آن در جهان اهل سنّت.
مرزبندی‌های دقیق اجتماعی امام رضا علیه السلام بین جامعه شیعه و قیام‌های زیدیه و غالیان.
نقش بارگاه مطهر رضوی در خراسان در تعریف هویت اجتماعی - تاریخی شیعه ایرانی.
ژئوپلتیک شیعه در زمان امام رضا علیه السلام و حساسیت‌های عباسیان و زیدیه نسبت به آن.
وضعیت آماری و جمعیتی شیعه در زمان امام رضا علیه السلام و بررسی رشد تاریخی آن در دوران خلافت عباسی.
مراکز علمی شیعی و الگوهای امام رضا علیه السلام برای توسعه جوامع و یا نهادهای علمی شیعه.

اخلاقی

امام رضا علیه السلام و تعریف سبک زندگی برای جامعه شیعه ایرانی.
مسائل اخلاقی - اقتصادی و نقش آن در پیدایش واقفیه.
اخلاق نقد در مواجهه امام با پیروان واقفیه و زیدیه.
مدیریت اخلاقی ویژه امام در زمان ولایت‌عهدی، در جمعِ بین قدرت و ثروت با معیار‌های اسلامی.
جاذبه‌های اخلاقی حضور امام رضا علیه السلام برای جامعه مسلمان خراسان.

مدیریتی

امام و مدیریت دیپلماسی و مذاکره در مسئله ولایت‌عهدی.
مدیریت مناظره در سیره رضوی.
تبدیل بحران سفر به ایران به فرصت جامعه‌سازی تاریخی.
امام رضا علیه السلام و آینده‌نگری‌ها و پیش‌بینی‌ها و مدیریت جامعه شیعه در تحولات پیش رو.
امام و مدیریت بحران‌های داخلی جامعه شیعه در مسئله ولادت فرزند ایشان و امامت وی در کودکی.

کلامی

بحران‌های کلامی و فکری شیعه در زمان امامت امام رضا علیه السلام و مدیریت علمی امام.
امام و سنگربانی از تشیع در برابر تحریف روایات مهدویت توسط واقفیه و زیدیه.
امام و چگونگی بازخوانی نظریه امامت در جامعه سیاسی و علمی اهل سنّت معاصر خود.
مسائل کلامی جدیدی که فرقه‌های انحرافی شیعه برای جامعه شیعه ایجاد می‌کردند و چگونگی مدیریت علمی امام در مواجهه با آنها.
مشترکات ادعاهای انحرافی جامعه معاصر امام رضا علیه السلام در موضوع مهدویت.
مبانی اندیشه‌ای که واقفیه در طول بیست سال مواجهه با امام رضا علیه السلام برای خود جست‌وجو و فراهم می‌کردند.

فرهنگی

نتایج فرهنگی سفر امام رضا علیه السلام به جامعه اسلامی خراسان.
تفاوت‌های فرهنگی شیعه امامی و زیدی از منظر آسیب‌شناسی فرهنگی رضوی نسبت به زیدیه.
بنیان‌گذاری‌های فرهنگی امام رضا علیه السلام برای تشیع.
فرهنگ‌سازی‌های رضوی از منظر فسلفه تاریخ شیعه.
مزار مطهر رضوی و طراحی فرهنگ زیارت برای عامه و خاصه در خراسان.
کارکرد تاریخی فرهنگ زیارت رضوی در تحول اندیشه مسلمانان خراسان و هدایت آنان به سوی تشیع.

سیاسی

بازی‌های سیاسی مأمون و فریب دادن تمام فرقه‌ها به جز تشیع.
هوشیاری خواص شیعه در مرزبندی سیاسی با زیدیه، در اوج اقتدار آنها.
مسئله ولایت‌عهدی و چالش‌های سیاسی آن برای دادن مشروعیت سیاسی به خلافت مأمون.
توقع و انتظار شیعیان برای قیامی سیاسی (برای به دست آوردن خلافت) و یا توقع ایشان برای مطرح کردن ادعای مهدویت و چگونگی مواجهه امام با این چالش‌ها.

تاریخی

بازشناسی دوران امامت امام رضا علیه السلام از منظر فلسفه تاریخ پیدایش و تقویت جامعه شیعی.
تاریخ تطوّر واقفیه در دوران بیست‌ساله امامت امام رضا علیه السلام .
سیر تاریخی شکل‌گیری هویت شهری مشهدالرضا علیه السلام .
نقش تاریخی بارگاه رضوی در هم‌گرایی و تقریب بین شیعه و سنّی در شرق اسلامی.

لازم است یادآوری شود که رویکرد اصلی ایده‌یابی در این پژوهش، ایده‌یابی برای برنامه‌های ترکیبی و مستند و یا معرفی موضوعات برای کارشناسی و نویسندگی رسانه‌ای است و به ایده‌های فیلم‌نامه‌ای در این اثر کمتر پرداخته شده است؛ اگر چه در بسیاری از موارد، از ترکیب بین ایده‌ها و پژوهش‌های محتوایی، می‌توان به ایده‌های جالبی برای فیلم و داستان و سریال رسید؛ به ویژه در آن بخش‌ها که بحث شخصیت‌های سه‌گانه (سفید و سیاه و خاکستری) مطرح است.
یکی دیگر از هدف‌های این پژوهش، نشان دادن فضای عمومی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و حتی اقتصادی جهان اسلام و نیز جهان تشیعِ معاصر با امامت امام رضا علیه السلام است؛ تا حتی در مقام تخیل در فیلم و مستند‌های داستانی ـ تاریخی، فضاسازی‌های خیالی، چندان دور از واقعیت نباشند. برای نمونه، اقامت چهارماهه امام در نیشابور، با توجه به فضای علمی این شهر و عواملی که منجر به همراهی شخصیتی چون اباصلت هروی از نیشابور با امام شد، خود ایده خوب و پرمایه‌ای برای تولید اثری داستانی است، به شرطی که به فضا و حال و هوای علمی شهر نیشابور به درستی توجه شود. همچنین است حکایت‌ها و رویدادهای مرتبط با جامعه شیعه در مدت اقامت امام در خراسان، از منظر فرهنگ‌سازی عید غدیر یا محرّم. می‌دانیم که امام در این زمان، در صدد طراحی آغازین این فرهنگ‌ها در جامعه نوپای شیعه خراسان بود.
برای تقویت ظرفیت ایده‌یابی داستانی، می‌توان در مورد حکایت‌هایی که در این پژوهش به صورت موجز آورده شده است، مانند روش کتاب آیین برنامه‌سازی زندگی امام کاظم علیه السلام عمل کرد. در آن کتاب، ابتدا از منظر رویدادها و شخصیت‌ها، به واشکافی حکایت‌ها پرداخته شده و سپس ایده‌های پنهان در آنها استخراج و نهایتاً در قالب جدول‌هایی مرتب شده‌اند.


5. مبانی و پیش‌فرض‌های موضوع

یکی از آسیب‌ها و معضلات برنامه‌سازی‌های مناسبتی و معارفی و مذهبی، چه در قالب داستانی و چه غیر داستانی، کم‌توجهی و غفلت نسبت به پیش‌فرض‌های اندیشه و کلام شیعی در روند برنامه‌سازی است؛ چرا که به عنوان نمونه، اگر چه بین فرقه‌ها و مذاهب اسلامی، مثلاً عقیده به توحید و نبوت خاصه (نبوت پیامبر اسلام) مشترک است؛ ولی تضادها و اختلاف‌ها در تفسیر و تعبیرها از خداوند تبارک و تعالی و یا نوع تعریف رابطه صفات ذاتی خداوند با ذاتش، گاه چنان متضاد است که انواع افراط و تفریط‌ها را در عقاید اسلامی شکل داده است و از خدای دارای تجسم تا خدای غیبی منفعلِ کنارکشیده از نظام هستی را می‌توان در فرقه‌های اسلامی دید!
همچنین شخصیت پیامبر، گاه چنان غیر معصوم به تصویر کشیده شده که در برخی از این تصاویر، ایشان حتی در مقام ابلاغ وحی و ابلاغ قرآن نیز دچار لغزش شده‌اند! گاه نیز ایشان را در امور زندگی اجتماعی و یا خانوادگی، از انسان متعارف هم پایین‌تر به تصویر کشیده‌اند. این در حالی است که در تشیع، سعی شده با ترکیب عقل و نقل، مجموعه‌ای از اندیشه‌ها و باورهای منسجم و هماهنگ با عقل، در حوزه پیش‌فرض‌ها تعریف گردد تا باعث پویایی و نشاط و ماندگاری تشیع در بستر تاریخ شود.
اهم موضوعاتی که بستر پیش‌فرض‌های شیعی هستند، چنین است:
انسان: تلاش برای تعریف انسان‌شناسی‌ای که به تعریف جامع و کامل از ابعاد وجودی، روابط، عوالم و مراحل وجودی انسان توجه داشته باشد و تعریف جامعی از نیازهای او بدهد و برای حوزه‌های مختلف زندگی او، بر اساس آموزه‌های وحیانی و عقلانی، پاسخ داشته باشد. بر این اساس، انسان، موجودی بین حیوان و فرشته و دارای عقل و اختیار است که دوراهی‌های پیوسته حق و باطل، در لحظه‌لحظه زندگی‌اش حضور دارند و بر اساس نوع انتخاب راه، سعید یا شقی خواهد شد.
خداوند: تعریفی عقلانی از خداوند که تأییدشده با وحی است؛ خداوندی که غیب‌الغیوب و فعال ما یشاء در حوزه تکوینیات است و در حوزه تشریع، پیش از وضع قوانین برای انسآنها، به آنها اراده، اختیار، آزادی و عقل و هوش داده است؛ البته این به معنی رهاشدگی انسان‌ها در زندگی دنیوی نیست، بلکه خداوند انسان‌ها را با قانون سنّت‌ها محدود و مهار کرده است.
دین: برنامه جامع و کامل برای زندگی انسانی با هدف رشد همه‌جانبه استعداد‌های انسانی و دادن کمال و سعادت به او در تمامی عوالم و مراحل وجود است.
چهارده معصوم با محوریت پیامبر: انسان‌‌های کامل و برترین اسوه‌های تاریخ بشر که در امتداد تاریخ پیامبران، ضمن عرضه دین خاتم، در کوششی تاریخی تلاش داشته و دارند که این دین خاتم را در گستره جهانی فراگیر و عملیاتی کنند و مدینه فاضله دنیوی و جهانی را مبتنی بر عدالت و معنویت محقق سازند.
تاریخ و فلسفه تاریخ: یعنی نقطه شروع زندگی بشری بر روی زمین پس از هبوط آدم و حوا؛ و سپس مرحله‌بندی تاریخ بشر بر اساس تقابل حق و باطل بر محوریت تاریخ پیامبران (تاریخ نزول تدریجی دین) و تاریخ اولیا (تجربه تدریجی اجرا و عملیاتی کردن دین کامل و جامع).
بر اساس این نگاه، تاریخ با نبوت حضرت آدم شروع شده است و مرحله دوم آن، با ظهور منجی موعود، مهدی آل پیامبر علیهم السلام به اوج می‌رسد و زندگانی بشر بر روی زمین، تازه از زمان ایشان آغاز می‌گردد. در این نگاه، دوران امامت و حضور امامان در جامعه اسلامی، دارای ادوار و مراحلی است.
در این زمینه، موضوعات دیگری هم وجود دارد: تعریف و جایگاه دنیا و طبیعت، تعریف حقیقت زندگی بشری و طراحی سبکی آرمانی برای آن و تعریف جایگاه علم و فناوری. برخی از موارد ریزتر دیگر نیز وجود دارد که می‌توان آنها را با هم ترکیب کرد و موضوعاتی جدید فراهم ساخت. این موارد، در نوع تعریف و یا پیش‌فرض‌های خود، هم مبنای مکتب تشیع را تشکیل می‌دهند و هم فصل امتیاز تشیع از دیگر مذاهب و فرقه‌ها و مکاتب هستند.
به این پیش‌فرض‌ها، به اجمال، در دو اثر پیشین؛ یعنی: پژوهش آیین برنامه‌سازی زندگانی امام کاظم علیه السلام و پژوهش آیین برنامه‌سازی زندگانی امام جعفر صادق علیه السلام پرداخته شده است و امید است که در آینده نزدیک، اثری مستقل با عنوان «آیین برنامه‌سازی در پیش‌فرض‌های مبانی تشیع» در نگاهی تطبیقی با دیگر ادیان و فرقه‌ها عرضه شود. از این رو، در این اثر، به عرضه فهرست‌وار این پیش‌فرض‌ها در همین حد بسنده می‌شود.
به عنوان سخن پایانی، تأکید می‌شود که به هنگام بازخوانی و مطالعه زندگی، سیره و شخصیت امام رضا علیه السلام ، همواره باید ادوار‌شناسی تاریخی زندگانی معصومان و ادوار‌شناسی تاریخی اسلام را در نظر داشت. برای نمونه، به هنگام بررسی و قضاوت درباره هر یک از سیره‌ها و رفتارهای امام رضا علیه السلام ، باید درگیری گسترده حق و باطل، یا مرحله‌بندی تاریخ امامت و دوران جامعه‌سازی برای مکتب حق، با محوریت تشیع و آسیب‌زدایی از آن را نیز در نظر داشت.
با ذکر نمونه‌ای بحث را روشن‌تر می‌کنیم: در ماجرای شهادت امام رضا علیه السلام در توس، می‌دانیم که امام رضا علیه السلام به ظاهر، به درخواست و اجبار مأمون به خراسان آمد و در نهایت در آنجا به شهادت رسید. در یک نگاه سطحی و ضد شیعی، می‌توان مجموعه رویدادهای این سفر را با نگاهی انفعالی نگریست که دستاورد خاصی برای امام و تشیع، دست کم در مقطع زمانی خود نداشت؛ ولی وقتی که با روش گاه‌شماری علم تاریخ، هم به ادوار‌شناسی اجمالی دوران امامت امام بپردازیم و هم، ادوار‌شناسی ویژه سفر امام به خراسان را کشف کنیم؛ و آن گاه نتایج این دو جدول گاه‌شمار را به مبانی و پیش‌فرض‌ها عرضه کنیم، مشاهده می‌کنیم که در بررسی و تحلیل سفر امام به خراسان، ایشان چگونه تمامی تهدید‌ها، بحران‌ها و هجوم‌ها را مدیریت کرده و بر اساس یک طرح از پیش نوشته‌شده غیبی، این سفر را پذیرفته است تا بر مبنای نگاه فلسفه تاریخی، فصلی جدید را برای جامعه‌سازی نوِ شیعه پایه‌گذاری کند.
از همین روست که امام، در طراحی این جامعه‌سازی، حتی زمان و مکان شهادتی را که گریزی از آن نبود، به گونه‌ای طراحی کرد تا این اتفاق در شهرهایی مانند نیشابور، مرو و سرخس رخ ندهد؛ در حالی که مأمون برای شهادت امام، هم در مرو و هم در سرخس، تلاش‌هایی کرده بود و سعی داشت این اتفاق، تا می‌شود در توس رخ ندهد، تا صدق پیش‌بینی امام و معصومان معلوم نشود و مهم‌تر از همه، در این شهرها، بارگاه مطهر امام و پایگاه اعتقادی تشیع ایجاد نگردد؛ ولی مدیریت آشکار و پنهان امام با تمام مظلومیت‌ها و غربت‌ها، در نهایت بر مدیریت قوی و قدرت‌مندِ ظاهری و دنیوی مأمون و خلافت عباسی پیروز گردید.
این مثال، بیان‌گر تأثیر نوع و میزان پیش‌فرض‌ها در پژوهش و ایده‌یابی معارفی است. امید است که تمامی برنامه‌های معارفی از این منظر، به سلامت و استاندارد مناسب برسند تا بتوانند به جای شعارزدگی، پیام‌هایی مناسب و روزآمد برای مخاطبان شیعی و غیر شیعی داخل و خارج فراهم کنند.



فصل اول: زندگی، شخصیت و گاه‌شمار دوران امامت امام رضا علیه السلام

مبانی و اصولی که در زمینه بازشناسی زندگانی امام رضا علیه السلام ، در این اثر، به آنها توجه می‌شود به شرح زیر است:
آشنایی اجمالی با زندگانی امام رضا علیه السلام .
نگاهی کوتاه به بحث شخصیت‌شناسی امام رضا علیه السلام .
گاه‌شمار تفصیلی دوران امامت امام رضا علیه السلام .
در حقیقت، در این فصل، دو بحث اساسی بیان می‌شود. اول: بحث شخصیت‌شناسی است که بیشتر در قالب کلیاتی که مبنای اندیشه شیعه هستند، آورده می‌شود تا حوزه‌های گوناگون شخصیت‌شناسی معصومان معرفی شود و به پژوهشگران و نویسندگان و برنامه‌سازان، الزامات نزدیک شدن به شخصیت معصومان را گوشزد کند. دوم: در میان حوزه‌های گوناگون شخصیت‌شناسی، برای کشف ابعاد تاریخی و عینی شخصیت امام رضا علیه السلام ، گاه‌شمار تاریخی در بستر زمان و مکان، مبنای کار در کل پژوهش قرار می‌گیرد تا در نهایت، در ترکیب آن نگاهِ شخصیت‌شناسی با این رویکرد گاه‌شماری، پژوهش کاربردی و سپس ایده‌یابی‌ها صورت بگیرد.


الف) چکیده‌ زندگی‌نامه‌ امام رضا علیه السلام

امام رضا علیه السلام ، بنا به قول مشهور، در سال 148 ه‍‌ ‌. ق. یعنی کمی پس از شهادت امام صادق علیه السلام در مدینه متولد شدند. عده‌ای نیز تولد ایشان را در سال 153 ه‍‌ ‌. ق. می‌دانند. شهادت امام رضا علیه السلام در سال 203 ه‍‌ ‌. ق. در خراسان، در منطقه توس رخ داد. پدر ایشان، امام موسی کاظم علیه السلام ، امام هفتم شیعیان؛ و مادرش، نجمه، از سرزمین مغرب (شمال غرب آفریقا) بود.
امام رضا علیه السلام ، تا سال 183 ه‍‌ ‌. ق. با پدر گرامی‌اش، امام موسی کاظم علیه السلام ، زندگی می‌کرد، البته امام کاظم، از سال 179 ه‍‌ ‌. ق. چهار سال در زندان‌های گوناگون هارون عباسی به سر برد و سرانجام در سال 183 ه‍‌ ‌. ق. به شهادت رسید. از این سال، امام رضا در 35‌سالگی، امامت شیعیان را به مدت بیست سال به عهده گرفتند.
امام رضا علیه السلام در آغاز امامتشان، با دو چالش و بحران جدی روبه‌رو بودند؛ یکی خطر شهادت ایشان به دست هارون و دیگری ریزش و انشعاب گروه واقفیه از شیعه. امام در آغاز امامت خود، با در پیش گرفتن سیاست تقیه، خطر تهدید هارون را از سر ‌گذراند، ولی مسئله واقفیه، که بزرگ‌ترین انشعاب از بدنه علمی جامعه شیعه بود؛ مهم‌ترین چالشِ پیش روی امام بود. امام رضا علیه السلام در مدیریت بلندمدت خود، این تهدید و انحراف و آسیب را، با بازشناسی، تحلیل و تعیین معیار برای مسئله ریزش‌ها و گمراهی‌ها، تبدیل به فرصتی تاریخی برای شیعه کرد.
پس از کم‌رنگ شدن تدریجی بحران واقفیه، امام، ضمن این که از نظر آماری، یاران بیشتری را نسبت به پدر گرامی خود تربیت کرد؛1 سعی کرد سازمان وکالت و مدیریت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شیعه را نظم و گسترش بیشتر و بهتری بدهد. بدین گونه، شیعیان در عراق و سراسر مناطق غربی ایران، به جامعه‌ای منسجم و هویت‌یافته تبدیل شدند.
پس از گذشت یک دهه از امامت، چالش بعدی امام رضا علیه السلام ، مسئله تأخیر در فرزنددار شدن ایشان بود که باعث هجوم سنگین و مجدد واقفی‌ها و تشکیک و سستی برخی از یاران ایشان شد؛ ولی این مسئله با تولد امام جواد علیه السلام در سال 196 ه‍‌ ‌. ق. پایان پذیرفت.
در سال 193 ه‍‌ ‌. ق. هارون، خلیفه مقتدر عباسی، به هنگام لشکرکشی به خراسان، مرد و خلافت بین فرزندانش، مأمون و امین، به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد. این تقسیم‌بندی، خیلی زود باعث درگیری گسترده این دو مدعی خلافت گردید و پنج سال، جهان اسلام در آشفتگی به سر برد. این آشفتگی، به‌ویژه در بغداد و عراق، برای جامعه شیعه آثار و تبعات فراوانی داشت.
پس از فروکش کردن درگیری و به خلافت رسیدن مأمون، او که با انواع و اقسام قیام‌ها و شورش‌ها مواجه بود، در یک اقدام تاکتیکی مهم، امام رضا علیه السلام را برای ولایت‌عهدی خود، به مرو و خراسان دعوت کرد. این اقدام، تأثیر مستقیمی در زندگانی امام رضا علیه السلام در سال‌های 200 تا 203 ه‍‌ ‌. ق. داشت. امام، در آغاز، با وجود این که تحت ستم و اقامت اجباری و در محاصره همه‌جانبه مأمون قرار داشت، در نهایت، با تدبیر و مدیریت خود، نه تنها نقشه‌های مأمون را خنثی کرد، بلکه بذر تشیع و ولایت را در خراسان نیز کاشت تا این که مأمون در مواجهه با ناکامی‌های خود و موفقیت‌های امام، در نهایت، ایشان را در سال 203 ه‍‌ ‌. ق. در مسیر بازگشت به عراق، در توس به شهادت رساند.
از نگاهی دیگر در مقایسه بین طول عمر و مدت امامت امام رضا علیه السلام در مقایسه با دیگر امامان می‌توان گفت که امام از جهت سن در بزرگسالی عمر قرار داشت اگر چه از جهت عمر طبیعی این سن اوج زمان مقبولیت و مشهور بودن احتمالی آدمی و اوج زمان ثمردهی آدمی است و به نظر می‌رسد مأمون عباسی که در اواخر سن جوانی بود از این جهت در برابر امام رضا علیه السلام مشاهده عجز کرده، امام را خیلی زود به شهادت می‌رساند.
این شهادت که در زمان پنج سالگی خلافت مأمون است در بیست سالگی امامت حضرت است و این مدت زمان در تاریخ امامت بین زمان حداکثری و حداقلی، زمانی متوسط است که این هم نشانگر درماندگی مأمون خلیفه مدعی علم و زیرکی در برابر امام رضا علیه السلام است. در نمودار زیر2 مقایسه آمار عمر و امامت امامان چنین است:
برای دیدن نمودار به فایل پی دی اف مراجعه کنید





ب) شخصیت‌شناسی اجمالی امام رضا علیه السلام

برای شخصیت‌شناسی جامع و کامل امام هشتم شیعیان، به نظر می‌رسد بازخوانی اجمالی مباحث انسان‌شناسی اسلامی - شیعی ضروری باشد. با توجه به پرداختن به این مهم، در مقدمه کتاب «آیین برنامه‌سازی زندگانی امام صادق علیه السلام »، در این جا فقط جدول‌های آن مباحث، فهرست‌وار و چکیده آورده می‌شود.
بر اساس نگاه دینی ـ قرآنی، جدول ابعاد وجودی انسانی چنین است:
طرح و جدول کلی انسان‌شناسی
برای دیدن عکس به فایل پی دی اف مراجعه کنید
حوزه‌های انسان‌شناسی نمودار بالا، شامل عناوین زیر است:
انسان‌شناسی ذاتی (مبحث شخصیت)؛
انسان‌شناسی جنسیتی؛
انسان‌شناسی تاریخی؛
انسان‌شناسی جغرافیایی؛
انسان‌شناسی فرهنگی.
به نظر می‌رسد در نگرش شیعی و امام‌شناسی و تاریخ مقدس آن، انسان‌شناسی کلامی و عرفانی مقدم باشد؛ چرا که بر اساس نگرش شیعی، که مبتنی بر مطالعات تاریخی و آموزه‌های دینی است، در انسان‌ها یک تقسیم‌بندی کلی دوگانه وجود دارد. توضیح اینکه بیشتر افراد بشر، افرادی هستند با توان‌مندی‌های عادی، که از بدو تولّد، روند تدریجی رشد و شکوفایی را آغاز می‌کنند؛ اما انسان‌های دیگری نیز هستند که اگر چه از نظر جسمی و روند طبیعی رشد، مانند دیگر انسان‌ها هستند، ولی از نظر روحانی و ابعاد فطری، به جای داشتن روند طبیعی و تدریجی، همواره در اوج کمال به سر می‌برند.
جدول ابعاد فطری انسانی (که کیفیت آن باعث تقسیم‌بندی انسان‌ها می‌شود):1



شخصیت‌شناسی معنوی و عبادی امام رضا علیه السلام

به عنوان پیش‌درآمد، در مقام بازشناسی شخصیت عبادی امام و به عنوان یکی از جامع‌ترین روش‌ها، که هم بیان‌گر شخصیت‌شناسی عبادی امام و هم بیان‌گر نمود‌های تاریخی ایشان است، می‌توان به بازشناسی القاب امام توجه کرد.
القاب امام و جدول تقسیم‌بندی آن:1
القاب عبادی ـ معنوی
الرّاضی الی الله، الرّاضی بالقَدَر و القضاء، الرّضا، سراج‌الله

القاب اخلاق فردی

الصّدیق، الصّابر، الفاضل، الوفی، عالم آل محمد، شمس‌الشّموس

القاب سیرت اجتماعی

معین‌الضعفاء، قرّة عین‌المؤمنین، ضامن‌الامّة، کافی‌الخلق، انیس‌النّفوس، غیظ‌الملحدین، الدّاعی الی الله

در میان القاب امام هشتم، «رضا»، مشهورترین لقب آن حضرت است. درباره منشأ انتساب این لقب به آن حضرت، برخی گمان کرده‌اند این لقب را مأمون پس از آغاز ولایت‌عهدی به امام داد تا شعار تاریخی «الرّضا من آل محمد» را بر ایشان تطبیق دهد و فتنه‌های حکومتش را بخواباند. این در حالی است که جامعه شیعه از آغاز امامت و تحت تأثیر فرهنگی که از امام کاظم علیه السلام آموخته بودند، آن حضرت را به لقب «رضا» می‌شناخت.
بزنطی به امام جواد علیه السلام عرض کرد: گروهی از مخالفان شما گمان می‌کنند که لقب «رضا» را مأمون به پدر شما داد. امام جواد علیه السلام فرمود: «این کذب است. این لقب را خداوند به ایشان داده بود، به سبب اینکه ایشان پسندیده خداوند در آسمان و پسندیده رسول خدا صلی الله علیه و آله و امامان در روی زمین بود، چنان که موافقان و مخالفان هم از او خشنود بودند».2
می‌توان حدس زد که مأمون پس از ولایت‌عهدی، با شیطنت قصد داشته لقب عبادی، اخلاقی و سیاسی مشهور آن حضرت را، که در برابر طیف‌های گوناگون باطل قرار داشته و همچنین دارای بار و معنایی سیاسی علیه خلافت بوده، با سوء استفاده سیاسی - تاریخی، تبدیل به مؤید و امضایی برای خلافت عباسی کند؛ چرا که شعار «الرّضا من آل محمد» از اواخر خلافت مروانیان، تبدیل به شعاری سیاسی شده بود که عباسیان با بزرگ‌نمایی و تحریف آن، خلافت را به دست گرفتند؛ ولی چون خلافت آنها به مسیر باطل رفت، زیدیه این شعار را مبنای قیام‌های خود قرار دادند.
در برابر هر دو حکومت مروانیان و عباسیان، مدیریت غیبی - تاریخی معصومان قرار داشت؛ مدیریتی که از احادیث و فرمایش‌های پیامبر صلی الله علیه و آله اسلام شروع شده است. پیشینه و ریشه لقب «رضا» برای امام هشتم نیز، از آنجا آغاز و امامان، و به ویژه امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام هم، بر آن تأکید فراوان کرده‌اند. معنی این مطلب این است که معصومان با آگاهی‌های غیبی آینده‌نگر خود، می‌دانسته‌اند پس از گذشت نیم قرن از خلافت عباسی، حقیقت باطل آن بر همگان آشکار می‌گردد و همچنین، صادق نبودن جریان زیدیه هم مشخص خواهد شد؛ در نتیجه در این زمان، هم عباسیان و هم علویانِ زیدی، در مقابل شعار «الرّضا من آل محمد» خلع سلاح خواهند گردید؛ چرا که اصولاً، یا تعریفی درست و روشن از این شعار ندارند (همانند عباسیان) و یا این که مصداق مشخص و جامعی برای آن ندارند (همانند زیدیه). بنابراین، در این وضعِ خلأ و حیرت و آشفتگی، لقب «رضا» تنها برای امام هشتم شیعیان صدق می‌کند و ایشان، مصادیق «رضا» را در جریان امامت و در الگویی تاریخی تعریف خواهد کرد تا لقب و صفت «الرّضا» را در سطوح گوناگونِ رضایت الهی تا رضایت پیامبر و رضایت دوست و دشمن، با سیرت و اخلاق خود نشان دهد.
با این نگاه، ابعاد برجسته سیره عبادی و معنوی امام رضا علیه السلام چنین است:
نماز
در طول سفر به خراسان، فرمانده مأمورِ آوردن حضرت، او را کثیرالصلوة توصیف کرده است.
در مدت اقامت در خراسان، نمازهای او را یادآور نمازهای پیامبر توصیف کرده‌اند.
مدتی که در سرخس زندانی شد، زندان‌بانان، امام را به کثرت نماز ستوده‌اند.

قرآن

ابراهیم ابن عباس می‌گوید: تمام سخنان و جواب‌ها و مثال‌های آن حضرت از قرآن بود و در هر سه روز، یک بار قرآن را ختم می‌کرد و می‌فرمود: اگر می‌خواستم می‌توانستم قرآن را در کمتر از سه روز ختم کنم؛ و لیکن من هرگز به آیه‌ای نگذشتم، مگر آن که درباره آن آیه و اینکه درباره چه چیز و چه وقت نازل شده است، می‌اندیشم.
در طول سفر به خراسان، شب‌ها در بستر خواب زیاد قرآن می‌خواند و هر گاه به آیات بهشت و جهنم می‌رسید، گریان می‌شد و از خدا طلب بهشت و نجات از جهنم را داشت.

روزه

امام در طول سفر به خراسان، هر گاه بیش از ده روز در جایی می‌ماند، روزه می‌گرفت.

مسجد

امام در مدینه، به غیر از برنامه‌های عبادی خود، در مسجد پیامبر می‌نشست تا محل مراجعه علما و مردم در مسائل علمی باشد.

حج

به جز زمانی که در سفر خراسان بود، هر سال به سفر حج می‌رفت.

دعا

فراوانی دعاهای رسیده از امام برای حاجت‌ها و حالت‌ها و اوقات عبادی و نماز‌ها، نشان‌گر انس ویژه امام با دعا است.

در همین زمینه، سخن رجاء ابن ابی ضحاک، فرمانده نیروهایی که مأمور آوردن امام به خراسان بود، شاید جامع‌ترین توصیف از شخصیت عبادی و معنوی امام، در کنار معرفی تأثیرات اجتماعی حضور ایشان باشد. او پس از بازگشت به مرو، به مأمون چنین گزارش داده است: به خدا قسم، من مردی متقی‌تر از او ندیدم. او کسی است که در همه اوقاتش به یاد خدا بود و ندیدم کسی را که بیش از او از خدا بترسد. هر گاه صبح می‌شد، نماز صبح را به جای می‌آورد و پس از آن، به ذکر و عبادت مشغول می‌شد تا طلوع آفتاب، پس سر به سجده می‌گذاشت تا روز بالا می‌آمد. در این هنگام مردم را می‌پذیرفت و با آنها حدیث و موعظه می‌فرمود تا نزدیک زوال ظهر. پس تجدید وضو می‌کرد و آماده مناسک ظهر وعصر خود می‌شد ... و بیشتر وقتِ بین نماز عصر تا مغرب را به تسبیح و تحمید و تکبیر و تهلیل می‌پرداخت. پس از مغرب و اقامه نمازهای مغرب و عشا، همراه با تعقیب‌های فراوان، به صرف شام می‌پرداخت و سپس استراحت می‌کرد تا ثلث آخر شب فرارسد؛ پس در آن هنگام برمی‌خاست و به اقامه نماز شب می‌پرداخت و در بین آن، نماز جعفر را می‌خواند. سپس فراوان استغفار می‌کرد و قرآن می‌خواند تا وقت نماز صبح شود و ... .3
این توصیف فرمانده جبهه سیاه از سیر و سلوک عبادی امام، تنها توصیفی از عبادت‌های امام نیست؛ بلکه در ضمن آن، توصیفی از تأثیرات اجتماعی حضور امام و عبادات ایشان نیز هست. تأثیرات سیاسی - اجتماعی سیره عبادی امام را، به مراحل و مباحث بعد، خصوصاً به فصل ویژه ولایت‌عهدی ایشان واگذار می‌کنیم و در اینجا فقط به این نکته اشاره می‌شود که در مورد سیره عبادی و معنوی آن حضرت، آنجا که کارکردی اجتماعی می‌یافت؛ (همانند برگزاری نماز عید) امام پیش‌شرطی داشت و آن اقامه نماز بر سیرت و سنّت پیامبر بود. این سخن بدین معنا است که: در جامعه اسلامی آن روز، همانند آن چه امروزه مشاهده می‌شود، سیرت و سنّت عبادی و معنوی در سراسر جهان اسلام، به ویژه در طبقه علما و زهاد، شیوه‌های گوناگون و فراوانی داشته است و در آن عبادت‌ها و عبودیت‌ها، شاید چندان نشانی از سیرت و سنّت عبادی پیامبر یافت نمی‌شد.
این در حالی است که، سیرت و سنّت عبادی امام معصوم، ضمن این که عبادتی مخلصانه با حق تعالی است، به دور از جامعه‌گریزی صوفیانه است و آثار و کارکردهای تربیتی و اخلاقی و اجتماعی فراوانی دارد. از همین روست که در تلاشی تاریخی، جبهه باطل همیشه سعی کرده است حتی عبادت‌ها و عبودیت‌های اهل بیت علیهم السلام ، کمتر به چشم جامعه اسلامی بیاید.
اکنون با این پیش‌درآمد مختصر از شخصیت‌شناسی کلی امامت و امام رضا علیه السلام ، گاه‌شمار تفصیلی زندگانی امام را عرضه می‌کنیم تا پیش‌درآمدی بر مباحث تحلیلی و ایده‌یابی بعدی باشد.


ج) جدول گاه‌شمار تاریخی دوران امامت امام رضا علیه السلام

برای بازشناسی بهتر دوران امامت امام رضا علیه السلام و کشف ابعاد گوناگون سیره‌های سیاسی و اجتماعی آن حضرت، در آغاز باید به جدول گاه‌شمار دوران امامت آن حضرت بپردازیم؛ چرا که در این جدول، با شناسایی رویدادها و چیدمان آنها بر اساس روند و توالی زمانی، می‌توان در ضمن شناسایی رویدادها، به مطالعه میزان تأثیر این حوادث بر همدیگر پرداخت و در ضمن آن، کشف کرد که در هر یک از جبهه‌های حق و باطل، روند اوضاع به سوی شکوفایی است یا انحطاط یا روزمرّگی؟ همچنین با توجه به وجود جریان‌های موازی حق و باطل، به رصد و شناسایی تعاملات و درگیری‌ها و پیروزی‌ها و شکست‌های این دو جبهه، در مواجهه با هم در طول این دو دهه پرداخت.
بر این اساس، پیش از مطالعه جدول گاه‌شمار دوران امامت امام رضا علیه السلام ، توجه به نکات زیر ضروری است:


الف) ساختار کلی این بخش

ساختار این جدول، بر اساس نگاه سه‌گانه سفید، خاکستری و سیاه است.1 منظور از «جریان سفید»، جریان امامت و جبهه شیعیان و پیروان آن حضرت است.
منظور از «جریان خاکستری»، جریان و خط فکری و اجتماعی زیدیه است؛ جریانی که چون از یک سو، ریشه در قیام‌های علویان داشته، دارای شعارها و ریشه‌های بعضاً مثبت بوده است؛ ولی از آنجا که روش‌های آنها را، غالباً معصومان تأیید نکرده‌اند؛ و یا نتایج اعمال آنها به نفع جبهه حق نبوده است، نمی‌توان آنها را کاملاً با دید مثبت نگریست؛ به ویژه این که در دوران امامت امام رضا علیه السلام ، فاصله‌گیری این نهضت از جبهه حق نیز بیشتر می‌شود، اما این فاصله‌گیری تا بدان حد نیست که آنها را به گونه‌ای کامل در برابر جبهه حق قرار بدهد.
منظور از «جریان سیاه»، تمامی جریان‌ها و مکتب‌ها و گرایش‌های اسلامی است که در برابر مسئله امامت، بر محور خلافت متمرکز بودند. این جریآنها، اعم از اینکه طرف‌دار خلافت عباسیان باشند یا نه، همین که اندیشه خلافت پس از رحلت پیامبر را پذیرفته‌اند، در جبهه باطل قرار می‌گیرند و از این منظر، تفاوتی نمی‌کند که در کنار پذیرش اندیشه خلافتِ غیر معصوم، تطوّرات و تحولات تاریخی خلافت را هم پذیرفته‌اند یا نه، با خلفای موجود سرِ سازگاری داشته‌اند یا نه. از این منظر، جبهه و جریان سیاه، در این پژوهش، شامل موارد زیر است:
جریان سیاسی خلافت عباسی و تمامی درگیری‌های داخلی آن‌ها؛
تمام جریان‌های سیاسی ـ معارفی غیر شیعی، همانند خوارج، قیام‌های غیر اسلامی، قیام‌ها و شورش‌های احیاگرِ خلافت اموی و مدعیان دیگر؛
تمامی جریان‌های علمی و فکری و کلامی و فقهی که مبتنی بر اندیشه خلافت باشند.
از این منظر، ساختار کلی جدول گاه‌شمار آتی چنین است:
این جدول، بر اساس ادوار بیست‌ساله امامت امام رضا علیه السلام ، سال به سال جلو رفته و در هر سال، اگر حادثه مهم و شایسته توجهی رخ داده باشد، به صورت اجمالی به آن اشاره شده است. در بین این حوادث، رابطه حوادثِ خاکستری یا سیاه، با رویدادهای جبهه حق، گاه آشکار و روشن است؛ همانند رابطه بین برافتادن برمکیان (در جبهه باطل و سیاه) و ایجاد آزادی نسبی برای امام و شیعیان و کم‌رنگ شدن تقیه (در جبهه حق و سفید) که باعث بیشتر شدن قدرت حرکت و امکان فعالیت بیشتر شیعیان در برابر جریان باطل واقفیه (از دیگر شاخه‌های جبهه سیاه) شد.
گاه نیز درک و دریافت این رابطه‌ها و نسبت‌ها، نیازمند دقت و توجه و مطالعات سیاسی و اجتماعی است؛ مثلاً رابطه حضور یا سفر و مرگ یکی از علمای برجسته عامه بر زندگی و سیره امام رضا علیه السلام . در این باره، در مباحث ایده‌یابی، که پس از جدول آورده خواهند شد، بیشتر صحبت خواهیم کرد.
1. درباره مبنای این تقسیم‌بندی سه‌گانه، و در خصوص امر گروه خاکستری می‌توان به آن دسته از آیات قرآنی تمسک کرد که به مسلمانانی اشاره می‌کنند که دارای عمل مخلوط بوده و پرونده اعمال آنها به قیامت واگذار می شود.
همانند آیه : وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ (توبه: 106).




ب) منابع و مآخذ این بخش

در این بخش، برای رعایت اختصار، از ارجاعات موردی و مفصل در جدول‌ها پرهیز شده، ولی در برابر، سعی شده است در استخراج رویدادها، به معتبر بودن و تنوع منابع توجه شود.
فهرست منابع اصلی بخش گاه‌شماری چنین است:
در بخش سفید جدول، مهم‌ترین منبع، «موسوعة الامام الرّضا علیه السلام » تألیف سیدمحمد حسینی قزوینی و همکاران نشر مؤسّسه ولیّ عصر1 و جلد 49 «بحارالانوار» است. در بخش شخصیت‌شناسی یاران امام، کتاب «راویان امام رضا علیه السلام در مسند امام رضا علیه السلام » نوشته عزیزالله عطاردی، منابع و مراجع جدول بوده‌اند.
در بخش خاکستری، مهم‌ترین منبع، کتاب «مقاتل‌الطالبین» اثر ابوالفرج اصفهانی و سپس جلد 49 «بحارالانوار» و کتاب «تاریخ طبری» است.
در بخش سیاه، در مباحث سیاسی، «تاریخ طبری» و در شخصیت‌شناسی علمی، جلد‌های دهم تا پانزدهم «تاریخ‌الاسلام»2 اثر ذهبی و نیز موسوعه «طبقات‌الفقهاء» و همچنین «تاریخ الفقه‌الاسلامی و ادواره» از آثار منتشرشده آیت‌الله جعفر سبحانی3، مرجع و منابع اصلی هستند.
در همین جا یادآور می‌گردد در چیدمان حوادث، در بیشتر موارد، زمان رویداد و حادثه در منابع فوق، ذکر شده بود و تنها در برخی از موارد بود که به قرینه رویدادهای موازی و یا آثار و نتایج آن حادثه، زمان حادثه حدس زده شده است.
ج/1: گاه‌شمار اجمالی پیش از امامت امام رضا علیه السلام
سال
رویداد

148 (و یا 153) ه‍‌ ‌. ق.

تولد امام رضا علیه السلام در مدینه.

170 تا 179 ه‍‌ ‌. ق.

ازدواج در ضمن این سال‌ها با پول و مَهری که علی ابن یقطین به صورت ویژه برای امام کاظم علیه السلام به همین منظور فرستاده بود.
به نوشته حاکم نیشابوری، در جوانی، در مسجد پیامبر می‌نشست و فتوا می‌داد.
در سال 178 و 179: برنامه‌ریزی گسترده امام کاظم علیه السلام پیش از زندانی شدن، برای اعلام ولایت و وصایت فرزندش امام رضا علیه السلام ، همانند اعلام وصایت امام رضا پس از خود در وصیت‌نامه‌ای مکتوب که به شهادت و امضای شصت نفر از بزرگان مدینه رسید.
برقراری دو جلسه جداگانه سی‌نفره و هفده‌نفره از بنی‌هاشم که در آنها، امام وصایت را اعلام کرد.
اعلام وصایت ایشان در جمع فرزندانش.
اعلام وصایت ایشان در مسجدالنّبی در جمع نمازگزاران و اهل مدینه، از عامه و خاصه.
امام در اواخر این دهه، نسبت به خطر واقفیه هشدار داد و پیدایش آنها را پیش‌بینی کرد.4

179

دستگیری امام کاظم علیه السلام به دستور هارون و انتقال ایشان به بصره و سپس به بغداد و آغاز دوران چهار ساله زندانی شدن امام.
در این زمان، از یک سو امام رضا علیه السلام جانشین ایشان در مدینه بود و گه‌گاه نیز نامه‌های پدر به ایشان می‌رسید که امام کاظم علیه السلام در آنها بر وصایت امام رضا علیه السلام تأکید مجدد می‌کرد.
در این سال‌ها، زندانی بودن امام کاظم علیه السلام ، باعث انباشت موقت اموال و حقوق شرعی در نزد برخی از وکلای ایشان در کوفه و بغداد و مصر شده بود و این امر، تدریجاً باعث وسوسه و طمع آنها شد، ولی آنها تا امام زنده بود، در این باره ادعایی نکردند.

ج/2: گاه‌شمار تفصیلی دوران امامت امام رضا علیه السلام ‌



183 ه‍‌ ‌. ق.
سفید
آغاز امامت حضرت رضا علیه السلام از 26 رجب. در چند روز آغازین امامت، ایشان به شدت زیر نظر جاسوسان هارون‌الرّشید، به ویژه فردی به نام «زبیری» بود که از خاندان معروف زبیر بود. امام با رعایت تقیه و انجام دادن رفتارهایی که باعث رسوایی آنان شد، به تدریج امامت خود را آشکار کردند.
دیدار «حبّابه والبیه»، بانویی که از دوران خلافت امام علی علیه السلام زنده بود و مطالبه معجزه‌ای از امام رضا علیه السلام . این کار، برنامه همیشگی او در آغاز امامت امامان، از امام اول تا زمان امام رضا علیه السلام بوده است. امام، ضمن آوردن معجزه‌ای که نشانه امامت ایشان بود، در حق او دعا کرد تا جوان شود و ضمن بیان این که رحلت او نزدیک است، به وی وعده داد در آینده، جزو بانوان رجعت‌کننده خواهد بود. حبّابه شش ماه بعد رحلت کرد.
دیدار محمد ابن فضل هاشمی، از خواص شیعه، با امام. او کمی پس از به امامت رسیدن امام رضا علیه السلام ، از عراق به مدینه آمد و اخبار و شبهات نگران‌کننده در جامعه شیعه را به امام عرض کرد. امام از او خواست که به بصره برود و سه روز پس از ورودش، بزرگان شیعه و غیر شیعه بصره را برای دیدار با امام آماده کند. امام در روز موعود به بصره رفت و در مدت دو روز، جلساتی با علمای بصره برگزار و امامت خود را اثبات کرد. پس از آن، هاشمی را مأمور کرد به کوفه برود و جلسه آنجا را هم برای روز سومِ پس از ورود ایشان آماده کند.
نامه‌نگاری شیعیان عراق با امام درباره جریان واقفیه و پاسخ‌های سریع و صریح و قاطع امام به آنها.
خاکستری

سیاه
پس از شهادت امام کاظم علیه السلام ، به دستور خلیفه، فقها و علمای شهر احضار شدند تا پیکر ایشان را مشاهده کنند و بر طبیعی بودن رحلت و نبود شکنجه و نشانی از مسمومیت بر پیکر ایشان شهادت دهند و آنها نیز چنین کردند.
منازعه عباس ابن امام کاظم علیه السلام ، یکی از برادران امام رضا علیه السلام با وی، درباره وصایت و وراثت پدرشان و کشاندن این نزاع به نزد قاضی مدینه؛ که در نهایت، باعث رسوایی او نزد بنی‌هاشم، قاضی و اهل مدینه شد.
پیدایش جریان واقفیه توسط سه وکیل بزرگ امام کاظم علیه السلام و به سبب طمع آنها در اموالی که نزدشان جمع شده بود.
آغاز تلاش رهبران واقفیه در عراق و مصر و حجاز برای جذب عوام و خواص شیعه، با تطمیع مالی و تحریف در احادیث مهدویت و امامت و سوء استفاده آنها از تقیه و محدودیت‌های امام در آغاز امامتش.
برنامه‌ریزی سران واقفیه برای استفاده از فرصت حج برای منازعه با امام و همچنین آغاز تبلیغات خود در میان شیعیان.
اعلام مجدد ولایت‌عهدی مأمون پس از امین و مؤتمن و تقسیم سرزمین‌های خلافت بین آن سه نفر.





184 ه‍‌ ‌. ق.
سفید
رحلت مزاحم ابن حکیم در حوالی همین سال (بعد از 183 ه‍‌ ‌. ق.). در زمان دستگیری امام کاظم علیه السلام ، هارون مزاحم را احضار کرد تا او را به شهادت برساند، ولی او با تقیه و زرنگی نجات یافت.
خاکستری
مرگ علی ابن عبدالعزیز، از علمای بصره، که از اصحاب امام صادق علیه السلام و نیز استاد برخی ازعلمای اهل سنّت و همچنین قاضی بصره بود. در رجال اهل سنّت، به علت گرایش‌های شیعی‌اش تضعیف شده بود.
سیاه
ابراهیم ابن اغلب، والی آفریقا، قیام و دولت موقت ادریس ابن عبدالله ابن حسن حسنی را در غرب آفریقا شکست داد و حاکم سراسر شمال آفریقا شد و حکومت «بنی‌اغلب» را با کمک عباسیان پایه‌گذاری کرد.(پیش از ابراهیم ابن اغلب، والی آفریقا، از سوی هارون‌الرّشید، محمد ابن مقتل بود که دارای گرایش‌های شیعی بود و برنامه‌هایش اعتراض عامه و عباسیان آفریقا را به دنبال داشت، پس درخواست عزل او را کردند).
اسحاق راهویه تمیمی مروزی، از خراسان به عراق و شام و یمن و حجاز آمد تا به کسب حدیث و علم بپردازد. در مدینه، شاگردی «امام شافعی» را کرد؛ ولی نزد امام رضا علیه السلام دیده نشد. در سفر امام رضا علیه السلام به مرو، او بزرگِ علمای نیشابور بود.





185 ه‍‌ ‌. ق.
سفید

خاکستری

سیاه
محمد ابن بشیر، یکی از واقفی‌ها، با ترکیب واقفیه و غلو (اعتقاد به تفویض) و شعبده‌بازی، عده‌ای را گرد خود جمع کرد و فرقه‌ای به نام «بشیریه» ایجاد کرد. چون به واسطه شعبده‌بازی خبر او بالا گرفت، در همین زمان به دستور خلیفه دستگیر شد تا با عنوان زندیق اعدام شود، ولی او از خلیفه خواست او را زنده نگه دارد تا با شعبده و شگردهای علمی برای او کارهای خارق‌العاده انجام دهد. (یکی از کارهایش شیوه‌ای ابتکاری برای کشیدن آب از رود یا چاه به مزارع بود).





186 ه‍‌ ‌. ق.
سفید
در طول اقامت هارون‌الرّشید در مدینه، شبی او تصمیم به کشتن امام گرفت و ایشان را هم احضار کرد. امام پس از توسل و خواندن دعایی خاص، نزد او رفت. هارون ناگهان از تصمیم خود بازگشت و امام را اکرام کرد و بازگرداند.
امام در پایان این سال، در مراسم حج، در عرفات، برای برافتادن برمکیان، به علت ظلم‌هایی که به امام کاظم علیه السلام کردند، دعا کرد.
خاکستری

سیاه
اولین سفر حج هارون‌الرّشید، پس از شهادت امام کاظم علیه السلام و آغاز امامت امام رضا علیه السلام . در این سفر، برخی همراهان هارون، وی را علیه امام وسوسه کردند، ولی خطری متوجه امام نشد. در این سفر، برخی از علمای مدینه جذب دربار هارون شدند؛ همانند واقدی، مورخ معروف و وهب ابن وهب محدث. این در حالی بود که غالباً در سفرهای حج هارون، در حدود سیصد نفر از فقها و فرزندان آنها هارون را همراهی می‌کردند.
هارون در مکه، ممالک اسلامی را بین سه پسرش امین و مأمون و مؤتمن تقسیم کرد و به ترتیب خلافت، از آنها پیمان گرفت و عهدنامه‌ای را با امضای فرزندانش در داخل کعبه به امانت گذاشت.





187 ه‍‌ ‌. ق.
سفید
رحلت معاذ ابن مسلم کوفی نحوی، از شاگردان معمّر امام صادق علیه السلام که اولین کسی بود که در علم صرف کتاب نوشت و علمای ادبیات عرب، به ویژه «کسائی» با او حشر و نشر بسیاری داشتند. کُمیتِ شاعر از دوستانش بود. او در مسجد کوفه برای شیعه و غیر شیعه فتوا می‌داد.
امام رضا علیه السلام پس از آغاز برافتادن برمکیان، به شیعیان فرمود: مسئله امامت ایشان و اخبار و احادیث آن را، بدون هیچ مانعی منتشر کنند. (بر اساس پیش‌بینی و برنامه‌ریزی امام کاظم علیه السلام ، فرزندش تا چهار سال پس از شهادت ایشان، در تقیه و خطری ویژه است و پس از آن، موانع برای ایشان برطرف خواهد شد).
امام، پس از آغاز زوال برمکیان و رفع خطر، از یارانش خواست که آشکارا و گسترده با واقفی‌ها محاجّه و مباحثه کنند و اندیشه آنها را باطل سازند.
خاکستری

سیاه
آغاز زوال برمکیان با قتل جعفر برمکی و برافتادن خاندان ایشان که از عاملان شهادت امام کاظم علیه السلام بودند، به دعا و نفرین امام رضا علیه السلام . پس از برمکیان، فضل ابن ربیع، وزیر هارون شد و عباسیان و زبیده، همسر هارون، در دربار غلبه پیدا کردند. این اتفاق منجر به تضعیف گرایش فارسی و غلبه گرایش عربی در دربار و مدیریت هارون شد.
مرگ فضیل ابن عیاض، عالم و صوفی معروف جهان اسلام. او اصلی خراسانی داشت و در کوفه ساکن بود، ولی در آخر عمرش مقیم و مجاور مکه شد. او با هارون دیدارهایی داشت و آرزوی او بود که خداوند از عمر او بکاهد و به عمر هارون بیفزاید! چون که مرگ هارون را نقطه آغاز اختلاف‌ها و فتنه‌های سیاسی و کلامی می‌دید و معتقد بود: با مرگ هارون نظریه خلق قرآن، که از منظر او باطل بود، گسترش خواهد یافت.





188 ه‍‌ ‌. ق.
سفید
رحلت جریر ابن عبدالحمید، از یاران ایرانی امام صادق علیه السلام .
خاکستری
احمد ابن عیسی ابن زید علوی، که تنها قیامِ زیدی دوران هارون را شکل داد، ولی با تدبیر برمکیان، بدون جنگ و خون‌ریزی، به مصالحه با هارون رسید و از او امان داشت، در این سال به فتوای برخی علمای درباری دستگیر و زندانی شد؛ ولی او خیلی زود از زندان گریخت و در بصره به جمع‌آوری نیرو پرداخت، ولی چون تحت تعقیب جاسوسان قرار گرفت، متواری شد و دیگر از او خبری نشد!
سیاه
آخرین سفر حج هارون، که در حقیقت آخرین سفر حج انجام‌شده خلفای بنی‌عباس هم بود.





189 ه‍‌ ‌. ق.
سفید
رحلت هشام ابن حکم، از اصحاب امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام ، پس از تحمل سال‌ها زندگی مخفیانه و غربت و تقیه شدید از زمان شهادت امام کاظم علیه السلام تا آن سال. رحلت او به علت تحت تعقیب بودن از سوی هارون عباسی، در کوفه و در گم‌نامی رخ داد.
حمزه ابن یسعِ اشعری، بزرگِ قمی‌ها در زمان هارون، از او خواست که شهر قم را از جهت اداری از اصفهان جدا کند و او نیز پذیرفت. بدین گونه، شهر قم پس از سال‌ها از زیر ستم و فشار شهری که در تسنّن متصلّب بود، نجات یافت. (این اتفاق به احتمال زیاد در این سال و در طول اقامت هارون در ری رخ داده است).
خاکستری

سیاه
اولین سفر هارون به خراسان برای دفع شورش رافع ابن لیث در ماوراءالنّهر. او در این سفر تا ری رفت و در آنجا تحت تأثیر هدایای فراوان علی ابن عیسی ابن ماهان، حاکم ظالم خراسان قرار گرفت و از او راضی شد و دوباره به بغداد بازگشت.
مرگ کسائی، عالم نحوی معروف که دارای گرایش‌های شیعی بود و استاد فرزندان هارون در ضمن سفر او به ری بود.
مرگ محمد ابن حسن شیبانی، شاگرد دوم ابوحنیفه و شاگردِ شاگرد او ابویوسف قاضی. او پس از مرگِ ابویوسف، مدتی برای هارون قضاوت بغداد را بر عهده گرفت، ولی پس از مدتی عزل شد؛ امّا همواره مصاحب هارون بود تا این که در رکاب او به ری آمد و در همان جا مرد. او یکی از مروجین مهم مکتب ابوحنیفه در جهان اسلام در زمان خود بود.
مرگ یوسف ابن خالد بصری از آخرین شاگردان ابوحنیفه و اولین مروج مکتب فقهی او در بصره.





190 ه‍‌ ‌. ق.
سفید
رحلت حماد ابن عثمان فزاری از خواص شیعه. او یکی از اصحاب اجماع است که از جهت شاگردی، شاگرد امام کاظم علیه السلام و امام رضا علیه السلام شمرده شده است. او ساکن کوفه بود.
خاکستری

سیاه
ظلم و ستم علی ابن عیسی ابن ماهان در خراسان، باعث گسترش شورش رافع ابن لیث در سمرقند و در دیگر مناطق شد. این قیام به مدت شش سال، مهم‌ترین دغدغه و نگرانی هارون و خلافت عباسی بود، چرا که روز به روز گسترش می‌یافت.





191 ه‍‌ ‌. ق.
سفید
رحلت عاصم ابن حمید حناط از شاگردان امام صادق علیه السلام و استاد بسیاری از محدثین بعدی شیعه.
خاکستری
مرگ مسلمة ابن فضل ابرش رازی، قاضی ری. او شاگرد سفیان ثوری بود، ولی علمای ری چندان تمایلی به او نداشتند، چرا که متهم به تشیع بود.
سیاه






192 ه‍‌ ‌. ق.
سفید

خاکستری

سیاه
مسلمان شدن فضل ابن سهل به دست مأمون. این در حالی بود که پیش از آن، فضل و برادرش حسن، توسط برمکیان جزو خدمت‌گزاران و کارگزاران مأمون قرار گرفته بودند.
مرگ علی ابن ظبیان کوفی، شاگرد ابوحنیفه و استاد شافعی، قاضی‌القضات بغداد در زمان هارون که در رکاب او به کرمانشاه آمد و همان جا مرد.
آغاز اولین مرحله از شورش بابک خرم‌دین در آذربایجان؛ شورشی که در آغاز، کوچک و محدود نشان می‌داد، ولی در سال‌های بعد تبدیل به قیامی بزرگ شد.





193 ه‍‌ ‌. ق.
سفید
حسین ابن قیاما، یکی از واقفی‌ها، با امام دیدار کرد و برخی از روایات و استدلال‌های واقفیه را به امام عرض کرد و امام به دفع شبهات و تحریف‌های آنها پرداخت.
رحلت عبدالله ابن سنان کوفی، از خواص اصحاب امام و استاد بسیاری از محدثین شیعه، همانند ابن ابی عمیر و ابن محبوب و یونس. او ساکن بغداد و خازن منصور و هارون بود.
خاکستری
رحلت محمد ابن اسماعیل، بنیان‌گذار دعوت اسماعیلیه و جانشینی فرزندش عبدالله.
مرگ ابوبکر ابن عیاشِ قاری، شاگرد عاصم در کوفه. او یکی از راویان قرائت قرآن است. استادش شیعه و او سنّی بود.
سیاه
سفر هارون به خراسان برای دفع شورش روزافزون رافع ابن لیث و مرگ ناگهانی او در توس.
به خلافت رسیدن امین در 22سالگی در بغداد و مستقر شدن مأمون در 23سالگی در مرو، به عنوان استاندار تمامی خراسان و مناطق غربی ایران.
تصمیم شتاب‌زده امین برای خلع مأمون و مؤتمن و جانشین کردن پسرش موسی به جای آنها.
ابراز ناراحتی شدید برخی از علمای جهان اسلام از مرگ هارون، چرا که مرگ او را نقطه آغاز فتنه‌های سیاسی و مصائب فکری (گسترش نظریه مخلوق بودن قرآن) می‌دانستند.
آغاز حکومت سه‌ساله خوارج تا سال 195 ه‍‌ ‌. ق. در الجزایر؛ حکومتی کوتاه و کوچک که خیلی زود نابود شد.
مرگ ابن علیه بصری، از علمای بزرگ اهل سنّت و متولّی صدقات بصره و مظالم بغداد در دوران هارون و استاد احمد ابن حنبل و بسیاری دیگر.
قصد امین برای سفر حج و ممانعت وزیرش فضل ابن ربیع از آن و فرستادن مادرش زبیده به جای او به سفر حج و اقدامات عمرانی زیادی که او در مکه انجام داد.





194 ه‍‌ ‌. ق.
سفید
احمد ابن عامر طایی، از نوادگان یکی از شهدای کربلا، با امام ملاقات کرد و از آن پس مؤذّن آن حضرت و امام جواد علیه السلام شد.
امام در اوج تبلیغات سوء واقفی‌ها و برخی شکاکان دیگر، و به ویژه در ضمن مراسم حج، خبر از تولد قریب‌الوقوع فرزندش را داد.
خاکستری
هجرت عبدالله ابن محمد ابن اسماعیل ابن امام الصادق علیه السلام به سلمیه در شام، به صورت مخفیانه، به همراه یارانش و طراحی نظام مخفیانه و سرّی دُعات اسماعیلی و تلاش آغازین برای گسترش دعوت بر اساس ساختاری که عباسیان در دوره بنی‌امیه داشتند.
مرگ حفص ابن غیاث، از علمای عامّه، که شاگرد امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام بود و دارای تمایلات و گرایش‌های شیعی بود و قاضی شرق بغداد در دوران هارون بود.
مرگ عمرو ابن هارون بلخی، ساکن مکه و بلخ و از علمای اهل سنّت که راوی حدیث از امام صادق علیه السلام هم بود.
سیاه
آغاز اختلاف امین و مأمون و اقدام به تجهیز نیرو علیه یکدیگر.
مذاکره مأمون با کشور‌های همسایه و تعطیلی فتوحات و مذاکره او با شورشیان خراسان، از جمله مذاکره هرثمه با رافع ابن لیث، فرمانده شورش خراسان و پیوستن او به مأمون. این تحولات، هم باعث آرامش خراسان برای مأمون شد و هم تقویت نیروی نظامی او را به دنبال داشت و او را آماده جنگ با امین ساخت.
اسماعیل ابن حماد ابن ابوحنیفه، نوه ابوحنیفه، از سوی امین به قضاوت بغداد منصوب شد. او قائل به مخلوق بودن قرآن بود.
مرگ شقیق بلخی، از علما و صوفیان و زهّاد معروف خراسان. او کسی بود که تا سیصد زاهد به گرد او در نیشابور یا بلخ جمع می‌شدند. دغدغه او غزا با ترکان کافر در مرزها بود. مأمون او را نزد خود طلبید، ولی او نپذیرفت تا این که در یکی از جنگ‌ها با ترکان کشته شد.
مرگ سلم ابن سلم بلخی، از علمای زاهد و معتقد به امر به معروف و نهی از منکر و دارای جایگاه اجتماعی در بغداد. هارون عباسی از او احساس خطر کرد، پس او را زندانی کرد و او پس از مرگ هارون بود که از زندان آزاد شد.





195 ه‍‌ ‌. ق.
سفید
تولّد امام جواد علیه السلام پس از سال‌ها انتظار امام و شیعیان. امام رضا علیه السلام این تولّد را بابرکت‌ترین تولد برای شیعه نامید.
پس از تولد امام جواد علیه السلام ، امام در دیدارهای گوناگون با شیعیان، او را وصی خود معرفی می‌کرد و در حج آن سال، با برخی از بزرگان واقفی، همانند حسین ابن قیاما درباره این ولادت بحث کرد.
خاکستری

سیاه
مذاکره هرثمة ابن اعین، فرمانده کل سپاه مأمون، به عنوان نماینده او با رافع ابن لیث و در نهایت پیوستن رافع به جمع یاران مأمون و ایجاد آرامش در سراسر خراسان و ماوراءالنّهر.
مذاکره نمایندگان مأمون با پادشاهان کشور تبّت و خاقان ترک و دادن امتیاز به آنها تا از حملات ناگهانی آنها در زمان جنگ با امین در امان باشد.
درگیری تاریخی سپاهِ کوچک طاهر ذوالیمین، فرمانده لشکریان مأمون با علی ابن عیسی ابن ماهان و لشکر انبوه امین در حومه ری و شکست علی ابن عیسی. این اتفاق، اولین ضربه سنگین به لشکریان امین بود.
مرگ بکّار (پدر زبیر ابن بکّار، عالم معروف اهل سنّت)، از آل زبیر، که به مدت دوازده سال والی مدینه از سوی هارون بود و به شیعیان و علویان سخت می‌گرفت و برخی، مقدّمات مرگ او را به سبب نفرین امام رضا علیه السلام می‌دانند.
اولین ورود و اقامت شافعی از مدینه به بغداد. اقامت او به مدت دو سال در بغداد طول کشید. او در این زمان بر مذهب اول خود بود.





196 ه‍‌ ‌. ق.
سفید

خاکستری

سیاه
شکست‌های پیاپی لشکریان امین و رسیدن لشکریان مأمون به فرماندهی طاهر و هرثمة ابن اعین به دروازه‌های بغداد.
مرگ وکیع یکی از بزرگ‌ترین علمای عامه در زمان خود و استاد بسیاری از علمای بعد، همانند احمد ابن حنبل و دیگران.





197 ه‍‌ ‌. ق.
سفید

خاکستری

سیاه
محاصره بغداد توسط سپاهان مأمون و درگیری طولانی نیروهای دو طرف در حومه و محلات بغداد و آشوب و نابه‌سامانی و قحطی و فتنه و فساد و تعطیلی نماز جمعه و جماعت و مساجد.
قیام امویان و دمشقیان به رهبری مسلمة ابن یعقوب اُموی، از تبار یزید، که با لقب «سفیانی» شورش کرد و مدعی خلافت بود و لشکریان امین در سرکوبی او ناکام ماندند.
مرگ وکیع ابن جرّاح کوفی یکی از بزرگ‌ترین علمای عامه در زمان خود و استاد بسیاری از علمای بعد، همانند احمد ابن حنبل و دیگران.
مرگ عثمان ابن سعید قبطی مصری ملقب به ورش از قاریان سبعه . او از موالی آل زبیر بود و در مدینه قرآن و قرائت را از «نافع» فراگرفت و آن گاه با سفر به مصر قرائت او را در شمال آفریقا منتشر ساخت. اکنون قرائت ورش از نافع در شمال آفریقا مشهور است.





198 ه‍‌ ‌. ق.
سفید
دیدار برخی از بزرگان شیعه (خصوصاً صفوان ابن یحیی) با امام رضا علیه السلام و پرسش از وصایت ایشان و معرفی شدن امام جواد علیه السلام از سوی آن حضرت.
خاکستری
قیام ابوالسرایا، از فرماندهان لشکر هرثمه (که از یاری مأمون و پیروز کردن وی سرخورده و ناراحت بود) با کمک علویان در کوفه و عراق و معرفی کردن محمد ابن ابراهیم علوی زیدی (ابن طباطبا) به عنوان خلیفه. (قیام ابوالسرایا و همراهی احمد ابن موسی الکاظم علیه السلام با او، باعث ریزش جمعی از واقفی‌هایی شد که گرد او جمع شده و فرقه «واقفی احمدیه» را درست کرده بودند).
تشکیک برخی از بنی‌هاشم درباره امام جواد علیه السلام در 5/2سالگی ایشان (ماه شعبان این سال) و آوردن قیافه‌شناس و حکم کردن او به انتساب وی به امام رضا علیه السلام .
بیعت کردن و همراهی بسیاری از علمای عامه در کوفه با ابوالسرایا و محمد ابن ابراهیم، به گونه‌ای که با بیعت آنها با زیدیه، نزدیک به دویست هزار نفر از کوفه و اطراف آن به ابوالسرایا پیوستند.
سیاه
شکست و قتل امین و آغاز خلافت مأمون.
خروج حسن هرشی در عراق با شعار «الرّضا من آل محمد». دعوت او ناکام ماند.
خلع مؤتمن از ولایت‌عهدی توسط مأمون.
شافعی پس از اقامت یک‌ساله خود در مدینه، دوباره به بغداد رفت و یک ماه آن جا ماند و در نهایت چون بغداد را برای تبلیغ مذهب جدید خود مناسب ندید، از آن جا برای همیشه به مصر رفت.
مرگ سفیان ابن عینیه، یکی از علمای بسیار بزرگ و محدث اهل سنّت. او ساکن مکه بود و هفتاد حج انجام داد و استادِ شافعی و بسیاری از علمای اهل سنّت بود و در ایام حج، مجلس درس پررونقی داشت و دست کم، چهل سال از ائمه مطلق و مشهور اهل سنّت بود.





199 ه‍‌ ‌. ق.
سفید
شکست قیام محمد ابن جعفر در حجاز، به دست «جلودی» فرمانده لشکریان مأمون. بازتاب این شکست، هجوم جلودی به منزل امام رضا علیه السلام و بنی‌هاشم و قصد تفتیش و جست‌وجوی منازل بنی‌هاشم و مصادره طلاها و دارای‌های آنها بود. دراین ماجرا، جلودی به امام رضا علیه السلام اهانت‌های بسیاری کرد.
سفر حج امام رضا علیه السلام همراه فرزندش امام جواد علیه السلام و وداع عجیب امام رضا علیه السلام با کعبه و مکه. در پاسخ به شگفت‌زدگی فرزندش، خبر از سفر قریب‌الوقوع خود به خراسان داد.
قیام زید پسر امام کاظم علیه السلام ، معروف به «زیدالنّار» در بصره. او در بصره، به تعقیب یونس ابن عبدالرّحمان، از خواص امام رضا علیه السلام و شیعه پرداخت، پس یونس به ناچار، به مدینه و نزد امام پناه آورد و در آستانه سقوط زید و زیدیه به عراق بازگشت.
پناه آوردن جمعی از علمای شیعه در زمان ابوالسرایا، از عراق به حجاز، به گونه‌ای که مراسم حج آن سال، یکی از پرشمارترین حضور یاران امام در مدینه بود.
رحلت علی ابن عبیدالله ابن حسین ابن امام سجّاد علیه السلام . او و همسرش امّ سلمه، ازعلویان صالح بودند. ابن طباطبا، رهبر قیام ابوالسرایا، در آستانه رحلت، وصیّ خود را، او و یا یکی از دو فرزند او معرفی کرد؛ ولی او نه خود پذیرفت ونه به پسرانش اجازه همکاری با زیدی‌ها را داد.
پناه آوردن جمع قابل توجهی از شیعیان عراق به مدینه و دیدار گروه‌هایی از شیعیان بغداد (همانند یونس ابن عبدالرّحمان و فرزندان علی ابن یقطین) و کوفه و بصره با امام، در حالی که اختلاف‌های فکری و اجتماعی بین آنها وجود داشت و امام به مدیریت آنها پرداخت.
مأمون پس از به شکست کشاندن قیام ابوالسرایا و دیگر پیروان زیدیه، به مدت دو - سه ماه از طریق نامه‌نگاری، چند بار از امام خواست که به میل خود به مرو بیاید و خلافت را در اختیار بگیرد، ولی امام دعوت او را در هر بار رد کرد.
خاکستری
قیام نصر ابن شبث عقیلی، در منطقه «جزیره» وقدرت‌گیری او در آن منطقه (شمال عراق و جنوب ترکیه)؛ سپس برخی از زیدی‌ها با او مذاکره کردند تا قیام او با قیام زیدی‌ها (در جنوب عراق) یکی شود؛ ولی او گفت که از طرف‌داران بنی‌عباس است و تنها مشکل او، سیاست‌های ضد عربی مأمون است.
قیام ابراهیم ابن امام کاظم علیه السلام در یمن.
قیام اسماعیل ابن کاظم علیه السلام در فارس.
کشته شدن ابوالسرایا درعراق (و شهادت محمد ابن محمد ابن زید و حسن ابن حسین ابن زید و حسین ابن اسحاق ابن امام سجاد علیه السلام و محمد ابن حسین از نوادگان امام سجاد علیه السلام و علی ابن عبدالله از نوادگان جعفر در عراق و یمن).
محمد ابن سلیمان، والی ابوالسرایا در مدینه و والی شُرطه او محمد ابن اثرم، قصد بیعت‌گیری اجباری از امام برای خود داشتند، ولی امام از آنها بیست روز مهلت گرفت که در روز هجدهم، آنها از جلودی، فرمانده لشکر مأمون شکست خوردند.
سیاه
مرگ ابراهیم ابن هدبه بصری. او به اصفهان آمد و با حمایت والی شهر و مأمون، به نشر احادیث مالک ابن انس در این شهر پرداخت.
مرگ حکم ابن عبدالله بلخی، از شاگردان ابوحنیفه، که مدت‌ها قاضی شهر بلخ و مروّج مکتب ابوحنیفه درخراسان و پرورش‌دهنده شاگردان بسیار بود.





200 ه‍‌ ‌. ق.
سفید
آغاز حرکت امام رضا علیه السلام از مدینه به خراسان. امام در آستانه حرکت ضمن وداع با خاندانش، دوازده هزار دینار بین آنها تقسیم کرد و اعلام کرد این سفر بی‌بازگشت است.
انتتشار خبر رفتن امام رضا علیه السلام به مرو و تحیر و تشکیک برخی از شیعیان بغداد همانند یونس ابن عبدالرّحمان، در پذیرش امام و سرانجامِ ناخوشایند این سفر.
همراهی یکی از شیعیان با کاروان امام و درخواست او از امام برای کشتن رجاء ابن ضحاک، فرمانده لشکر مأمون و مسئول این سفر و ممانعت امام.
امام در طول سفر هر جا مقیم می‌شد، با مردمانش جلسه می‌گرفت و به آنها حدیث می‌آموخت و اگر در جایی بیشتر از ده روز مقیم می‌شد، در مدت اقامت، روزه می‌گرفت.
با انتشار خبر حرکت امام از مدینه به مرو، شیعیان کوفه به انتظار دیدار امام نشستند، ولی وقتی خبر آمد مسیر سفر از بصره است، معدودی از آنها، مانند ابوهاشم جعفری، تلاش کردند به سرعت به سوی بصره بیایند و با امام دیدار کنند.
محوّل سجستانی، در روز خروج امام از شهر، با امام دیدار کرد و کمی پس از آن، در آن مسیر به راه افتاد و در نهایت به امام پیوست.
امام، چند ماه در نیشابور اقامت داده شد و پس از دریافت اجازه مأمون، ایشان را به سوی مرو بردند.
همراهی اباصلت هروی از نیشابور با امام رضا علیه السلام و ملازم ایشان بودن تا لحظه شهادت آن حضرت.
ریان ابن صلت و همچنین ریان ابن شبیب اشعری، دایی معتصم، به امام پیوستند و از ملازمان حضرت در خراسان و مرو شدند.
رحلت عبدالله ابن جندب بجلی کوفی، از وکلای امام کاظم علیه السلام و امام رضا علیه السلام در بصره و خوزستان. امام پس از رحلت وی، بر او رحمتی ویژه فرستاد و علی ابن مهزیار اهوازی، جای‌گزین او شد.
خاکستری
قیام و ادعای خلافت محمد ابن امام صادق علیه السلام (دیباج) در مکه. او مدعی شد که قائم مهدی است و مبنای ادعای خود را بر احادیث نبوی قرار داد. حسین ابن حسن افطس در مدینه برای او بیعت گرفت. در این قیام، امام رضا علیه السلام بیعت و همکاری نکرد و از ناکامی قریب‌الوقوع آنها خبر داد. (ریشه قیام محمد ابن جعفر، کتابی بود که یکی از علمای ناصبی نوشت و در آن حضرت زهرا علیها السلام را سبّ کرد).
درگیری شدید هرثمة ابن اعین، فرمانده مأمون با قیام‌های زیدی در عراق و شهادت حسن ابن حسین ابن زید در کوفه و اسارت زید ابن امام کاظم علیه السلام در بصره و شهادت علی ابن عبدالله محمد، از نوادگان جعفر ابن ابی طالب، در یمن.
مأمون دستور داد پس از شکست و یا تسلیم شدن علویانِ زیدی، به آنها امان داده شود و آنها را با احترام به خراسان بفرستند. بدین گونه، به تدریج عده‌ای از علویان، به ویژه محمد ابن جعفر، رهبر قیام حجاز و چند تن از برادران امام رضا در قیام ابوالسرایا، همانند زیدالنّار، گرد او جمع شدند. هدف مأمون این بود که در ماجرای ولایت‌عهدی، آنها را هم به بیعت وادارد و بدین گونه از آنها امضای مشروعیت خلافت عباسی را بگیرد و آنها را در جامعه از اعتبار بیندازد و در جنگ نرمِ تبلیغی، آنها را خلع سلاح کند.
مرگ «معروفِ کَرخی» از بزرگان صوفی در بغداد. می‌گویند او مدتی هم در مدینه در محضر امام رضا علیه السلام بوده است.
سیاه
فراگیر‌تر شدن قیام بابک خرم‌دین در آذربایجان و اعزام لشکریانی برای دفع فتنه او.
مرگ وهب ابن وهب قریشی مدنی. او در سفر هارون، در سال 186 ه‍‌ ‌. ق. به مدینه، جذب دربار او شد و برای رضایت او جعل حدیث کرد؛ از این رو، مدت‌ها قاضی مناطقی از بغداد و آن گاه والی مدینه شد و در آخر، ساکن بغداد شد و همان جا مرد.





201 ه‍‌ ‌. ق.
سفید
اعلام ولایت‌عهدی امام رضا علیه السلام در آغاز ماه رمضان. پذیرش ولایت‌عهدی از سوی امام پس از یک دوره دوماهه مذاکرات بین مأمون و امام و ابراز مخالفت‌های محکم از سوی امام بود، تا اینکه در نهایت مأمون با تهدید به قتل امام، ایشان را نسبت به پذیرش ولایت‌عهدی مجبور کرد. (امام در این وقت، 53 ساله و مأمون، 31ساله بود).
مأمون، از ریان ابن صلت، که شیعه بود و در دستگاه مأمون کار می‌کرد و دارای فضل و دانش بود، خواست که گه‌گاه بر منبرِ جامع مرو از فضائل امام علی علیه السلام برای مردم بگوید.
طرح اقامه نماز عید فطر به دستور مأمون توسط امام.
پایان خشک‌سالی با نماز باران امام.
در پایان ماه رمضان این سال، مأمون طرح سلسله‌جلسات مناظرات علما با امام را طراحی کرد. اولین جلسه با علمای اهل کتاب و ادیان غیر اسلامی بود و جلسات بعد که در ماه ذیحجه برگزار شد، با علمای فرقه‌های گوناگون اسلامی بود. مأمون برای اجرای این جلسات دستور داده بود با برنامه‌ریزی قبلی، علمای اهل کتاب یا مسلمان را از مناطق دیگر در یک زمان‌بندی مشخص به مرو بیاورند.
مسلمان و شیعه شدن عِمران صابی در اولین جلسه از مناظرات و همراهی او با امام در جلسات بعد، باعث درماندگی و خشم پنهان مأمون نسبت به امام شد.
در «یوم‌الترویه» یکی از بزرگ‌ترین جلسات مناظره توسط مأمون بین امام و سلیمان مروزی برگزار شد.
امام در روز عرفه (اولین عرفه اقامتش در خراسان)، تمام اموال خود را بین فقرا تقسیم کرد و این امر باعث اعتراض فضل ابن سهل شد.
امام برای جشن عید غدیر، در جمع شیعیان خراسانی خود در مرو فرهنگ‌سازی می‌کرد.
در مسجد جامع مرو، بین مردم، مباحثات و مجادلاتی درگرفت که با مدیریت عباسیان کنترل می‌شد، به همین علت، امام، برای یارانش در منزل خود جلسات خصوصی بحث امامت و ولایت را برقرار کرد.
هجرت حضرت معصومه علیها السلام ‌به قم و رحلت ایشان در این شهر.
کمی پس از ولی‌عهدی امام رضا علیه السلام ، گروهی از خراسانیان با ادعای تشیع، قصد دیدار با امام را داشتند، ولی امام دو ماه آنها را به حضور نپذیرفتند تا این که آنها مدعی محبّین اهل بیت علیهم السلام شدند و سایر ماجراها.
در مرو، برخی مباحث امامت و یا برخی مباحث کلامی شیعی، همانند «لا جبر و لا تفویض» به صورت موقت و ناقص فراگیر ‌شد.
سفر دعبلِ شاعر، همراه برادرش علی و چند نفر از شعرای عراق به مرو، برای عرضه اشعار رضوی به محضر امام رضا علیه السلام و اقامت نزدیک به یک سال آنها در مرو و کسب حدیث از محضر امام، در کنار نشر اشعار اهل بیتی در خراسان.
خاکستری

سیاه
مأمون در نقشه‌ای مکّارانه، پس از پایان بیعت‌گیری، از امام می‌خواهد تا از طرف او به عراق برود و به تدبیر امور بپردازد، ولی امام شرط خود را یادآوری می‌کند و نمی‌پذیرد و به مأمون از دفن شدن خود در خراسان خبر می‌دهد.
دیدار جمعی از صوفی‌های خراسان با امام و ابراز اعتراض شدید به ایشان نسبت به پذیرش ولایت‌عهدی و همچنین اقامت داشتن ایشان در خانه‌ای اشرافی و پاسخ امام با تشبیه وضع خود به حضرت یوسف، آن گاه که عزیز مصر بود.
مخالفت بنی‌عباس در بغداد و عراق با مسئله ولایت‌عهدی امام رضا علیه السلام و شورش آنها و به خلافت رساندن ابراهیم ابن مهدی عباسی در بغداد و آغاز درگیری بین آنها و سپاهیان حسن ابن سهل، حاکم مأمون بر عراق.
شیوع فساد در بغداد و قیام خالد داریوش و سهل ابن سلامه انصاری خراسانی، با شعار امر به معروف و نهی از منکر در بغداد و بالا گرفتن تدریجی نهضت آنها.
شیوع خشک‌سالی و قحطی و مرگ در خراسان تا ری و اصفهان.
مرگ معروف ابن فیروز کرخی، از رجال طریقت در بغداد.
مرگ سعد ابن ابراهیم زهری، قاضی واسط در زمان هارون و از استادان احمد ابن حنبل. (شهر واسط در این زمان، هنوز دارای گرایش‌های ناصبی بود).
جذب شدن هشام ابن ابراهیم عباسی، با پیشنهاد مربی‌گری برای عباس پسر مأمون. او یکی از یاران باسابقه امام بود که از مدینه همراه ایشان به مرو آمده بود. او از آن پس، در زمره یاران فضل ابن سهل و مأمون قرار گرفت و در زمانی که امام از پذیرش ولایت‌عهدی ابا می‌کرد، مأمور شد امام را تهدید کند و ایشان را در داخل منزلش تحت فشار روانی قرار دهد. پس از آن هم، به عنوان ناظر و مراقب مأمون، علیه امام عمل می‌کرد و اخبار امام را به آنها می‌رساند. او در همین زمان، یک مرتبه از سوی امام خبری را پخش کرد که امام فتوی به حلّیت غِنا داده، ولی امام این خبر را تکذیب فرمود و معلوم شد او بر امام دروغ بسته است.
فضل ابن سهل، یکی از کاتبان فاسدالاخلاق خود به نام محمد ابن ابی عباد، را به عنوان کاتب امام، اما در حقیقت به عنوان مراقب و جاسوس امام، تعیین می‌کند.





202 ه‍‌ ‌. ق.
سفید
ریان ابن شبیب، در آغاز محرّم نزد امام آمد و امام درباره اقامه شعائر حسینی و مراسم دهه محرّم با او سخن گفت و شیعیان را به اقامه سوگواری تشویق فرمود. به مأمون خبر رسید امام رضا علیه السلام در منزلش مجلس تشکیل داده و با مردم درباره مسائل اعتقادی سخن می‌گوید و مردم شیفته دانش وی شده‌اند. مأمون به محمد ابن عمرو توسی، حاجب خود، دستور داد تا درِ منزل امام را ببندد و مردم را متفرق کند. امام ناراحت شد و پس از نمازی ویژه، او را نفرین کرد و از این رو، ناگهان پس از زلزله‌ای متوسط، در مرو شورشی بزرگ به راه افتاد که مأمون به سختی آن را فرونشاند و پس از آن، از مردم معذرت خواست.
در اواخر اقامت امام در مرو، چون رفت‌وآمد مردم نزد ایشان محدود شده بود، امام هر گاه مجالی می‌یافت، با غلامان و خدمت‌گزاران و کارگران منزل خود انس می‌گرفت و به آنها حدیث می‌آموخت.
سعد ابن اشعری قمی، پس از رحلت حضرت معصومه علیها السلام با امام رضا علیه السلام دیدار کرد و امام، متن زیارت‌نامه حضرت معصومه علیها السلام را به او داد.
تحول ایمانی حسن ابن علی وشاء، از واقفی بودن به امامت حضرت رضا علیه السلام . او در ضمن سفری تجاری که به مرو داشت، با امام دیدار کرد و به حق رهنمون گردید.
ازدواج تحمیلی امام رضا علیه السلام با دختر مأمون، امّ حبیب، و اعلام نامزدی امّ فضل دختر دیگر مأمون با امام جواد علیه السلام .
امام در این دوران، از سوی مأمون و والیان وی، محل رجوع مسائل مستحدثه (پرسش‌های جدید فقهی) قرار می‌گیرد.
در اواخر این سال، در مسیر بازگشت مأمون به عراق، چون فضل ابن سهل در حمام سرخس کشته شد، به دنبال آن، امام رضا علیه السلام به دستور مأمون، چند روزی در سرخس زندانی شد. علت اصلی این کار، نپذیرفتن جانشینی مناصب فضل این سهل و همکاری نکردن امام با مأمون در حکومت‌داری بود، ولی در ظاهر، تحقیق درباره قتل فضل و آرام شدن اوضاع را بهانه این کار اعلام کردند.
در اواخر این سال، امام بر موعظه‌ها و نصایحش به مأمون افزود و این موجب ناراحتی مأمون شد.
امام، با این که با مأمون شرط کرده بود در امور سیاسی مداخله نکند، در اواخر این سال، به سبب آشفتگی اوضاع جهان اسلام، که بیشتر ناشی از وزارت نامدبرانه فضل ابن سهل و بی‌تدبیری برادرش، حسن ابن سهل در حکومت بر عراق بود، بر مشاوره و هشدار‌هایش به مأمون افزود.
مأمون در اواخر این سال، در مواجهه با عزت و عظمت روزافزون امام رضا علیه السلام ، چندین مرتبه در مرو و یک بار در سرخس، تصمیم به قتل ایشان گرفت، ولی در اجرای آن ناکام ماند.
مأموریت ریان ابن شبیب، از شیعیان نفوذی فضل به عراق و خداحافظی ویژه او با امام.
بازگشت دعبل از مرو به قم و اقامت چندماهه او در قم و نشر اشعار اهل بیتی و رضوی خود در قم.
خاکستری
در این سال، ابراهیم ابن امام کاظم علیه السلام ، برادر امام رضا علیه السلام از طرف مأمون، امیرالحاج در حج آن سال شد. او پس از به جای آوردن حج، برای اصلاح امور به یمن فرستاده شد.
به سبب شورش عباسیانِ بغداد و شورشی کوچک از زیدیه در کوفه، اوضاع این دو شهر آشفته بود؛ پس حسن ابن سهل، والی عراق، از سوی مأمون، عباس ابن امام کاظم علیه السلام را والی کوفه کرد و از او خواست همه مردم، خصوصاً زیدیه و شیعه را، به خود جذب کند. او در کوفه، مردم را به خلافت مأمون و ولایت‌عهدی برادرش دعوت کرد، ولی زیدیه گفتند: اگر به خلافت خودت یا برادرت دعوت کنی، با تو بیعت می‌کنیم. شیعیان هم از او خواستند به امامت برادرش دعوت کند، ولی او نپذیرفت. پس زیدیه و شیعه از او فاصله گرفتند و فقط بعضی از مردم با او بیعت کردند. کمی بعد او از عباسیان بغداد شکست خورد و کوفه را به آنها تحویل داد.
شورش داعی الی الحق، حسین کوکبی، در زنجان و قزوین.
سیاه
در اواخر اقامت امام و مأمون در مرو، روزی فضل ابن سهل و هشام عباسی، در اقدامی مشترک، نزد امام آمدند و در جلسه‌ای سرّی، سعی کردند امام را برای کودتا علیه مأمون راضی به همراهی با خود کنند، ولی امام نپذیرفت و کمی بعد نقشه آنها فاش شد و مأمون آنها را بازخواست کرد، ولی آنها بهانه آوردند که این طرح، نقشه‌ای برای امتحان امام بوده است؛ اما مأمون خیلی زود هشام عباسی را برای مأموریتی به عراق فرستاد و پس از آن، به فکر حذف فضل افتاد.
مأمون از اوضاع آشفته و شورش بنی‌عباس در عراق با خبر شد و از مرو برای رفتن به عراق خارج شد. سپس از مسیر سرخس به توس آمد و یک ماه در سرخس و نزدیک به هفت ماه در توس ماند.
قتل فضل ابن سهل در حمام سرخس به دستور مأمون. پس از قتل فضل، فرماندهان و سربازان طرف‌دار او، در لشکر مأمون شورش کردند و این امام رضا علیه السلام بود که به سبب عجز و لابه مأمون، با تجلی قدرت تکوینی و بیان بلیغ خود، آنها را متفرق کرد.
سهل ابن سلامِ انصاری، به سبب گسترش فسق و فجور در شهر بغداد، نهضت امر به معروف و نهی از منکر به راه انداخت که باعث تضعیف حکومت ابراهیم ابن مهدی شد. لشکریان ابراهیم عباسی، پس از شکست دادن نیروهایش، او را زندانی کردند.
مرگ یحیی ابن مبارک بصری، نحوی، قاری و لغوی برجسته. او استاد مأمون بود و همراه او به مرو آمد و همان جا هم مرد.
کشته شدن محمد ابن فرات غالی در کوفه، به نفرین امام، به دست ابراهیم ابن شکله عباسی (خلیفه عباسیان در عراق).
امام رضا علیه السلام از مرگ علی ابن ابی حمزه بطائنی، از سران واقفیه در عراق و عاقبت شوم او خبر داد.





203 ه‍‌ ‌. ق.
سفید
دست‌گیری یک صوفی فقیر در توس به اتهام دزدی و برگزاری جلسه محاکمه او در دربار مأمون و با حضور امام رضا علیه السلام که ضمن تبرئه آن صوفی توسط امام، جلسه محاکمه، تبدیل به انتقاد از خلافت مأمون توسط آن صوفی شد. مأمون به ناچار او را آزاد کرد و در خشم از جایگاه امام، مقدّمات شهادت ایشان را فراهم ساخت.
اوج‌گیری خبردهی امام نسبت به وصایت و ولایت فرزندش، امام جواد علیه السلام ، به خادمان و ملازمان خود و یا در دیدار با شیعیان.
شهادت امام رضا علیه السلام در آغاز این سال در توس با انگور یا انار مسموم به دست مأمون.
خاکستری
مسموم شدن و رحلت محمد دیباج، در حالی که همراه مأمون در سفر بازگشت او به عراق بود، کمی پس از شهادت امام رضا علیه السلام .
سیاه
مرگ جارود ابن یزید عامری، فقیه نیشابور. او شاگرد ابوحنیفه و عالم بزرگ نیشابور بود.
زلزله ی بزرگی در خراسان و ماوراءالنّهر در میانه این سال (پس از شهادت امام رضا علیه السلام ) رخ داد و خرابی بسیاری در بلخ و جوزجان و فاریاب و طالقان (شمال افغانستان) و ماوراءالنّهر ایجاد کرد. نوشته‌اند پس‌لرزه‌های آن تا هفتاد روز ادامه داشت.


رویدادهای عمومی و یا نامشخّص در دهه اول امامت حضرت
امام رضا علیه السلام در مسجد پیامبر می‌نشست و علما، هر گاه در مسئله‌ای درمی‌ماندند، در نهایت به ایشان مراجعه می‌کردند.
رحلت بزرگان شیعه بعد از سال 183 ه‍‌ ‌. ق. (آغاز امامت امام رضا علیه السلام ):
علی ابن سوید.
عیسی ابن عبدالله ابن سعد اشعری.
محمد ابن اسحاق ابن عمّار. او کسی بود که پس تولّدش، امام صادق علیه السلام به طور ویژه دعایش کرد.
محمد ابن سماعة ابن موسی کوفی، از بزرگان شیعه، که دو فرزندش حسن و جعفر هم از خواص اصحاب امام رضا علیه السلام بودند.
مفضل ابن صالح اسدی.
نصر ابن قابوس لخمی، از وکلا و سفرای امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام . (او بیست سال وکیل امام صادق علیه السلام بود، بدون این که کسی بداند!)
وهب ابن حفص.
یزید ابن اسحاق غنوی. او با دعای امام رضا علیه السلام شیعه شد.
یونس ابن یعقوب بجلی دهنی، از خواص اصحاب امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام ، که امام رضا علیه السلام متکفّل کفن و دفن او شد.
رحلت عبدالرّحمان ابن حجاج، از شاگردان مهم امام صادق علیه السلام و یاوران و وکیل اول امام کاظم علیه السلام در بغداد. او در آغاز امامت امام رضا علیه السلام ، مدتی کوتاه تحت تأثیر واقفیه قرار گرفت، ولی خیلی زود به حقیقت بازگشت و کمی بعد رحلت کرد.
رحلت علی ابن سوید.



ج) نگاهی کلی به جدول گاه‌شمار

با نگاهی کلی به جدول گاه‌شمار که در صفحات پیش آوردیم، مشخص می‌شود که آغاز امامت امام رضا علیه السلام ، در دوران اقتدار خلافت عباسی است؛ ولی همین اقتدار، باعث این تصور برای خلیفه شد که امام رضا علیه السلام نمی‌تواند خطری جدی برای او داشته باشد. البته این به معنی آزاد گذاشتن امام از سوی دستگاه خلافت نیست، بلکه تا وقتی که وزرای برمکی در دستگاه خلافت بودند و در جست‌وجوی طراحی خلافتی برای خود، امام از آزادی نسبی هم در مدینه محروم بود. امام در این زمان توانست با انجام دادن مراتبی از تقیه، خود را حفظ فرماید.
ماجراهای واقفیه، بحران اصلی امام در این سال‌ها بود. چالشی که با مدیریت امام رضا علیه السلام ، اگر چه در مورد نجات و احیای بدنه تشیع، از دست واقفیه، به سرعت به نتیجه رسید؛ ولی مواجهه با سران واقفیه، نزدیک به پانزده سال، یعنی تا زمان ولادت امام جواد علیه السلام ، به طول کشید. پس از ولادت امام جواد علیه السلام ، جریان واقفیه اضمحلالی سریع را آغاز کرد.
از منظری دیگر، مدرسه علمی عامه در حجاز، با حضور شاگردان «مالک» و یا حضور شخص «شافعی»، که در جست‌وجوی نام بود، در این سال‌ها، در برابر اهل بیت علیهم السلام حضوری قدرت‌مند داشت، اما مرگ هارون و جنگ‌های داخلی امین و مأمون و پس از آن قیام زیدیه، ضربات سختی به انسجام و ثبات مدارس علمی گوناگون عامه در عراق و حجاز وارد کرد و شاید همین امر، یکی از علل رفتن شافعی از حجاز به بغداد و از آن جا به مصر است.
در نگاهی موازی به سیره امام رضا علیه السلام ، اوضاع عمومی جریان خلافت، مدارس علمی عامه و جریان سیاسی زیدیه، مشخص می‌شود که در مدیریت کلانِ تمام جریان‌های رقیب، معارض و یا موازی با مدیریتِ معصومانه امام، نوعی تشتّت و پراکندگی و حتی بحران‌سازی‌های خودساخته دیده می‌شود؛ همانند بحران‌سازی سیاسی هارون برای جانشینان پس از خودش.
در برابر این مسائل، امام رضا علیه السلام ، با وجود تحمل انواع فشارها و مهجوریت‌ها و بحرآنها، با مدیریت ویژه خود، نه تنها سعی کرد جامعه شیعه را در آن شرایط ویژه حفظ کند، بلکه مجموعه‌ای از طرح‌های کلان تاریخی و جغرافیایی را، برای نشر تشیع، در همین زمان به اجرا گذاشت. بخش عمده‌ای از این مدیریت و برنامه‌ریزی امام، فرصت‌شناسی و بهره‌وری از تحولات و بحران‌ها و درگیری‌ها در دو جبهه سیاه و خاکستری است.
بازشناسی تفصیلی تأثیر و تأثّر رویدادهای موازی جریان‌های سیاه و خاکستری، بر خط امامت و تشیع، در مباحث بعد به صورت مبسوط آورده خواهد شد.


فصل دوم: نگاهی کلی به جهان اسلام در دوران امامت امام رضا علیه السلام

در این مرحله، برای بازشناسی بهتر شخصیت، سیره و مدیریت امام رضا علیه السلام در رهبری جبهه حق، نگاهی اجمالی به جریان‌های جبهه باطل می‌کنیم و این جبهه را از سه منظرِ سیاسی و اجتماعی و علمی - فکری بررسی خواهیم کرد.

2/1: وضعیت سیاسی جهان اسلام

دوران امامت امام رضا علیه السلام مصادف با اوج خلافت عباسی است. خلافت عباسی، پس از نزدیک به دو دهه فعالیت تبلیغی داعیانش در خراسان، با کمک ابومسلم خراسانی، پس از حدود یک دهه درگیری با امویان به قدرت رسید.
خلافت عباسی در سال 132 ه‍‌ ‌. ق. آغاز شد؛ یعنی در زمان امامت امام رضا علیه السلام ، نزدیک به نیم قرن از این خلافت گذشته بود و حاکمیت آن تثبیت شده و در اوج اقتدار و شکوفایی خود بود. مورخان، این دوران را، دوره اول و دوره ایرانی‌گری خلافت عباسی معرفی می‌کنند.1 این دوران از آغاز خلافت عباسی تا پایان دوران خلافت واثق عباسی در سال 227 ه‍‌ ‌. ق. ادامه یافت. البته دوره ایرانی‌گری در حقیقت، با پایان حکومت مأمون به پایان ‌رسید، ولی پایان عملی دوره اول، دوران حکومت واثق عباسی است.
دوران امامت امام رضا علیه السلام معاصر با سه خلیفه عباسی بود
شخصیت
دوره زمانی

امامت امام رضا علیه السلام

183 - 203 ه‍‌ ‌. ق.

خلافت هارون

170 - 193 ه‍‌ ‌. ق.

خلافت امین

193 – 198 ه‍‌ ‌. ق.

خلافت مأمون

198 – 220 ه‍‌ ‌. ق.

خلافت هارون‌الرّشید، پس از مرگ برادرش هادی آغاز شد. این انتقال، بدون هیچ مشکلی انجام شد. دوره خلافت هاورن، اوج قدرت و قوت سیاسی عباسیان بود و این اتفاق، به واسطه وزارت و مدیریت خلافت به دست خاندان برمکیان بود. این دوران، در حقیقت، اوج دوره ایرانی‌گری در خلافت عباسیان نیز بود. در این دوران، برمکیان برای ایجاد امپراطوری اسلامی به رهبری هارون تلاش می‌کردند؛ از این رو، در خلافت او، با مخالفان با شدت و قدرت برخورد می‌شد. نمونه آن، چند سال زندانی کردن امام کاظم علیه السلام و سپس به شهادت رساندن ایشان است. قدرت و اقتدار سیاسی هارون در دوران برمکیان، به حدی بود که در این دوران، نه قیام زیدی و نه هیچ شورش دیگری در جهان اسلام رخ نداد و تنها رویداد سیاسی ـ اجتماعی، فتوحات تابستانی2 هارون در برابر امپراطوری روم شرقی بود.
وقتی که هارون، به پیشنهاد برمکیان، امام کاظم علیه السلام را در سال 183 ه‍‌ ‌. ق. به شهادت رساند، برمکیان گرفتار نفرین امام رضا علیه السلام شدند و خود در سال 186 ه‍‌ ‌. ق. بر‌افتادند. از همین سال بود که با قدرت‌گیری وزیران عرب (فضل ابن ربیع) و امیری امیران عرب (عیسی ابن ماهان، استاندار خراسان)، انواع بحران و شورش، تدریجاً خراسان را فراگرفت و سرانجام، بحران و شورش در خراسان و ماوراءالنّهر چنان اوج گرفت که هارون خود مجبور شد برای سرکوبی آنها راهی خراسان شود؛ ولی در آستانه ورود به خراسان، درگذشت.
از دیگر مشکلات سیاسی این دوران، وسعت بسیار زیاد خلافت و مسئله و معضل جانشینی هارون بود. او چندین پسر داشت که برجسته‌ترینِ آنها، مأمون و محمد امین و قاسمِ مؤتمن بودند و پس از این‌ها، معتصم بود که بعد‌ها جانشین مأمون شد. در میان این پسران، اگر چه مأمون، بزرگ‌تر و با کفایت‌تر بود، ولی چون مادرش کنیز و ایرانی بود، بنی‌عباس به او بی‌مهری کردند. تمایل عباسیان به برادر دیگر او، امین بود، چرا که مادرش، دخترعموی هارون بود؛ اما امین کوچک‌تر بود و مهم‌تر اینکه هوش و درایت و کفایت سیاسی مأمون را نداشت.
هارون، سرانجام پس از مدت‌ها اندیشه، به طرح تقسیم خلافت بین سه فرزندش رسید و آن را در سال 180 ه‍‌ ‌. ق. اعلام رسمی و عمومی کرد. سپس برای تحکیم طرح خود، در سال 186 ه‍‌ ‌. ق. همراه فرزندانش و رجال دربار، به سفر حج رفت و پیمان‌نامه‌ای را که به امضای فرزندان سه‌گانه و درباریانش رسیده بود، در کعبه به امانت گذاشت. این اتفاق، از همان زمان هارون، باعث اختلافات پنهانی بین امین و مأمون و حامیان آن دو شد.
مرگ ناگهانی هارون در خراسان، در سال 193 ه‍‌ ‌. ق. در آغاز، باعث تقسیم جغرافیای خلافت بین فرزندانش شد. خراسان و تمامی ایران تا همدان، به مأمون رسید؛ جزیره و سرحدات روم شرقی به مؤتمن؛ و عراق و شام و آفریقا به امین. البته در این میان، مؤتمن کم‌سنّ و سال و ضعیف، و در حقیقت، در زیر سلطه امین بود. رقابت اصلی بین امین و مأمون بود که در حقیقت، رقابتی پنهان بین فضل ابن ربیع، وزیر عرب امین با فضل ابن سهل، وزیر ایرانی مأمون بود. فضل ابن سهل، از دست‌پروردگان برمکیان بود که به دست آنان یا مأمون، تازه مسلمان شده و جزو کارگزاران بادرایت ایشان بود. فضل ابن ربیع هم، آخرین وزیر هارون در دوران خلافتش بود.
اختلافات بین امین و مأمون، خیلی زود علنی شد. این اختلافات، احیاگر خاطره تاریخی اختلافات شرقی و غربی در جهان اسلام، بین عباسیان در شرق با امویان در غرب بود؛ چرا که اکثر جناح مأمون را در ترکیب سیاسی و نظامی، ایرانیان و یا اعراب مقیمِ ایران؛ و اکثر جناح سیاسی و نظامی امین را، عرب‌ها، با محوریت بنی‌عباس تشکیل می‌دادند. این اختلاف، پس از یک سال، منجر به درگیری نظامی شد که سه سال طول کشید و در نتیجه آن، به شهر نوساز بغداد، صدمات فراوانی وارد شد و سرانجام در سال 198 ه‍‌ ‌. ق. با کشته شدن امین به پایان رسید. از این سال، خلافت مأمون شروع شد، ولی خلافت مأمون در شرایطی کاملاً بحرانی آغاز گردید؛ چرا که به واسطه تهی شدن خزانه بغداد و کمبود مواجبِ لشکریان فاتح بغداد، در آغاز چند شورش کوچک رخ داد و در نهایت، بخشی از آنها به فرماندهی ابوالسرایا، در اعتراض به بی‌مهری به فاتحان بغداد، از بنی‌عباس جدا شدند و به کوفه رفتند و با جلب همکاری علویان، ناگهان قیامی بزرگ را در کوفه به راه انداختند. این قیام، با همکاری زیدیه، ناگهان سراسر عراق جنوبی و خوزستان ایران را فراگرفت و به سرعت، به حجاز و یمن هم رسید. گستردگی این قیام؛ مأمون را به وحشت انداخت و او را ناچار کرد با تمام قوا به سرکوبی آن بپردازد.
این قیام و سرکوبی آن، تلفات و خسارات بیشتری در جنوب عراق و جنوب غرب ایران به بار آورد. یکی از بازتاب‌های سیاسی و اجتماعی این قیام آن بود که مأمون به فکر طرح مسئله ولایت‌عهدی امام رضا علیه السلام افتاد. مأمون در این سال‌ها به واسطه قتل امین، مبغوض عباسیان بود و در میان توده‌های اجتماعی مسلمان هم، چندان جایگاهی نداشت؛ چرا که قیام ابوالسرایا و زیدیه، موجب همراهی و همکاری بسیاری از علما و توده‌های اهل سنّت و جماعت با آنها از عراق تا حجاز و یمن شده بود. از این رو، مأمون برای انتقام از دشمنی‌ها و بی‌مهری‌های عباسیان و برای جذب و جلب توجه خواص و عوام جامعه اسلامی و برای جلوگیری از نفوذ اجتماعی علویان، که سرآمد آنها در این عصر، امام رضا علیه السلام بود؛ ابتدا امام را به اجبار به خراسان آورد و آن گاه ایشان را مجبور به پذیرش ولایت‌عهدی کرد تا با مصادره نفوذ اجتماعی آن حضرت برای خود و ضربه زدن به جایگاه و محبوبیت اجتماعی امام، به تحکیم و تثبیت خلافت خود بپردازد. امام رضا علیه السلام ، اگر چه با قوه قهریه ناچار به پذیرش سفر و همچنین پذیرش ولایت‌عهدی مأمون شد، ولی با مبارزه منفی‌ خود در قالب شرط مداخله نکردن در امور سیاسی؛ و نیز با ایجاد تدریجی پایگاه اجتماعی برای خود در خراسان، در نهایت باعث ناکامی طرح‌های مأمون شد تا آن جا که او درمانده در برابر امام، سرانجام ایشان را در مسیر بازگشت به عراق به شهادت رساند.
برای دیدن عکس به فایل پی دی اف مراجعه کنید



















موضوع جزئی
پیش‌فرض علمی
ایده

از برمکیان تا خانواده ابن سهل ایرانی
سیاسی / مدیریتی
امام رضا علیه السلام و مواجهه با دو نمونه از خلّاقیت و تجربه مدیریت ایرانی که در خدمت باطل است.

تاریخی / سیاسی
جامعه خواص ایرانی در سده آغازین خلافت، به دنبال احیای نقش‌آفرینی تاریخی خود در ایران و منطقه، با عباسیان به خوبی همکاری می‌کردند، ولی وقتی که عباسیان به ترکان متمایل شدند، ایرانیان نیز به فکر استقلال افتادند.
مدیریتی
همکاری وزرای ایرانی با عباسیان، امام رضا علیه السلام را با لایه‌های تودرتو و پیچیده هجوم گسترده جبهه باطل روبه‌رو کرد، که در اوج این تقابل با مدیریت غیبی امام، سرانجام آن پشتوانه‌های فکری - مدیریتی خلافت نابود شدند.
سیاسی / مدیریتی
عباسیان و تلاش برای استفاده از درایت و تدبیر خواص ایرانی برای طراحی ایجاد و تثبیت خلافت خود و نقشی که این تدبیر در بقای پانصد ساله خلافت عباسی داشت.
هارون و امامان شیعه
سیاسی / اجتماعی
تلاش‌های تاریخی خلافت برای طراحی غیر مستقیم بحران داخلی در بین تشیع با زندانی کردن چند ساله امام کاظم علیه السلام و سپس شهادت ایشان؛ تا در نهایت بتواند بین بخشی از جامعه خواص شیعه و امامِ بعدی، تقابل و درگیری ایجاد کند و بدین گونه به امامت و جامعه شیعه ضربه بزند.
جایگاه جامعه شیعه در این سال‌ها
تاریخی / اجتماعی
هم‌زمانی اوجِ دوران جامعه‌سازی امامان برای تشیع، با اوج اقتدار خلافت عباسی و بازتاب‌های این هم‌زمانی برای آسیب‌شناسی و طراحی دقیق‌تر ساختار جامعه شیعه توسط امامان.
سیاسی
چالش‌های درونی و رو به افزایشِ حکومت، در حالی که خلافت عباسی در اوج اقتدار بود، نشان‌دهنده نبود اندیشه کلان فلسفه تاریخی - سیاسی در این خلافت است.
هارون و مسئله جانشینی‌اش
تاریخی / روانی
هارون در مسئله ولایت‌عهدی‌اش، با وجودی که انواع و اقسام تجربه‌های انتقال خلافت در150 سال گذشته را در پیش رو داشت، توانایی تصمیم‌گیری قاطع و کم‌هزینه برای جهان اسلام را نداشت و سیاست‌های او در این باره، زمینه‌های بحران‌آفرینی را در جهان اسلام ایجاد کرد.
فلسفه تاریخی
مسئله جانشینی هارون، نشان داد که جریان باطل در اوج اقتدار خود، چگونه با تصمیم‌گیری‌های غلط، که ریشه در اندیشه‌های باطل دارد، به نابودی خود کمک کرد و فرصتی تاریخی، برای حفظ و رشد، در اختیار حق و حقیقت قرار داد.
جنگ‌های امین و مأمون
سیاسی / مدیریتی
این جنگ، بیان‌گر چالش درونی عباسیان بین حفظ یا طرد ایرانی‌گری در خلافت است.
سیاسی / اجتماعی
این جنگ، تقابلی بین جریان اسلامِ انحصارگرای عربی - عباسی (امین) و بین تجربه مشارکت جمعی مسلمانان عرب و عجم در امور سیاسی است. البته در این نظریه اصل خلافت همچنان عربی بوده ولی کاگزاران آن میتوانستند غیر عرب و در خدمت عباسیان باشند (مأمون) و پایان این جنگ و شکست، نشانه پایان یافتن دوران انحصارگری در خلافت است. بدین جهت با آغاز خلافت مأمون دوران فارسی دوم خلافت عباسی آغاز می‌گردد.3
جنگ داخلی عباسیان، نشان‌گر فروپاشی یک‌پارچگی اجتماعی، سیاسی و کلامی اندیشه خلافت عباسی و تبدیل شدن خلافت به وسیله‌ای برای کسب انواع منافع و اهداف حکومتی است.






موضوع جزئی
پیش‌فرض علمی

ایده

قیام‌ها و شورش ها

اجتماعی / کلامی

گستردگی قیام‌ها در دوران اوج عباسیان، آن هم پس از گذشت نیم‌ قرن از خلافت آنها، نشان‌گر آشکار شدن چهره باطنی و ظالمانه خلافت و رواج نومیدی اجتماعی از احیای عدالت اجتماعی توسط آنهاست.

جغرافیای قیام‌ها و گستردگی آن


گستردگی قیام‌ها در مناطق عربی و غیر عربی، بیان‌گر تضعیف تدریجی قدرت اجتماعی عباسیان در جغرافیا غیر عربی و یا عربِ غیر معتقد به مذهب عامه است؛ جغرافیایی که در بلندمدت می‌توانست پایگاه اجتماعی مناسبی برای فرقه‌های مذهبی و سیاسی باشد.
گستردگی و تنوع قیام‌ها در زمان هارون و امین و مأمون، نشان‌گر عمق بحران و آشفتگی اجتماعی و شکل نگرفتن هویت اجتماعی ثابت و واحد است.

پیام‌های سیاسی قیام خراسان

سیاسی / اجتماعی

قیام خراسان، نشان‌گر پیدایش تدریجی روی‌گردانی توده‌های اجتماعی در خراسان و ایران، از عباسیان و ایجاد آمادگی در آنها از نظر تمایل به فرقه‌های سیاسی و کلامی دیگر است.

بازتاب‌های سیاسی قیام‌ها

سیاسی / اجتماعی

وحشت گسترده هارون نسبت به از دست رفتن سرمایه اجتماعی‌ای که باعث پیدایش بنی‌عباس شده بود و تلاش برای حفظ این سرمایه.

زمینه‌های تشیع در خراسان

کلامی / فرهنگی

خراسان نشانه‌هایی مبنی بر آمادگی برای تغییر در اندیشه و فرهنگ و تعلقات دینی از خود بروز می‌داد که امام را برای تصمیم‌گیری برای بسط و گسترش تشیع اصیل در این جامعه مصمم‌تر کرد.

بازتاب اجتماعی

اجتماعی

روند رو به تضعیف پایگاه اجتماعی عباسیان در سراسر جغرافیای اسلامی، که به صورت قیام‌ها یا شورش‌ها خود را نشان می‌داد.

بازتاب‌های سیاسی

فکری / سیاسی

عباسیان تلاش می‌کردند به کمک جریان‌های گوناگون علمی، این مطلب را جا بیندازند که امنیت بر عدالت ترجیح دارد و در نتیجه، هر قیامی، حتی در صورت رواج ظلم و فساد سیاسی و اجتماعی، نامشروع است.




2/3: وضعیت فکری و فرهنگی جهان اسلام

مهم‌ترین شعار عباسیان برای رسیدن به قدرت و خلافت، شعار «الرّضا من آل محمد» بود. این شعاری بود که آن را از زیدیه فراگرفته بودند و با تعریفی مبهم و کلی از آن، قصدشان تهییج اذهان عمومی علیه امویان بود. پس از برافتادن امویان و به قدرت رسیدن عباسیان، آنها می‌دانستند که اکثریت جهان اسلام، پیرو مکتب خلفا و اهل سنّت هستند و بزرگ‌نمایی شعار «الرّضا من آل محمد» می‌تواند به مشروعیت زیدیه منجر شود؛ از این رو، پس از کسب قدرت، خیلی زود به علما و گرایش‌های فکری اهل سنّت روی آوردند. در نتیجه این سیاست، در زمان زندگانی و امامت امام رضا علیه السلام ، شاهد اوج‌گیری نظام و طرح فرقه‌سازی در میان اهل سنّت با کمک خلفای عباسی هستیم.
در این سال‌ها، پس از نظام یافتن فرقه «اهل رأی» در فقه توسط شاگردان ابوحنیفه، و گسترش بخشی از آن در مرکز و شرق اسلامی، برای ذوق و سلیقه‌های سنّتی هم، «مکتبِ حدیثی مالک» در حجاز طراحی شد و در همین زمانِ امامت امام رضا علیه السلام ، این مکتب در شام و مصر و آفریقا و حتی اندلس ترویج می‌شد؛ ولی به سبب نقل‌گرایی شدید آن، در اواخر دوران امامت امام رضا علیه السلام ، شافعی با ایجاد تعدیل در دو مذهب رأی و حدیث و همچنین در میان دو مذهب حنفی و مالکی، مذهب خود را، به عنوان سومین راهکار و طرح و مدرسه فقهی برای جهان اهل سنّت در مصر عرضه کرد.
این در حالی است که با توجه به رهاشدگی پدیده اجتهاد در مدارس اهل سنّت، در این زمان مکتب‌های فقهی دیگری هم به تدریج ایجاد شد و در گستره محدودتری رواج یافتند؛ مکاتبی همانند «فقه اوزاعی» که بیشتر در شام و در فضای فکری جامعه متمایل به اندیشه تاریخی امویان گسترش یافت؛ یا «فقه سفیان ثوری» که در بخش‌هایی از عراق و غرب ایران رواج یافت.
موضوع جزئی
پیش‌فرض علمی

ایده

وضعیت فکری عباسیان

سیاسی

سرگردانی فکری و اندیشه‌ای عباسیان در صد ساله اول خلافت و تلاش برای دامن زدن به هر جریانی که رقیب شیعه و زیدیه باشد.

علمای برجسته عامه و همکاری با سیاست‌های فکری عباسیان

کلامی / تاریخی

همراهی علمای عامه با جریان و سیاست فرقه‌سازی عباسیان و تلاش برای به روزسازی مکتب عامه.

تناقض‌های تاریخی علمای جهان اسلام در آن دوران

فکری / سیاسی

سرگردانی اندیشه‌ای علمای عامّه، بین اصولی که آنها را به اطاعت از خلافت عباسی فرامی‌خواند و اصولی اصلاح‌گرا که گه‌گاه باعث همراهی آنها با زیدی‌ها می‌شد.

بازتاب اجتماعی وضعیت فکری تفرقه‌زا

اجتماعی / تاریخی

فرقه‌سازی علمای عامه و بازتاب اجتماعی آن، که باعث پیدایش تفرقه و تشتّت اجتماعی شد و هر روز که می‌گذشت جامعه را بیشتر به سوی تفرقه تشویق می‌کرد.

در این مرحله، برای بازشناسی بهتر علمی و فقهی جهان اسلام، جدول معرفی مشهور‌ترین علما و منطقه جغرافیایی و رویکرد فعالیت علمی آنها آورده می‌شود. کارکرد این جدول را، در یک بررسی تطبیقی و نگاه مقایسه‌ای می‌توان در بازتاب‌هایش در جغرافیای حضور شیعیان و نوع مواجهه احتمالی آنها با امام رضا علیه السلام و یا یارانش و یا شیعیان دید. همچنین میزان همراهی این علما با عباسیان و یا قیام‌های زیدیه، از نکات مورد مطالعه در آن زمانه می‌تواند باشد تا معلوم گردد در زمانی که رهبر حق، در جامعه اسلامی حضوری آشکار و فعال داشت، چگونه جریان‌های مدعی علم و اندیشه در جهان اسلام، با مهجور کردن اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله ، رو به سوی جریان‌ها و مکاتب دیگر آورده بودند و باعث تقویت و گسترش آنها می‌شدند. فهرست جدول آتی، بر اساس دو تقسیم‌بندی علما به مدرسه حدیث و رأی و در چهار حوزه جغرافیایی حجاز، عراق، ایران و آفریقا است و محدوده زمانی معرفی علما، در محدوده امامت امام رضا علیه السلام و کمی پس از آن است که زمان اوج فعالیت آن علمای مذکور است.
علمای ناحیه حجاز؛
علمای ناحیه عراق از اهل رأی؛
علمای ناحیه عراق از اهل حدیث؛
علمای ناحیه ایران از اهل رأی؛
علمای ناحیه ایران از اهل حدیث؛
علمای سایر بلاد (شام و مصر و آفریقا و اندلس).
علمای مدرسه حجاز
نام
تاریخ وفات

جغرافیا

توضیحات

سفیان عینیه

198

متولد کوفه ساکن مکه

از بزرگ‌ترین علمای اهل سنّت که چهل سال، عالم مطلق آنها در حجاز و مکه بود و به ویژه در موسم حج، مدرسه‌اش، کانون تجمع علما و دانش‌جویان عامه بود.

ابراهیم ابن سعد زهری مدنی

184

مدینه / بغداد

شاگرد پدرش و همانند او قاضی مدینه شد. در سال 184 به عراق رفت و هارون او را اکرام کرد. چون قائل به حلّیت غِنا بود و با مخالفت محدثین بغداد روبه‌رو شد، او هم با خود عهد کرد که از آن پس، هیچ حدیثی را نخواند، مگر این که قبلش غِنایی انجام دهد! او در بغداد، مسئول بیت‌المال بود.

مغیرة ابن عبدالرّحمان مخزومی

186

مدنی

شاگرد مالک و از فقهای مدینه بود. هارون به او قضاوت مدینه را پیشنهاد داد، ولی او نپذیرفت؛ پس هارون به او هزار دینار داد.

هشام ابن یوسف صنعانی

197

صنعا / یمن

شاگرد سفیان ثوری و از استادان شافعی و قاضی صنعا بود.

معن ابن عیسی اشجعی مدنی

198

مدینه

برترین شاگرد و جانشین مالک ابن انس در مدینه بود.

عبدالله ابن نافع مدنی

206

مدینه

فرزند نافع از قرّاء قرآن و شاگرد ویژه مالک بود که در مدینه به مذهب او فتوا می‌داد.

محمد ابن‌مسلمه مخزومی مدنی

216

مدینه

شاگرد مالک و ملازم او و یکی از فقهای مدینه پس از او بود.

جدول ایده‌یابی
موضوع جزئی
پیش‌فرض علمی

ایده

علمای مدرسه حجاز

اجتماعی

نقش و کارکرد مدرسه حجاز در این سال‌ها برای منحرف ساختن اکثریت جهان اسلام از مدرسه و مکتب اهل بیت علیهم السلام به سوی خود.

نوزایی مدرسه فقهی

فکری

چون به مدرسه علمی حجاز، در این سال‌ها توجه زیادی می‌شد، تشویق می‌شد که پیوسته به نوزایی و فرقه‌سازی بپردازد؛ از این رو، تبدیل به مدرسه مالک و شافعی و سفیان ابن عینیه گردید.

همکاری مدرسه حدیث و عباسیان

سیاسی

همکاری گسترده علمای حجاز و جذب شدن آنها در همکاری‌های مختلف علمی و قضایی که باعث تقویت خلافت عباسی می‌شد.

مدرسه جمودگرایی حجاز

فکری

مدرسه و مکتب فکری حجاز، با توجه به اقلیم و فرهنگ عربی و سنّتی، مکتبی حدیثی و نقلی و تعبّدگرا و دور از تعقّل و اندیشه بود.

جایگاه اجتماعی مدرسه حدیث

عبادی / اجتماعی

مراسم سالانه حج، باعث کسب اعتبار و جایگاه ویژه‌ای برای علمای حجاز در جهان اسلام شده بود و همین امر، زمینه‌های ترویج تدریجی این مکتب را فراهم می‌ساخت.

بازتاب تاریخی مدرسه حجاز در جهان اسلام

فکری / تاریخی

گسترش اندیشه‌های مدرسه حجاز، باعث رواج جمودگرایی و تعبّدگرایی ظاهری و تعطیلی تدریجی اندیشه دینی در جهان اسلام می‌شد.

علمای مدرسه حدیث در عراق
نام
تاریخ فوت

جغرافیا

توضیحات

عفیف ابن سالم موصلی

186

موصل

شاگرد مالک و ثوری و مفتی موصل.

معاد ابن معاذ

195

بصره / بغداد

شاگرد ثوری و از استادان احمد حنبل بود. مدتی قاضی هارون در بصره بود (172 ه‍‌ ‌. ق.)؛ ولی به علت اعتراض مردم عزل شد و مردم در عزل او شادمانی کردند.

وهب ابن وهب قریشی مدنی

200

مدینه / بغداد

از محدثین مدینه بود که در یکی از سفرهای هارون به حجاز جلب دربار او شد و با او به بغداد رفت. او برای میل هارون، حدیث وضع می‌کرد و بر امام صادق علیه السلام دروغ می‌بست و به درخواست هارون، فتوا به قتل یحیی ابن عبدالله علوی، که در امان هارون بود، داد. پس هارون به او یک میلیون و شش‌صد هزار درهم داد و او را قاضی مدینه و سپس یکی از مناطق بغداد کرد. او پس از بکّار زبیری، مدتی هم والی مدینه بود و قائل به حلّیت شرب نبیذ بود. در بغداد ساکن شد و مرد.

وکیع ابن جرّاح کوفی

196

کوفه

از علمای بسیار بزرگ حدیث و جانشین سفیان ثوری. او قائل به حلّیت شرب نبیذ بود.

ابن علیه

193

بصره

از علمای محدثین معروف که از علمای نسل بعد از خود بسیار برجسته‌تر بود. او دوران هارون، متولّی صدقات بصره و مظالم بغداد بود و قائل به حلّیت شرب نبیذ بود.

عیسی ابن یونس

188

مرزهای شام و روم شرقی

شاگرد ثوری و اوزاعی بود که در 45 غزوه با رومیان شرکت کرد و 45 حج انجام داد.

یزید ابن هارون واسطی

207

واسط / بغداد

از علما و محدثین معروف زمان خود و از نواصب و دشمنان امام علی علیه السلام بود. استادِ احمد حنبل و معتقد به امر به معروف و نظریه قدیم بودن قرآن بود. تا او زنده بود، مأمون نظریه خلق قرآن را ترویج نکرد.

سعد ابن ابراهیم زهری

201

عراق

قاضی واسط در زمان هارون و قاضی یکی از مناطق بغداد در دوران مأمون بود.

سلیمان ابن داوود ابی‌داوود بصری

204

عراق / بغداد

صاحب مسند ابی‌داوود بود. او سفری هم به اصفهان کرد و احادیث خود را در آن جا منتشر ساخت.

محمد ابن عمر واقدی مورخ

207

حجاز / بغداد

او از مردم مدینه و آگاه به تاریخ اسلام بود. در سفر هارون به حجاز، استاد راهنما و روایت‌گر تاریخ برای او در مدینه شد و بدان وسیله، جذب دربار هارون شد. کمی بعد، به واسطه فقر به بغداد سفر کرد و به هارون پیوست. مأمون که به عراق آمد، او را قاضی یکی از مناطق بغداد کرد و او در این شغل بود تا مرد.

علمای مدرسه اهل رأی در عراق
نام
تاریخ فوت

جغرافیا

توضیحات

محمد ابن حسن شیبانی

189

بغداد

دومین شاگرد برجسته ابوحنیفه و شاگردِ قاضی ابویوسف بود. مدتی پس از ابویوسف، قاضی هارون بود، ولی پس از مدتی عزل شد. همیشه مصاحب هارون بود و در سفر وی به خراسان، در ری مرد. او یکی از مهم‌ترین عناصر نشر مکتب حنفی در عراق و ایران بود.

یوسف ابن خالد بصری

189

بصره

از آخرین شاگردان ابوحنیفه و اولین مروّج مذهب او در بصره بود.

علی ابن ظبیان کوفی

192

بغداد

شاگرد ابوحنیفه و استاد شافعی و مدتی نیز قاضی‌القضات جهان اسلام در دوران هارون بود. او همراه هارون به ایران آمد و در کرمان‌شاه مرد.

اسماعیل ابن حمّاد ابن ابوحنیفه

212

بغداد / بصره

نوه ابوحنیفه بود. در سال 194 ه‍‌ ‌. ق. قاضی «امین» در بغداد بود. در سال 210 ه‍‌ ‌. ق. قاضی بصره شد. او قائل به نظریه مخلوق بودن قرآن و از مرجئه بود.

بُشر ابن ابی‌الازهر نیشابوری کوفی

213

عراق

شاگرد ابویوسف و فقیه و مفتی در کوفه بود.

سلم ابن سلم بلخی زاهد

194

عراق / بغداد

از علمای معتقد به مرجئه و همچنین معتقد به لزوم امر به معروف و نهی از منکر بود و همیشه می‌گفت: «اگر صد هزار شمشیر داشتم، علیه هارون قیام می‌کردم.» هارون او را زندانی کرد و پس از مرگ هارون از زندان آزاد شد.

محمد ابن عبدالله بصری (از تبار انس ابن مالک انصاری)

215

بصره / بغداد

شاگرد ابویوسف بود. در زمان هارون، در آغاز، قاضی بصره و کمی بعد قاضی مناطق بغداد شد. در زمان امین از قضاوت، به امر مظالم منتقل شد و در نهایت، دوباره به حکم امین به قضاوت بصره رسید. مأمون چون به خلافت رسید او را عزل و خانه‌نشین کرد تا مرد.

جدول ایده‌یابی
موضوع جزئی
پیش‌فرض علمی

ایده

مدارس فقهی اهل رأی در عراق و نقش تاریخی آن

فکری / اجتماعی

مدارس گوناگون عراق، بیشترین نقش را در تکثّرگرایی در فقه عامه داشتند.
تکثّرگرایی در فرقه‌های فقهی، با هدف روزآمدسازی و نوسازی فقه عامّه، هماهنگ با نیازهای زمان و مکان در جهان اسلام بود.

روابط سیاسی مدرسه اهل رأی با عباسیان

سیاسی

علمای مدرسه اهل رأی، دارای بیشترین رابطه‌ها با خلافت عباسی بودند و بیشترین مناصب فقهی و قضایی خلافت عباسی را به عهده داشتند.

بازتاب تاریخی اندیشه اهل رأی در فقه عامه

فرقه‌شناسی

تأثیر مدرسه فقهی اهل رأی عراق در تکثّرگرایی مذاهب فقهی اهل سنّت.

علمای حدیث در ایران
نام
تاریخ وفات

جغرافیا

توضیحات

ابراهیم ابن هدبه بصری

199

اصفهان

از شاگردان مالک و از محدثین بود. او به اصفهان آمد و با حمایت والی شهر (و حتی حمایت هارون) به نشر حدیث مالک در آن جا پرداخت. او غِنا را حلال می‌دانست و در نقل حدیث هم ضعیف بود.

علی ابن حصین کوفی

191

ری

شاگرد ثوری بود و فقیه و قاضی ری.

یحیی ابن ضریس

195

ری

قاضی و محدث بود.

سعد ابن صلت کوفی

196

شیراز

فقیه و قاضی شیراز بود.

عمر ابن هارون بلخی

194

مکه / بلخ

از قرّاء و محدثین ساکن مکه بود، سپس به بلخ آمد. او با این که امام صادق علیه السلام را ندیده بود، از ایشان حدیث روایت می‌کرد و بر ضدّ مرجئه بود.

یحیی ابن مبارک بصری نحوی

202

عراق / مرو

قاری و استاد در علوم نحو و لغت عرب بود. او استاد مأمون بود، پس همراه او به ایران آمد و در مرو مرد. قاضی مرو بود و اولین کسی بود که سنّت را در مرو رواج داد.

حفص ابن عبدالله سلمی نیشابوری

209

نیشابور

بیست سال قاضی نیشابور بود.

حسین ابن ولید نیشابوری

203

نیشابور

شاگرد ثوری و استاد احمد حنبل و از محدثین نیشابور بود.

شقیق بلخی

194

خراسان

شاگرد ثوری و علمای محدث و صوفیان متعددی بود. او در آخر عمر بیشتر ساکن خراسان بود و گروهی سیصدنفره از زهّاد را گرد خود جمع کرده بود و عمدتاً به فتوحات می‌پرداخت تا اینکه در جنگ با ترکان کشته شد.

علمای مدرسه اهل رأی در ایران
نام
تاریخ وفات

جغرافیا

توضیحات

خالد ابن سلیمان بلخی

199

عراق / بلخ

از خواص شاگردان ابوحنیفه و مروّج آثار او در بلخ بود.

حکم ابن عبدالله بلخی

199

عراق / بلخ

شاگرد ابوحنیفه، منسوب به جهمیه، قاضی بلخ و استاد علمای اهل خراسان بود.

ابراهیم ابن رستم مروزی

211

عراق / خراسان

او در آغاز از اصحای حدیث بود، ولی چون به وی توجهی نشد، از یاران شیبانی شد و به مدرسه اهل رأی روی آورد. به مأمون نزدیک شد، ولی قضاوت او را قبول نکرد. فضل ابن سهل به او هدایایی می‌داد. او معتقد به مرجئه بود و در نیشابور مرد.

احمد ابن حفص کبیر بخاری

217

بخارا

شاگرد شیبانی و ساکن بخارا و شیخ فقهای ماوراءالنّهر بود. در اواخر عمرش، امام بخاری، نویسنده صحیح بخاری به بخارا آمد، ولی با هم سازش نداشتند، پس اهالی بخارا به دستور او، امام بخاری را از شهر بیرون کردند.

جارود ابن یزید عامری

203

نیشابور

شاگرد ابوحنیفه و عالم مشهور نیشابور بود.

خلف ابن ایوب بلخی

205

بلخ

شاگرد ابویوسف و از علمای حنفی و مفتی اهل بلخ بود.

جدول ایده‌یابی
موضوع جزئی
پیش‌فرض علمی

ایده

جغرافیای فرقه‌ای در ایران

جغرافیایی / اجتماعی

در غرب ایران، غلبه با مدرسه حدیثی و در شرق ایران، غلبه با مدرسه اهل رأی بود و این به سبب سابقه بیشتر خلافت اموی و ناشی از اثرگذاری طولانی‌مدت تفکر دینی متعصب‌محور آنها در غرب ایران بود؛ امری که در بسیاری از مناطق، باعث مقاومت مردم در برابر تشیع می‌شد.

جغرافیای فرقه‌ای در خراسان

جغرافیایی / اجتماعی

در خراسان، در مناطق شرقی، تنوع فرقه‌ای و مدرسه‌ای وجود داشت و همین باعث می‌شد که زمینه برای رشد تشیع در آن هم فراهم باشد؛ ولی در ماوراءالنّهر، حاکمیت گسترده اندیشه‌های فقهی و کلامی عامه، آن مناطق را تدریجاً به مناطقی تشیع‌گریز تبدیل کرد.

جغرافیای فرقه‌های انحرافی در ایران

جغرافیایی

در جغرافیای ایران و خراسان، به علت پیش‌زمینه‌های تمدنی، زمینه برای رواج مذهب رأی، که هماهنگ با اندیشه کلامی مرجئه‌گری و تساهل و تسامح مذهبی بود، فراهم‌تر بود.

سیاست فرهنگی و فکری عباسیان برای ایران

فکری / فرهنگی

به نظر می‌رسد عباسیان در این سال‌ها که شاهد وجود گرایش‌های تحول‌خواه در ایرانیان بودند، سعی در حمایت از ترویج و حمایت از فرقه‌های گوناگون عامه در ایران داشتند تا مبادا ایران تمایلی به سوی تشیع از خود نشان دهد.

علمای مدرسه حدیث و رأی در آفریقا
نام
تاریخ فوت

جغرافیا

توضیحات

محمد ابن ادریس شافعی

150- 204

حجاز، مصر

یکی از عالمان بزرگ و چهارگانه اهل سنّت و از شاگردان ویژه مالک ابن انس بود. مدتی هم با والی مدینه همکاری می‌کرد تا این که جزء علما شد. در زمان امین و پس از مرگ او، دو سفر به بغداد کرد، ولی آنجا را مساعد برای نشر افکار خود نیافت. در نهایت در سال 200 ه‍‌ ‌. ق. به مصر رفت و مذهب خود را در آنجا منتشر کرد.

زیاد ابن عبدالرّحمان اندلسی

193

اندلس

ازشاگردان مالک و اولین کسی بود که مذهب او را به اندلس آورد و آن را جای‌گزین مذهب اوزاعی کرد.

علی ابن زیاد تونسی

183

آفریقا

شاگرد مالک و مروّج مذهب او در شمال آفریقا (قیروان) بود.

اشهب ابن عبدالعزیز قیسی مصری

204

مصر

رئیس مالکی‌ها و از رفقای شافعی در مصر و متولّی خراج مصر بود.

ابومسهّر الشّامی دمشقی

218

شام، دمشق

او در زمان شورش سفیانی (198 – 195) قاضی دمشق بود.

یحیی ابن یحیی لیثی اندلسی

234

حجاز، مصر، اندلس

در 28 سالگی نزد مالک، «موطا» را خواند و در مکه، شاگردی سفیان ابن عینیه را کرد. در مصر، از لیث ابن سعد آموخت، سپس به اندلس رفت و مذهب مالکی را رواج داد.

محمد ابن مسروق کوفی

185

عراق، مصر

او هشت سال قاضی هارون در مصر بود تا این که در سال 184 عزل شد. شخصی متکبّر بود و به نصارا اجازه داد برای مراجعه به قاضی داخل مسجد شوند.

هاشم ابن ابوبکر مدنی تیمی بکری

196

حجاز، عراق، مصر

شاگرد ابوحنیفه بود. در سال 194 قاضی امین در مصر شد. معتقد به حلّیت شرب نبیذ بود.

اسد ابن فرات خراسانی‌الاصل کوفی

213

عراق، آفریقا

در آغاز شاگرد مالک و سپس شاگرد ابویوسف و شیبانی شد. به مصر و آفریقا آمد و در آن جا با علمای مالکی درگیر شد. در سال 204 قاضی قیروان شد و از سوی حاکمان بنی‌اغلب، به فتح سیسیل پرداخت و در یکی از فتوحات، مجروح شد و مرد.

ابراهیم ابن اسماعیل اسدی بصری ثمّ مصری

218

بصره، مصر

فرزند ابن علیه، عالم بزرگ آن زمان بود. ساکن مصر شد. او قائل به مخلوق بودن قرآن بود و با شافعی در بغداد و مصر مناظرات متعدد داشت و کتابی هم در ردّ مالک نوشت.

جدول ایده‌یابی
موضوع جزئی
پیش‌فرض علمی

ایده

جغرافیای اجتماعی - مذهبی

اجتماعی

حضور اعراب در اقلیم سنّتی آفریقا، در کنار تعطیلی اندک ‌مدارس سنّتی اندیشه‌ای، باعث تقویت روحیه جمود و نقل‌گرایی در شمال آفریقا شد، امری که باعث ترویج مذهب مالکی شد.

جغرافیای تشیع در آفریقا

کلامی / فرقه‌ای

با رواج فرقه‌هایی همانند مالکی و گسترش روحیه جمودگرایی، مذهب تشیع امامی که عقل‌گرا بود، تضعیف شد.




2/4: اطلس فرقه‌ای جهان اسلام در دوران امامت امام رضا علیه السلام

جهان اسلام در دوران امامت امام رضا علیه السلام ، مشغول شکل‌دهی و پی‌ریزی فرقه‌ها و مکتب‌های فکری و فقهی بود و این اتفاق، ریشه در سیاست فرهنگی و فکری عباسیان داشت. عباسیان در این سال‌ها، که در اوج قدرت خود بودند در مقایسه با امویان، چند سیاست کلی را به اجرا گذاردند:
در این دوران، با توجه به پیچیده‌تر شدن مدیریت سیاسی و کثرت مسائل و گرفتاری‌های آن و همچنین برای دادن اعتبار ویژه به جایگاه سیاسی خلافت، شئون دینی و مدیریت فکری و مسئله اقامه جمعه و جماعت را، از عهده خلیفه و امرای مهم در استان‌ها برمی‌دارند و خلیفه و استانداران، تقریباً فقط به امور سیاسی و اجتماعی می‌پردازند و امور دینی و مسائل مربوط به آن را به علما وامی‌گذارند.
این تفکیک وظایف، در کنار رشد تدریجی تشیع، عباسیان را به گونه‌ای جدی وادار به اندیشه در حوزه نظام فکری و کلامی و فرهنگی و دینی (فقهی) جامعه کرد و چون که خلافت ایشان، بیشتر خلافت سیاسی بود تا دینی، آنها به این نتیجه رسیدند که برای تنظیم نظامی کلامی و فقهی، باید رهبران و فرقه‌هایی مخصوص طراحی کنند. (درست همانند جریان زیدیه، که در مباحث کلامی، فرقه‌ای مستقل بود، ولی در حوزه فقه و شریعت، دچار فقر علمی بود و از همین رو از آبشخور دیگر فرقه‌های جهان اسلام بهره می‌گرفت، که همین حالت، در نهایت زیدیه را به فقه حنفی، یکی از مکتب‌های فقهی اهل سنّت کشاند).
عباسیان، در مباحث اندیشه‌ای و کلامی، برخلاف سهولت بخش فقه و شریعت، دچار ابهام و سرگردانی بودند؛ چرا که از یک سو، با شعار «الرّضا من آل محمد» روی کار آمده بودند و دست کم، در سده اول خلافت خود، اصراری ویژه داشتند که خود را جزء اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله معرفی کنند؛ ولی در برابر آنها، زیدیه و شیعه امامیه قرار داشتند که این ادعا را به چالش می‌کشیدند؛ و از سوی دیگر، بیشتر جامعه، پیرو مکتب اهل سنّت و جماعت بودند و با توجه به نظریه سیاسی آنها که خلافت بود، بهترین نظریه برای حکومت‌داری عباسیان، نظریه خلافت بود، ولی آنها نمی‌خواستند با پذیرش نظریه خلافت، گرفتار ناصبی‌گری امویان شوند؛ گذشته از آن که جهان اسلام هم، تدریجاً شاهد تکثّر اندیشه‌های کلامی بود که نشان‌گر نیازمندی گرایش‌های کلامی به نوزایی بود.
از شواهد نیاز اندیشه‌های کلامی به تعدیل و اصلاحات و بازنگری، تحیر و سرگردانی علمای مشهور اهل سنّت در سده آغازین خلافت عباسی درباره قیام‌های مختلف علیه عباسیان است؛ به گونه‌ای که بیشتر علمای اهل رأی عراق و علمای اهل حدیث حجاز، به مشارکت در قیام‌های زیدیه علیه عباسیان تمایل داشتند و از همین رو، در قیام نفس زکیه و برادرش ابراهیم، در زمان خلافت منصور عباسی، و در قیام ابوالسرایا و علویان، در آغاز خلافت مأمون، علما، به ویژه علمای کوفه و مدینه، یا به طور گسترده حضور داشتند و یا اینکه این شورش‌ها را تأیید و حمایت می‌کردند.
از دیگر نشانه‌های این سرگشتگی، این است که چه در زمان خلافت هارون و چه در زمان خلافت امین، برخی از علما، نظریه عمل به امر به معروف و نهی از منکر را، نه تنها به عنوان یک اصل دینی - سیاسی - اجتماعی ترویج می‌کردند؛ بلکه در مقاطعی این باور آنان، خود را به شکل قیام‌های اجتماعی نشان می‌داد.
همه این موارد، نشان‌گر این است که فرقه‌های کلامی و فکری اهل سنّت نیز به نوگرایی نیاز داشتند. این ضرورت، اگر چه در زمان امامت امام رضا علیه السلام ، بسترهایش فراهم شد، ولی در نهایت، پس از ایشان بود که در ماجرای معروفِ مخلوق و یا قدیم بودن قرآن، چالش‌های فکری - اجتماعی در جامعه اسلامی ایجاد شد.
بدین گونه است که از نظر کلامی، در سده اول خلافت عباسی، چه در جبهه مخالفان عباسیان و چه در جبهه داخلی اهل سنّت، انواع چالش‌ها، تعارض‌ها و فرقه‌سازی‌ها پدید آمد و خود خلافت عباسی هم، بر محور خلفای برجسته خود، در این دوران گرفتار تحیر و سرگشتگی بود؛ به گونه‌ای که در دوره منصور عباسی، به سوی تسنّن محض رفت و در دوران مهدی عباسی، به شعار مهدویت شیعی نزدیک شد و در زمان هارون، بسترهای ترویج معتزله فراهم گردید و سرانجام در دوران مأمون، خلافت عباسی شاهد متزلزل‌‌ترین دوران خود گردید.
در این دوران، مأمون سعی می‌کرد در مقام عالم‌ترین و دانشمند‌ترین (اعلمهم سابعهم) خلیفه عباسی، برخی از نظریه‌های التقاطی و تعدیل فکری را آزمایش و نهادینه کند. مواردی همانند
سعی برای جمع کردن بین دو نظریه امامت شیعی و خلافت سنّی در ماجرای ولایت‌عهدی امام رضا علیه السلام .
سعی برای اموی‌ستیزی نهایی از کلام و اندیشه و جامعه اسلامی، با طراحی سیاست فرهنگی موقتِ لعنِ معاویه و تبرّی از او.
سعی برای ایجاد عقلانی‌سازی اندیشه اهل سنّت با حمایت از معتزله و ترویج نظریه خلق قرآن.
این سیاست‌ها در ظرف زمانی بیست سال (به غیر از زمان ولایت‌عهدی)، از زمان بازگشت مأمون به بغداد تا پایان دوران خلافت واثق عباسی، با فراز و نشیب به اجرا گذاشته شد، ولی سرانجام معلوم گردید که نظام فکری اهل سنّت، تنها به کمترین حد از تعدیل قانع شده است و حاضر به پذیرش بسیاری از این طرح‌ها نیست.
اکنون، با توجه به این آشفتگی‌های فکری و کلامی، فرقه‌ها و مکاتب کلامی اهل سنّت را معرفی می‌کنیم و در کنار آن می‌کوشیم بازتاب اندیشه هر یک از آنها را بر سبک و شیوه زندگی روزمرّه پیروانشان به اجمال معرفی کنیم.
در این معرّفی، ابتدا فرقه‌های اهل سنّت و سپس فرقه‌های منتسب به شیعه را معرفی می‌کنیم.
جدول ایده‌یابی

















موضوع جزئی
پیش‌فرض علمی
ایده

تفاوت سیاست فرقه‌ای عباسیان با امویان
سیاسی
عباسیان به جای سیاست مذهبی واحد بر محوریت اسلامِ اموی، بقای حکومت خود را در تکثّرگرایی مذهبی و تلاش برای فرقه‌سازی‌های محدود در چهارچوب اصول مبنایی اسلام رایج عامه می‌دیدند.

اجتماعی
سیاست تکثّرگرایی فرقه‌ای، با توجه به گستردگی جغرافیایی جهان اسلام و تنوع فرهنگ‌ها و نیاز‌های منطقه‌ای، تنها برای مدیریت دینی بود که عباسیان، آن را برای حفظ وفاداری جامعه اسلامی به خلافت در پیش گرفتند.
تاریخی
سیاست تکثّر فرقه‌ای، اگر چه در آغاز صرفاً کلامی یا فرقه‌ای بود، ولی به تدریج در سبک زندگی مردم تفاوت‌ها و اختلاف‌هایی پدید آورد و زمینه‌ساز پیدایش تقابل‌ها و درگیری‌های اجتماعی خرد و کلان شد.
کلامی
کنار گذاشتن مذهب و مکتب حق اهل بیت علیهم السلام ، که بر مبنای توحید ناب در تمام اصول و فروع بود، باعث تحیر و سرگردانی اهل سیاست (عباسیان) و مدعیان دینی (علمای عامه)، در طراحی مکتب اسلامی شد. تحیری که با فاصله‌گیری از توحید غیبی، باعث اختلافات و فرقه‌سازی و تفرقه فکری و اجتماعی شد.
کلامی
اقتضائات زمان و مکان در فقه اهل بیت علیهم السلام ، باعث روزآمدی در فروعات، با حفظ مبانی شد؛ ولی در اسلام عامّه، این اقتضائات، باعث تفسیر به رأی و یا تغییر در مبانی شد و اختلافات فرقه‌ای بسیاری با فاصله‌گیری مبنائی ایجاد کرد. (همانند فاصله مبنائی معتزله و اهل حدیث در کلام و یا بین مدرسه فقه ابوحنیفه در برابر مدرسه فقه مالکی)
مسائل کلامی چالش‌برانگیز
کلامی
شعار سیاسی «الرّضا من آل محمد» که به شکلی مبهم و اجمالی طراحی شده بود، برای سال‌ها عرصه رقابت سیاسی - فکری عباسیان و زیدیه بود.
اجتماعی
دو اصل امر به معروف و نهی از منکر، پس از گسترش فساد اجتماعی در پایتخت عباسیان، راهکار پیشنهادی برخی از علمای عامه برای اصلاح انحرافات اجتماعی بود؛ ولی خلفای عباسی، از ترس تبدیل شدن این جریان‌های اجتماعی به نهضت‌های سیاسی، با آنها به شدت مقابله می‌کردند.
کلامی
در این سال‌ها، به تدریج بحث‌های کلامی مدرسه‌ای و بیهوده، تبدیل به منازعات سیاسی و خیابانی فرقه‌های کلامی شد و به وحدت جامعه ضربه زد. (همانند بحث مخلوق بودن قرآن)
نسبت‌سنجی گرایش فکری فرقه‌های کلامی و فقهی

تجربه تاریخی عباسیان و یا زیدیه نشان می‌دهد این فرقه‌ها و یا جریان‌ها، به سبب دور افتادن از مکتب وحدت‌آفرین و توحیدی اهل بیت علیهم السلام ، دچار چنان بحران اندیشه‌ای شده بودند که در حوزه اصول و فروع دینی مشکل داشتند و طرح‌ها و شعارهای آنها یا صرفاً یک‌سویه بود؛ همانند ادعاهای سیاسی - کلامی زیدیه و فقر فقهی آنها؛ و یا اگر دوسویه بود، بین اصول و فروع آن، هماهنگی وجود نداشت؛ مثل این که برخی در اصول، معتزله یا مرجئه بودند، ولی در فقه، به مکتب حدیث گرایش داشتند.
مأمون و بازنگری در کلام و سیاست تاریخی اهل سنّت

دوران مأمون عباسی، آخرین مرحله از تلاش تاریخی عباسیان برای ایجاد تعدیل و اصلاحات روشن‌فکرگرایانه در مبانی کلامی و سیاسی اسلام عامه بود؛ تلاشی که با خلافت متوکل و احیای نگرش متعصبانه اسلام حدیثی عامه ناکام ماند.



منبع:
پایگاه اینترنتی
مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما

irc.ir


ان شاء الله ادامه دارد




-

نظرات  (۲)

۲۵ شهریور ۹۳ ، ۱۶:۵۵ درخواست فوری امام خامنه ای از مردم
درخواست فوری امام خامنه ای از مردم

درخواست فوری مقام معظم رهبری از مردم

آیت الله خامنه ای: من می‌خواهم خواهشی از مردم بکنم و آن این است...


آیت الله خامنه ای:
من می‌خواهم خواهشی از مردم بکنم و آن این است: کسانی که وقتهای ضایع‌شونده‌ای دارند؛ مثلاً اتوبوس یا تاکسی سوار می‌شوند، یا سوار وسیله‌ی نقلیه‌ی خودشان هستند و دیگری ماشین را می‌راند، یا در جاهایی مثل مطب پزشک در حال انتظار به سر می‌برند و به‌هرحال اوقاتی را در حال انتظار به بی‌کاری می‌گذرانند، در تمام این ساعات، کتاب بخوانند.


کتاب در کیف یا جیب خود داشته باشند و در اتوبوس که نشستند، کتاب را باز کنند و بخوانند. وقتی هم به مقصد رسیدند، نشانه‌ای لای کتاب بگذارند و باز در فرصت یا فرصتهای بعدی آن را باز کنند و از همان جا بخوانند.

 
سخنرانی حضرت آیت الله خامنه ای

۱۳۷۵/۰۲/۲۲

منبع:روضه



برگرفته شده از:

http://www.basijmadahan.ir/?q=node/7974


۱۱ شهریور ۹۳ ، ۱۶:۵۸ زندگینامه شاهچراغ شیراز
شاهچراغ شیراز
زندگی نامه حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) 
سه شنبه, 07 خرداد 1392 ساعت 01:43

 

 حضرت سید امیر احمد(علیه السلام) ملقب به شاهچراغ و سیدالسادات الاعاظم، فرزند بزرگوار امام موسی کاظم(علیه السلام) است.

پسران امام هفتم علیه السلام بنا به مشهور نوزده نفر می باشند. حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) و محمد بن موسی(علیهما السلام)  از یک مادر که ((ام احمد)) خوانده میشد متولد گردیدند.

فضائل مادر حضرت شاهچراغ(علیه السلام)

علامه مجلسی در کتاب ((مراة العقول)) در شرح حدیث پانزدهم می گوید:

ام احمد مادر بعضی اولاد آن حضرت می بود و او داناترین، پرهیزگارترین و گرامی ترین زنهایش در نزد آن حضرت بود که اسرار خود را به وی می سپرد و اماناتش را نزد او ودیعه می نهاد.

در کتاب اصول کافی در باب ((امام در چه زمانی میداند امام است)) آمده است که حضرت امام موسی(علیه السلام)  امانت سربمهری به ((ام احمد)) سپردند و فرمودند بعد از شهادت من هر کس از اولاد من در طلب این امانت آمد خلیفه و جانشین من است. با او بیعت نما که جز خدا کسی خبر از این امانت ندارد. بعد از شهادت امام موسی(علیه السلام) حضرت امام رضا(علیه السلام) به نزد ام احمد آمدند و امانت پدر را طلبیدند. ام احمد بگریه افتاد و دانست که امام (علیه السلام) شهید شده اند. پس آن بانوی محترمه امانت را بر حسب وصیت آنحضرت به امام رضا(علیه السلام) تقدیم نمود و با ایشان بعنوان امام هشتم شیعیان بیعت کرد.

بیعت حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) و  مردم مدینه با علی بن موسی الرضا(علیهما السلام)

هنگامی که خبر شهادت حضرت امام موسی کاظم(علیه السلام) در مدینه منتشر شد، مردم بر در خانه ((ام احمد)) جمع شدند. آن گاه همراه با احمد بن موسی(علیهما السلام) به مسجد آمدند و به سبب شخصیت والای احمد بن موسی(علیهما السلام) گمان کردند که پس از شهادت امام موسی کاظم(علیه السلام) وی جانشین و امام است. به همین سبب، با وی بیعت کردند و او نیز از آنها بیعت گرفت، پس بر بالای منبر رفت و خطبه ای در کمال فصاحت و بلاغت بیان کرد و فرمود:(( ای مردم، هم چنان که اکنون تمامی شما با من بیعت کرده اید، بدانید که من خود، در بیعت برادرم علی بن موسی(علیهما السلام) هستم. او پس از پدرم، امام و خلیفه بحق و ولی خداست. از طرف خدا و رسولش بر من و شما واجب است که از او اطاعت کنیم.))

پس از آن،‌ احمد بن موسی(علیهما السلام) در فضایل برادرش علی بن موسی الرضا(علیهما السلام) سخن گفت و تمامی حاضران تسلیم گفته او شدند و از مسجد بیرون آمدند، در حالی که پیشاپیش آنها احمد بن موسی(علیهما السلام)  بود. آن گاه خدمت امام رضا(علیه السلام) رسیدند و به امامت آن بزرگوار اعتراف کردند. سپس همگی با حضرت امام رضا(علیه السلام) بیعت کردند و حضرت علی بن موسی(علیهما السلام) درباره برادرش(احمد) دعا فرمود:(( هم چنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد.))

عزیمت از مدینه به طوس

در زمان خلافت مامون عباسی لعنة الله علیه که قیام و نهضت سادات هاشمی و علوی به اوج خود رسیده بود و با زعامت و هدایت حضرت امام رضا(علیه السلام) اسلام راستین و حاکمیت الهی ترویج می شد و حقیقت چهره کریه خلفای عباسی و حکومت غاصبین روشن می گشت، مامون به منظور فرو نشاندن مبارزات انقلابی شیعیان و تحکیم خلافت متزلزل عباسی ولایتعهدی خود را به حضرت امام رضا(علیه السلام) واگذار می کند و علیرغم میل باطنی امام(علیه السلام)، مامون حضرتش را از مدینه به طوس انتقال می دهد و ولایتعهدی را به ایشان تحمیل می نماید.

حضور با برکت امام هشتم(علیه السلام) در خراسان باعث می شود که شیعیان و محبان اهل بیت رسالت با اشتیاق زیارت چهره تابناک امامت و ولایت از نقاط مختلف بسوی ایران حرکت کنند.

حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) نیز در همین سنوات(198 تا 203 ه.ق) به همراه دو تن از برادرانش به نامهای محمد و حسین و گروه زیادی از برادرزادگان، خویشان و شیعیان، بالغ بر دو یا سه هزار نفر از طریق بصره عازم عازم خراسان شدند و از هر شهر و دیاری که می گذشتند، بر تعداد همراهانشان افزوده می شد، به طوری که برخی از مورخان تعداد یاران احمد بن موسی(علیهما السلام) را نزدیک به پانزده هزار نفر ذکر کرده اند.

در همین احوال، علیرغم خدعه و نیرنگ های مامون عباسی برای مخدوش ساختن مقام ولایت و چهره علمی حضرت رضا(علیه السلام)، برتری حجت خدا و پیروزی های حضرتش کینه ی مامون عباسی را بیشتر و سرانجام در سال 202 ه.ق امام معصوم را مسموم و به شهادت می رساند. سپس در سوگ ایشان،‌ با ریا کاری به عزاداری می پردازد و جسد مطهر حضرت رضا(علیه السلام) را با احترام در کنار مدفن هارون الرشید قاتل امام موسی الکاظم(علیه السلام) دفن می نماید.

مامون ملعون که از جنایات خویش بسیار متحوحش، و خبث سریرت و دشمنی آل ابیطالب را از اسلاف خویش کمال و تمام به ارث برده بود، با اطلاع از حرکت حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) برادر بزرگوار امام رضا و یارانش به قصد خراسان، به جمیع حکام و عمال خود دستور داد هر کجا از بنی فاطمه و اولاد پیغمبر بیایند مقتول سازند. و پیروان سادات بنی هاشم را با آزار و شکنجه مرعوب و مقهور حکومت غاصب نمایند.

خبر حرکت احمد بن موسی(علیهما السلام) توسط کارگزاران حکومتی به مامون رسید. مامون که ورود برادران امام را به مرکز حکومت، تهدیدی جدی برای موقعیت حساس خود می دید و از هم داستان شدن برادران و شیعیان امام با وی هراسناک بود، ‌به همه حکمرانان خود، دستور داد که: در هر کجا قافله بنی هاشم را یافتند، مانع از حرکت آنها شوند و آنها را به مدینه بازگردانند یا مقتول کنند.

این دستور به هر شهری که می رسید، کاروان از انجا گذشته بود، مگر در شیراز که پیش از رسیدن کاروان احمد بن موسی(علیهما السلام)، حکم به حاکم وقت رسید. حاکم فارس ((قتلغ خان)) مردی سفاک و خونریز بود. وی با لشکری انبوه از شهر خارج شد و در برابر کاروان احمد بن موسی(علیهما السلام)  اردو زد.

احمد بن موسی(علیهما السلام) در دو فرسنگی شیراز با قتلغ خان روبرو شد. در آن جا خبر شهادت برادرش علی بن موسی الرضا(علیهما السلام) انتشار یافت، و به احمد بن موسی(علیهما السلام) خبر دادند که اگر قصد دیدن برادر خود علی بن موسی الرضا(علیهما السلام) را دارید، بدانید که وی فوت شده است.

حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام)  که وضع را چنین دید،‌ دانست که نخست،‌ برادرش در طوس شهید شده است
؛دوم، برگشتن به مدینه و یا غیر آن ممکن نیست؛ سوم، این جماعت به قصد مقاتله و جدال در این جا گرد آمده اند. بنابراین، اصحاب و یاران خود را خواست و جریان را به آگاهی همه رساند و افزود:

قصد این ها ریختن خون فرزندان علی بن ابی طالب(علیهما السلام) است، هر کس از شما مایل به بازگشت باشد یا راه فراری بداند، می تواند جان از مهلکه به سلامت برد که من چاره ای جز جهاد با این اشرار ندارم. تمامی برادران و یاران احمد بن موسی(علیهما السلام)  عرض کردند که مایل اند در رکاب وی جهاد کنند. آن بزرگوار در حق آن ها دعای خیر کرد و فرمود: پس برای مبارزه،‌ خود را آماده سازید.

جدال و پیکار

سپاه قتلغ خان در برابر یاران احمد بن موسی(علیهما السلام) صف های خود را آراستند، و جنگ نابرابری آغاز شد. در نتیجه ی رشادت و فداکاری یاران احمد بن موسی(علیهما السلام)، دشمن شکست خورد و عقب نشینی کرد. این جدال در سه نوبت و به مدت چند روز ادامه یافت. در پیکار سوم، سپاهیان قتلغ خان شکست خوردند و ناچار از محل درگیری،‌ قریه کُشن تا نزدیک برج و باروی شهر شیراز به مسافت سه فرسخ عقب نشستند و از ترس به درون حصار شهر پناه بردند و دروازه های شهر را محکم بستند. احمد بن موسی (علیهما السلام) به اردوگاه خویش، در قریه کُشن، نزدیک یاران خویش بازگشت. در این نبرد، عده ای از امامزادگان و اصحاب احمد بن موسی(علیهما السلام) زخمی و تعدادی نزدیک به سیصد نفر به شهادت رسیدند.

نیرنگ دشمن

روز دیگر، احمد بن موسی(علیهما السلام)  یاران خود را به پشت دروازه شهر شیراز منتقل کرد و همان جا خیمه زد. قتلغ خان که دریافت قادر به پیکار با احمد بن موسی(علیهما السلام) نیست و با وجود عشق و فداکاری که در سپاه احمد بن موسی(علیهما السلام) موج می زند، توان مقابله مردانه با آنها را ندارد، با عده ای از فرماندهان سپاه خود، طرح نیرنگی را ریخت تا بلکه با این روش بر آن ها فایق آیند. بر اساس نیرنگ و توطئه طراحی شده،‌ جمعی از سپاهیان جنگ آزموده ی خود را با شیوه جنگ و گریز به صفوف یاران احمد بن موسی(علیهما السلام) گسیل داشت و به آن ها دستور داد در اولین درگیری وانمود به عقب نشینی و شکست کنند و به سوی دروازه های شهر بازگردند. یاران و برادران احمد بن موسی(علیهما السلام) با این خدعه واردشهر شدند، دشمن مکار، دورازه های شهر را بست. سپاهیان قتلغ خان که از پیش در گذرگاههای شهر کمین کرده بودند،‌ یاران احمد بن موسی(علیهما السلام)  را هر کدام به وضعی و در موضعی به شهادت رساندند.

شهادت احمد بن موسی(علیهما السلام)

در نتیجه توطئه دشمن بسیاری از یاران احمد بن موسی(علیهما السلام)  به شهادت رسیدند و عده ای نیز که از نیرنگ دشمن به سلامت گریخته بودند، ‌در اطراف پراکنده شدند. مورخان اتفاق نظر دارند که غالب امامزادگان در فارس و دیگر شهرهای ایران، از پراکنده شدگان این نهضت هستند.

حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) نیز مورد تعقیب دشمن قرار گرفت و قتلغ خان با شمار زیادی از سپاهیان خود به آنها هجوم برد. احمد بن موسی(علیهما السلام) شجاعانه در مقابل دشمن پایداری کرد و به دفاع از خود پرداخت. برخی از منابع می نویسند: احمد بن موسی(علیهما السلام) به تنهایی با لشکر انبوهی به نبرد پرداخت. دشمن چون دید از عهده او برنمی آید، ‌شکافی در جایگاه استراحت وی ایجاد کرد و از پشت بر سرش شمشیر زد؛ سپس خانه را خراب کرد، و بدن او در زیر توده های خاک، در محلی که هم اکنون مرقد و بارگاه اوست،‌ پنهان شد.

پیدایش قبر احمد بن موسی(علیهما السلام) در زمان اتابکان

بیشترین و معتبرترین منابع متقدم و متاخر که به شرح حال و زندگانی احمد بن موسی(علیهما السلام) پرداخته اند، آشکار شدن مدفن احمد بن موسی(علیهما السلام) را در عهد امیر مقرّب الدین مسعود بن بدر بین سال های (658-623) می دانند.

شیراز نامه زرکوب شیرازی(تالیف به سال 764 ه.ق) از قدیمی ترین ماخذهایی است که پیدایش قبر احمد بن موسی(علیهما السلام) را در عهد امیر امیر مقرّب الدین مسعود بن بدر ثبت کرده است، وی می نویسد:

قبر امامزاده معصوم، امیر احمد بن موسی(علیهما السلام) در میان شهر، قریب مسجد نو افتاده، امیر مقرّب الدین مسعود بن بدر که از خاصگان و مقربان اتابک بن ابوبکر سعد بن زنگی بن مودود بوده، عمارتی در خاطر داشت و در آن جایگاه قبری یافته اند، مکشوف گشته،‌ شخص مبارک او همچنان در حال اعتدال، تغییر و تبدیل در وی تاثیر نکرده،‌ خاتمی که در انگشت مبارکش بود، احتیاط فرمودند، منقّش بوده به نام احمد بن موسی، ائمه و افاضل و عقلا و اعیان شیراز جمع گشته اند و تحقیق کرده، صورت در حضرت اتابک معروض داشته اند. اتابک ابوبکر، مشهدی بر آن جا ساخته و عمارتی فرموده که به مرور زمان اشتهار یافته است و خلق شیراز بعد از آن که به کرات و صرّات در حالت فروماندگی و حیرت،‌ التجا بدان جناب کرده اند و استمداد نموده اند و مقاصد و مطالب ایشان محصل آمده،‌ بدین منوال آن مشهد مبارک اشتهار یافته.

معین الدین ابوالقاسم جنید شیرازی که دو سال بعد از درگذشت زرکوب، یعنی در سال، یعنی در سال 791 ه.ق به کتاب خود، شدالازار فی حط الاوزار عن زوّار المزار، پرداخت و فرزندش عیسی بن جنید، آن را از زبان عربی به فارسی به نام هزار مزار ترجمه کرده است و بر آنچه که زرکوب در شیرازنامه آورده است، تاکید دارند. مولف شدالازار ضمن شرح مختصری از نسب،‌ فضایل و شهادت احمد بن موسی(علیهما السلام)، کشف مرقد آن حضرت را در عهد امیر مقرّب الدین مسعود بن بدر ذکر می کند.

بنا به گفته جنید شیرازی، هیچ کس از محل شهادت احمد بن موسی(علیهما السلام) آگاه نبود تا زمان مقرّب الدین مسعود بن بدر که وی قبر آن حضرت را یافت و بر آن گنبدی ساخت. درباره ی اینکه چگونه مشهد احمد بن موسی(علیهما السلام) کشف شده، جنید هیچ گونه آگاهی نمی دهد.

وی در توصیف جسد مبارک آن حضرت می افزاید، هنگامی که حضرت را رویت کردند، رنگ مبارک وی برنگشته و هیچ تغییری در بدن آن حضرت دیده نشده و کفن وی همچنان تازه مانده و از روی انگشتری وی که عبارت «العزّة‌ لله احمد بن موسی» بر آن نقش بود، وی را شناختند.

علاوه بر این چند ماخذ، که از نزدیک ترین منابع تاریخ محلی عصر اتابکان است، منابع دیگری نیز در دست است که آشکار شدن مشهد احمد بن موسی(علیهما السلام) را به عصر امیر مقرّب الدین نسبت می دهند.

منبع  : سایت آستان مقدس حضرت احمدبن موسی شاهچراغ(ع)



زیارتنامه

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ
 
السَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ رَسُولِ اللهِ
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ اَمیرِ المُؤمِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ فاطِمَةَ وَ خَدیجَةَ
السَّلام عَلَیکَ یَا بنَ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ وَلِیِّ اللهِ
السَّلامُ عَلَیکَ یَا اَخا وَلِیِّ اللهِ
السَّلامُ عَلَیکَ یَا عَمَّ وَلِیِّ اللهِ
السَّلامُ عَلَیکَ یَا سَیِّدَ السّاداتِ الاَعاظِمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا اَحمَدُ بنُ مُوسَی الکاظِم
اَلسَّلامُ عَلی مَن کانَ سَیّدِاً فی عَشیرَتِهِ وَ جَلیلاً فی عِترَتِهِ وَ کَریماً فی مالِهِ وَ ثَروَتِهِ وَ وَرِعاً فی دینِهِ وَ شِرعَتِهِ
اَلسَّلامُ عَلی مَنِ اِقتَفی بِعَلیِّ بنِ اَبیطالِبٍ وَصِیّ رَسُولِ اللهِ فَاَعتَقَ اَلفَ مَملوُکٍ فی سَبیلِ اللهِ وَ عَبَدَاللهَ مُخلِصاً لَهُ الدّینَ حَتّی اَتاهُ الیَقینُ،اَلسَّلامُ عَلی مَن کانَ اَبوُالحَسَنِ مُوسی یُحِبُّهُ وَ یُقَدِّمُهُ وَ بِضیعَةِ المَوسوُمَةِ بِالیَسیَرةِ یُنَعِّشُهُ وَ یُنَعِّمُهُ وَ بِعشِرینَ مِن خَدَمِهِ وَ حَشَمِهِ یُکَرِّمُهُ وَ یُعَظِّمُهُ وَ بَعدَ ذلِکَ بِبَصَرهِ یَرعاهُ وَ یَحفَظُهُ ما یَغفَلُ عَنهُ،
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مَولایَ وَ ابنَ مَولایَ، اَلسَّلامُ عَلی اَبیکَ المَسجُونِ المَظلوُمِ وَ عَلی اَخیکَ الغَریبِ المَعصُومِ المَقتُولَینِ ظُلماً بِالسُّمُومِ، اَلسَّلامُ عَلی اَولادِ اَخیکَ المَعصُومینَ الاَئمَّةِ  الهُداةِ الَمهدِیّینَ اَلسَّلامُ عَلی اُمِّکَ الطّاهِرَةِ الزّکِیَّةِ الَّتیِ ائتَمَنَت عَلی وَدایِعِ الاِمامَةِ اَلسَّلامُ عَلی اُختِکَ التَّقِیَّةِ النَّقِیَّةِ فاطِمَةَ المَعصُومَةِ الَتّی مَن زارَها وَ جَبَت لَهُ الجَنَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا ساداتی وَمَوالِیَّ جَمیعاً عَرَّفَ اللهُ بَینَنا وَ بَینَکُم فِی الجَنَّةِ وَ حَشَرَنا فی زُمرَتِکُم وَ اَورَدَنا حَوضَ نَبِیِّکُم وَ سَقانا بِکَأسِ جَدِّکُم مِن یَدِ عَلیِّ بِنِ اَبیطالِبٍ اَبیکُم وَ نَسئَلُ اللهَ اَن یُریَنا فیکُمُ السُّروُرَ وَ اَلفَرَجَ وَ الکَرامَةَ وَ اَن یَجمَعَنا وَ اِیّاکُم فی زُمرَةِ جَدِّکُم مُحَمَّدٍ وَ اَبیکُم عَلّیٍ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِما وَ الِهِما وَ عَلی اَرواحِکُم وَ عَلی اَجسادِکُم وَ عَلی اَجسامِکُم وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.



ترجمه:
بنام خداوند بخشنده مهربان
 
سلام بر تو ای فرزند رسول خدا
سلام بر تو ای فرزند امیر المومنین
سلام بر تو ای فرزند فاطمه و خدیجه
سلام بر تو ای فرزند حسن و حسین
سلام بر تو ای فرزند ولی خدا
سلام بر تو ای برادر ولی خدا
سلام بر تو ای عموی ولی خدا
سلام بر تو ای سید سادات بزرگوار
سلام بر تو ای احمد فرزند موسی کاظم(ع)
سلام بر آنکه آقا بود در طایفه اش، و گرانقدر در میان بستگان خود و کریم بود در بخشش دارائی و ثروتش، و در دین و شریعتش پرهیزگار بود، سلام بر آنکه پیروی کرد از علی فرزند ابی طالب و جانشین رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، پس در راه خدا آزاد کرد هزار برده را، و خالصانه در آئین خود خدا را پرستید تا اینکه حقیقت را دریافت. سلام بر آنکه ابو حسن موسی دوستش داشت و او بر همگان مقدم می داشت و با مزرعه ی خود به نام (یسیره) او را گرامی و به سر نشاط می آورد و با بیست تن از خدمتکاران و همراهان تکریم و تجلیل می کرد و با نگاهش مواظبت و از او غافل نمی گشت. سلام بر تو ای مولا و فرزند مولایم. سلام بر پدر زندانی مظلومت و بر برادر غریب معصومت که ظالمانه مسموم شدند. سلام بر فرزندان برادر معصومت امامان هدایت کننده. سلام بر مادر مطهر و پرهیزگارت که امانتدار ودیعه های امامت بود. سلام بر خواهر پرهیزگار و پاکت فاطمه معصومه که بهشت بر هر آنکه زیارتش کند واجب است. سلام بر شما سرورانم همگان. خداوند ما را در بهشت با شما آشنا و در زمریه شما محشور گرداند، و بر حوض پیامبرتان ما را وارد کند. و از دست پدرتان علی ابن ابیطالب با جام جدتان ما را سیراب کند. و از خدا می خواهیم که شادی و گشایش و عزت شما را به ما نشان دهد، و ما و شما را در شمار پیروان جدتان محمد و پدرتان علی که درود خدا بر آن دو و خاندانشان باد قرار دهد. سلام و رحمت و برکت خدا بر شما و بر روحتان و بر جسدتان و جسمتان باد.
 

 
پایین پا و روبروی ضریح مطهر ایستاده خوانده می شود:

اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا السَّیِدِ الزَّکِیُّ الطّاهِرُ الوَلِیُّ وَ اَلدّاعِی الحَفِیُّ اَشهَدُ  اَنَّکَ قُلتَ حَقّاً وَ نَطَقتَ صِدقاً وَ دَعَوتَ اِلی مَولایَ وَ مَولاکَ عَلانِیَةً وَ سِرًّا فازَ مُتَّبِعُکَ وَ نَجی مُصَدِّقُکَ وَ خابَ وَ خَسِرَِ مُکَذِّبُکَ وَ المُتَخَلِّفُ عَنکَ اِشهَد لی بِهذِهِ الشَّهادَةِ لاِکُونَ مِنَ الفائِزینَ بِمَعرِِفَتِکَ وَ طاعَتِکَ وَ تَصدیقِکَ وَ اتّبِاعِکَ وَالسَّلامُ یا سَیّدِی وَ ابنَ سَیّدی اَنتَ بابُ اللهِ المُؤتی مِنهُ وَ اَلمأخوُذُ عَنهُ اَتَیتُکَ زائِراً وَ حاجاتی لَکَ مُستَودِعاًوَها اَنَا ذااَستَودِعُکَ دینی وَ اَمانَتی وَ خَواتیمَ عَمَلی وَ جَوامِعَ اَمَلی اِلی مُنتَهی اَجَلی وَ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا سَیِّدَ اَلسّاداتِ الاَعاظِمِ اَحمَدُ بنُ مُوسَی الکاظِمِ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه.
 
ترجمه:
سلام بر تو ای سید پاک و مطهر، ولی و دعوت کننده گواهی می دهم که حق را گفته ای و راستگو بوده ای و به سوی مولایم و مولایت آشکارا و نهان دعوت کرده ای. پیروز گشت هر کس تو را پیروی کرد و نجات یافت هر کس تو را تایید کرد، نا امید شد و زیان دید آن که تو را دروغگو دانست و آنکه از تو روی گرداند. شاهد گواهی من باش تا از برندگان معرفت و طاعت، و پیروان و تصدیق کنندگان تو باشم. سلام بر تو ای سرور و فرزند سرور من، تو دری هستی که خداوند از آن می دهد و می ستاید. به زیارت تو آمدم تا نیازها، دین و امانت، امنیت و عاقبت کارهایم تا انتهای اجلم را از تو طلب و استدعا کنم. سلام بر توای سرور سروران بزرگوار احمد ابن موسی کاظم رحمت و برکت خداوند بر تو باد.



منبع  : سایت آستان مقدس حضرت احمدبن موسی شاهچراغ(ع)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
rel=nofollow