جدال احسن با مستند نگاری ممکن است
در فضای مجازی بویژه واتساپ برای اینکه گناه وحشی گری داعشی های ساخته و پرداخته ی صهیونیستها؛ به اسلام و قرآن نسبت داده شود تا پروژه ی اسلام هراسی نظام سلطه برای ایجاد تنفر از قرآن کامل شود؛
شبهه ای طراحی شده است که داعشی ها اطاعت از آیات جهادی قرآن را بهانه فجایع و جنایات خود ذکر می کنند!
برای پاسخ به این شبهه
خوب است که به روش متفکر شهید آیة الله مطهری به این شبهه پاسخ داد.
این شبهه پیش از اینکه داعشی ها به قرآن و اسلام نسبت دهند؛ از جانب مسیحیت به اسلام و مسلمانان وارد می شده است که استاد مطهری در کتاب جهاد صفحات 37 تا 53
به زیبایی به آن پرداخته اند.
وبسایت استقلال فرهنگی
zqz.ir/EsteghlaleFarhangi
از شما دعوت می کند تا متن زیر را که به قلم استاد مطهری نگاشته شده است؛ با دقت مطالعه نمایید
دفاع
یا تجاوز؟
37 - دفاع یا تجاوز؟
بسم اللَّه الرحمن الرحیم.
قاتِلُوا الَّذینَ لایؤْمِنونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْیوْمِ الْاخِرِ وَ لایحَرِّمونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسولُهُ وَ لا یدینونَ دینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذینَ اوتُوا الْکتابَ حَتّی یعْطُوا الْجِزْیةَ عَنْ یدٍ وَ هُمْ صاغِرونَ «1»
انتقاد مسیحیت بر اسلام
قبلًا گفتیم که دنیای مسیحیت یکی از نقاطی که به نظر خودش آن را برای اسلام نقطه ضعف گرفته است مسئله
--------------------
(1) توبه/29
38 - جهادهای اسلامی است که میگوید اسلام دین جنگ است نه دین صلح، و مسیحیت دین صلح است. میگوید بهطور کلی جنگ بد است و صلح خوب، و یک دین که از طرف خدا هست باید طرفدار صلح باشد که چیز خوبی است نه طرفدار جنگ که چیز بدی است. مسیحیتِ دیروز از زاویه اخلاق، اخلاق مخصوص مسیحی، اخلاقی که اگر به طرف راست چهرهات زدند طرف چپ را بگیر، اخلاق ضعیف پروری وارد شد. ولی مسیحیت امروز موضع خود را عوضکرده، چهره خود را تغییر داده است، از زاویه دیگر میبیند و از مجرای دیگر وارد میشود، از راه حقوق، از راه حق طبیعی بشر، از راه حق آزادی، از راه اینکه جنگ به طور کلی برخلاف حق آزادی است، آزادی عقیده، آزادی اراده، آزادی انتخاب مذهب، انتخاب ملیت و غیره. ما از هر دو زاویه به مطلب نظر میافکنیم، هم از زاویه اخلاقی و معیارهای اخلاقی و هم از زاویه حقوق انسانی و با معیارهای جدید انسانی. جواب این مسئله را هم جلسه پیش ذکر کردم. جواب خیلی واضح و روشنی است که این، حرف درستی نیست.
39 - تجاوز بد است نه جنگ، و هر جنگی تجاوز نیست
صلح البته خوب است، شک ندارد. جنگ هم به معنی تهاجم به افراد دیگر و به مردمی که آن مردم نسبت به این مهاجم کاری ندارند و نسبت به این اجتماع هم کاری ندارند، تهاجم برای تصرف سرزمینشان و ربودن اموالشان یا برای برده ساختن آنها و زیر نفوذ و حکم قرار دادن آنها، شک ندارد که بد است. آنچه بد است تجاوز است. تجاوز بد است، ولی هر جنگی از طرف هر کسی تجاوز نیست، ممکن است تجاوز باشد و ممکن است جوابگویی به تجاوز باشد، چون جواب تجاوز را گاهی باید با زور داد یعنی راهی غیر از زور برای جواب دادن به تجاوز نیست.
صلح، نه تسلیم و تحمل ذلت
یک دین اگر دین جامعی باشد باید فکر آن روز را کرده باشد که اگر [پیروانش] مورد تجاوز قرار گرفتند و یا اگر فرضاً خودشان مورد تجاوز قرار نگرفتند مردم دیگری مورد تجاوز قرار گرفتند، چه کنند؟ برای اینجا باید قانون جنگ و جهاد مقرر کنند. میگویند صلح خوب است. ما هم قبول داریم صلح
40 - خوب است، اما تسلیم و ذلت چطور؟ تسلیم و ذلت هم خوب است؟! اگر دو قدرت با هم رو به رو بشوند و طرفدار مسالمت باشند، هرکدام از اینها بخواهد به اصطلاح امروز همزیستی مسالمت آمیز داشته باشد، نه این بخواهد به آن تجاوز کند و نه آن بخواهد به این تجاوز کند، بلکه بخواهند با هم در حال آشتی باشند با حقوق متقابل، با احترام متقابل، اسمش صلح است و خوب است و باید باشد. اما یکوقت هست یک طرف متجاوز است، طرف دیگر به عنوان اینکه جنگ بد است تسلیم در برابر او است،یعنی ذلت تحمل زور را متحمل میشود. این اسمش صلح دوستی نیست، این معنایش زیر بار ذلت رفتن است. تسلیم شدن در مقابل زور که اسمش صلح نیست.
این مثل این است که شما در بیابان عبور میکنید، یک دزد متجاوز مسلح میآید به شما میگوید فوری از اتومبیل پیاده شو، دست بالا، هرچه هم داری به من بده، شما هم تسلیم بشوید و بگویید من چون طرفدار صلحم و با جنگ مطلقاً مخالفم، هرچه تو میگویی قبول میکنم، پولهایم را در اختیارت قرار میدهم، اسباب و اثاثیه را در اختیارت قرار میدهم، اتومبیل را میدهم، هرچه که میگویی اطاعت
41 - میکنم، هر چه میخواهی بگو تا بدهم، من طرفدار صلحم. این، طرفداری صلح نیست، تحمل ذلت است. در اینجا انسان تا آخرین حدی که امکان دارد باید از مال و حیثیتش دفاع کند، مگر در وقتی که بداند اگر در مقام دفاع برآید، هم مالش از بین میرود و هم خونش ریخته میشود و اثری هم بر این خون بار نیست، یعنی بعد هم این خون لوث میشود.
البته ممکن است یک خون ریخته شود و این خون بعد بجوشد و ارزش جوشیدن بعدی داشته باشد، نه اینکه خونش سر گردنه به دست یک دزد ریخته شود بعد هم تمام شود. اینجاست که مقاومت، عاقلانه نیست. اینجا باید پول و ثروتش را فدا کند و جانش را حفظ نماید.
پس فرق است میان طرفداری صلح و قبول ذلت. اینجاست که اسلام هرگز تحمل ذلت را اجازه نمیدهد ولی در عین حال طرفدار صلح است.
غرضم اهمیت این مسئله است که مسیحیها و غیرمسیحیها آن را به عنوان یک نقطه ضعف بر اسلام مورد حمله و اعتراض قرار دادهاند و بعد میگویند سیره پیغمبر هم این بوده، اسلام دین شمشیر است، مسلمین بالای سر افراد شمشیر بلند
42 - میکردند و میگفتند اسلام را اختیار کنید و اگر نه کشته میشوید، مردم هم برای اینکه کشته نشوند اسلام اختیار میکردند. روی این جهت، ما لازم میدانیم که این مطلب را مستوفاً و مستقصاً بحث کنیم، آیات قرآن و حتی مسلّمات احادیث نبوی و سیره نبوی را هم در اینجا بیاوریم. از آیات قرآن شروع میکنیم.
آیات مطلق درباره جهاد
عرض کردیم که بعضی آیات قرآن در مورد دستور جهاد با کفار، مطلق است
یعنی همین قدر میگوید: ای پیغمبر! با کفار و منافقین جنگ کن.
یا مثلًا در موردی که قبلًا آیاتش را خواندیم، بعد از مهلتی که به مردم مشرک میدهد (چهارماه) میگوید: این چهارماه مهلت که گذشت هرجا مشرکی یافتید بکشید (آیا مقصود در حول و حوش مکه و حدود حرم است یا در هر جا، مطلبی است که بعداً باید بحث شود) اگر بعد از آن مدت اینها اسلام اختیار نکردند یا مهاجرت نکردند، اینها را هرجا پیدا کردید بکشید.
یا همین آیهای که خواندیم: قاتِلُوا الَّذینَ لا یؤْمِنونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْیوْمِ الاخِرِ وَ لایحَرِّمونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ
43 - وَ رَسولُهُ وَ لا یدینونَ دینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذینَ اوتُوا الْکتابَ حَتّی یعْطُوا الْجِزْیةَ عَنْ یدٍ وَ هُمْ صاغِرونَکه راجع به اهل کتاب است. یا در آیه دیگر: یا ایهَا النَّبِی جاهِدِ الْکفّارَ وَ الْمُنافِقینَ وَ اغْلُظْ عَلَیهِمْ «1»ای پیغمبر! با کافران و با منافقان جهاد کن و بر اینها سخت بگیر. اگر ما بودیم و همین چند آیه در قرآن، میگفتیم اسلام بهطور کلی دستورش این است که با کافران و منافقان در حال جنگ باید بود و اصلًا نباید با اینها در حال صلح بود، باید با اینها جنگید، تا هر حدی که ممکن است باید جنگید. اگر اینجور بگوییم باید معتقد شویم که قرآن بلاشرط دستور جنگیدن با کافران را میدهد.
قاعده حمل مطلق بر مقید
ولی عرض کردیم یک قاعدهای است در محاورات عرفی که اگر مطلق و مقیدی داشته باشیم یعنی یک دستور را در یک جا مطلق ذکر کرده باشد و در جای دیگر مقید، از نظر دستور عرفی در علم «اصول» میگویند مطلق را باید حمل بر مقید
-----------------------------
(1) توبه/ 73
44 - کرد.
این آیات به صورت مطلق است،
آیات دیگری داریم که آن آیات به صورت مقید ذکر میکند
یعنی اینجور میگوید:
ای مسلمانان! با این کافران بجنگید به دلیل اینکه این کافران به شما تجاوز میکنند.
چون اینها با شما در حال جنگ هستند، پس شما حتماً با اینها بجنگید.
پس معلوم میشود آنجا هم که میگوید:
ایهَا النَّبِی جاهِدِ الْکفّارَ وَالْمُنافِقینَ
یعنی این کفار و منافقین که با شما در حال جنگ هستند، اگر شما نجنگید آنها با شما میجنگند، پس با آنها بجنگید.
آیات مقید
در سوره بقره میفرماید:
وَ قاتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ الَّذینَ یقاتِلونَکمْ وَ لاتَعْتَدوا انَّ اللَّهَ لایحِبُّ الْمُعْتَدینَ «1»
ای مؤمنان! با این مردمی که با شما میجنگند بجنگید،
یعنی چون با شما میجنگند بجنگید.
ولی با اینها که میجنگید از حد تجاوز نکنید.
یعنی چه «از حد تجاوز نکنید»؟
البته تفسیرش این است که با مردمی که با شما میجنگند فقط با آنها بجنگید
و در
---------------------------
(1) بقره/ 190
45 - میدان بجنگید؛ یعنی شما با عدهای میجنگید و اینها یک عده سرباز فرستادهاند و یک عده مرد جنگی دارند و این سربازها آماده جنگ با شما هستند، شما با سربازی که آماده جنگ است بجنگید و در میدان جنگ هم به اصطلاح نان و حلوا پخش نمیکنند، در آنجا باید زد و خورد، بجنگید، اما افراد دیگری که مرد جنگی نیستند، حالتشان حالت سربازی نیست، مثل پیرمردها، پیرزنها (بلکه زنها مطلقاً، چه پیرزن و چه غیر پیرزن)، بچهها، متعرض اینها نشوید، و یا کارهای دیگری را که تجاوز میگویند مرتکب نشوید، مثلًا درختها را قطع نکنید، قناتها را پر نکنید. اینها را میگویند اعتداء، یعنی تجاوز.
اشتباه نشود، شما نگویید ممکن است در یک جایی ما اگر بخواهیم با سربازها بجنگیم چارهای نداریم جز اینکه خانهها را خراب کنیم. این موارد که مقدمه جهاد باشد و بدون آن نمیشود جهاد کرد مسئله دیگری است ولی اینکه این کار خودش جزء عملیات جنگی باشد ممنوع است. پس در این آیه صریحاً میگوید: قاتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ الَّذینَ یقاتِلونَک
با آنها که با شما میجنگند بجنگید.
آیه دیگر آیهای بود در سوره حج که در هفته پیش برایتان
46 - خواندم. پنج شش آیه پشت سر یکدیگر بود و اولین آیه راجع به جهاد بود. مضمون آن آیات هم این بود که چون آنها با شما در حال جنگ هستند و چون آنها شمشیر بر روی شما کشیدند شما هم به این کار مجازید.
در آیه دیگر که در سوره توبه است میفرماید: وَ قاتِلُوا الْمُشْرِکینَ کافَّةً کما یقاتِلونَکمْ کافَّةً «1»با تمام این مشرکین بجنگید همچنانکه آنها با تمام شما میجنگند.
به کمک مظلوم شتافتن
مقدمهای برای این آیه و آیه دیگر برایتان عرض بکنم، و آن این است: گفتیم که ممکن است اجازه جهاد به صورت مقید باشد؛ مقید به چه؟ یک قیدش این است که طرف در حال تجاوز باشد، دارد به شما هجوم میآورد، چون او با شما میجنگد شما با او بجنگید.
آیا قید منحصر به همین است که طرف بخواهد با ما بجنگد؟ یا یک چیز دیگر هم هست؟ آن چیز دیگر این است
---------------------------------------
(1) توبه/ 36
47 - که ممکن است طرف با ما نخواهد بجنگد ولی مرتکب یک ظلم فاحش نسبت به یک عده افراد انسانها شده است و ما قدرت داریم آن انسانهای دیگر را که تحت تجاوز قرار گرفتهاند نجات بدهیم، اگر نجات ندهیم در واقع به ظلم این ظالم نسبت به آن مظلوم کمک کردهایم. ما در جایی که هستیم کسی به ما تجاوزی نکرده ولی یک عده از مردم دیگر که ممکن است مسلمان باشند و ممکن است مسلمان هم نباشند تحت تجاوز قرار گرفتهاند (اگر مسلمان باشند مثل جریان فلسطینیها که اسرائیلیها آنها را از خانه هایشان آواره کردهاند، اموالشان را بردهاند، انواع ظلمها نسبت به آنها مرتکب شدهاند ولی فعلًا به ما که کاری ندارند) آیا برای ما جایز است که به کمک این مظلومهای مسلمان بشتابیم برای نجات دادن آنها؟.
بله این هم جایز است بلکه واجب است، این هم یک امر ابتدایی نیست، این هم به کمک مظلوم شتافتن است برای نجات دادن از دست ظلم، بالخصوص که آن مظلوم مسلمان باشد.
48 - مبارزه با اختناق
و اما اگر آن مظلوم غیر مسلمان باشد، دوگونه است: یک وقت است آن ظالم مردم را در حصاری قرار داده است که مانع نشر دعوت اسلام است. اسلام به خودش حق میدهد که دعوتش را در جهان منتشر کند ولی اگر دعوتش بخواهد منتشر بشود فرع بر این است که آزادی برای نشر دعوت داشته باشد که بتواند برود دعوت خودش را منتشر کند.
شما دولتی را در نظر بگیرید که مانع است از اینکه مسلمین صدای اسلام را به توده مردم برسانند، میگوید تو حق نداری حرفت را بزنی، من نمیگذارم. در اینجاجنگ با توده مردم جایز نیست، توده مردم که گناهی ندارند، توده مردم بیخبرند، ولی آیا با آن رژیم فاسدی که یک اعتقاد پوسیدهای را تکیه گاه خود قرار داده و از آن مانند زنجیری بر گردن مردم استفاده میکند و مانع نشر دعوت اسلام در میان آن مردم است جنگیدن جایز است که این مانع از سر راه ملت برداشته بشود یا نه؟ و در واقع با این محیط اختناق، مبارزه کردن جایز است یا جایز نیست؟ از نظر اسلام این هم جایز است برای اینکه خود این یک نوع قیام در برابر ظلم است، گو اینکه خود این مظلوم
49 - بسا هست به این ظلم توجه ندارد، او تقاضا نکرده است. ولی لزومی ندارد تقاضا شده باشد.
آیا تقاضای کمک لازم است؟
مسئله تقاضا هم مسئلهای است، که آیا مظلوم اگر تقاضای کمک کرد کمک دادن بر ما جایز یا واجب است، یا حتی اگر تقاضای کمک هم نکند بر ما جایز بلکه واجب است؟ لزومی ندارد تقاضای کمک کند؛ همین قدر که در واقع آن مظلوم، مظلوم باشد که این ظلم یک سدی و مانعی برای سعادت او به وجود آورده است و نمیگذارد از دعوتی که سعادت آن مردم در آن دعوت است آگاه شوند و اگر بشنوند و آگاه شوند خواهند پذیرفت، اسلام میگوید این مانعی را که به صورت دولت در مقابل توده مردم وجود دارد میتوانید بزنید و بردارید.
جنگهای صدر اسلام
بسیاری از جنگهایی که در صدر اسلام واقع شد تحت همین عنوان بود. مسلمین که میآمدند بجنگند میگفتند: ما با
50 - تودههای مردم جنگی نداریم، با حکومتها میجنگیم برای اینکه تودهها را از ذلت و بردگی این حکومتها نجات بدهیم. رستم فرخزاد از آن عرب مسلمان پرسید که هدفتان چیست؟ او گفت: «لِنُخْرِجَ الْعِبادَ مِنْ عِبادَةِ الْعِبادِ الی عِبادَةِ اللَّهِ» هدفمان این است که بندگان خدا را، این مردمی که شما به لطائف الحیل و به زور در زیر یوغ بار بردگی و بندگی خودتان کشیدهاید، از بندگی و بردگی شما بیرون بیاوریم و آزادشان کنیم و بنده خدای متعال و بنده خالقشان بکنیم نه بنده بشری مثل خودشان.
پیغمبر اکرم در نامهای که به اهل کتاب نوشت مخصوصاً این آیه قرآن راگنجاند: قُلْ یا اهْلَ الْکتابِ تَعالَوْا الی کلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَکمْ الّا نَعْبُدَ الَّا اللَّهَ وَ لانُشْرِک بِهِ شَیئاً وَ لا یتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً ارْباباً مِنْ دونِ اللَّهِ «1»بگو به این اهل کتاب (همین اهل کتابی که دستور جهاد با آنها آمده است) بیایید به سوی یک سخن که این سخن نسبتش میان ما و شما بالسویه است؛ یعنی نمیگویم سخنی را که به سود ما و مربوط به ماست
---------------------------
(1) آل عمران/ 64
51 - بپذیرید، میگویم یک چیزی را که به سود همه و مربوط به همه است بپذیرید.
یک وقت است مثلًا ما به مردمی میگوییم که بیایید شما زبان ما را بپذیرید. آنها حق دارند بگویند چرا؟ ما خودمان زبانی داریم شما هم زبانی دارید، چرا ما بیاییم زبان شما را بپذیریم؟ یا میگوییم شما بیایید رسم و عادت مخصوص ما را بپذیرید.
ممکن است بگویند چرا ما رسم شما را بپذیریم؟ رسم خودمان را میپذیریم. اما یک وقت میگوییم بیایید این چیزی را بپذیرید که نه مال ماست نه مال شما، مال همه است، خدایی خدای همهمان را بپذیریم. این که دیگر مربوط به ما نیست، همان ذات را بپرستیم که هم خالق شماست و هم خالق ما، نسبتش با شما و با ما مثل یکدیگر است. فرمود: تَعالَوْا الی کلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَکمْجز اللَّه را که خالق همه ماست نپرستیم. یک سخن دیگر که برای ما و شما هر دو علی السویه است این است: وَ لا یتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً ارْباباً مِنْ دونِ اللَّهِاینکه بعضی از ما افراد بشر بعضی دیگر را برای خودمان به عنوان رب و ارباب اتخاذ نکنیم، یعنی نظام آقایی و نوکری ملغی، نظام تساوی میان افراد بشر برقرار.
52 - این آیه تصریح میکند که من اگر میجنگم، برای چیزی میجنگم که آن چیز نسبتش با همه افراد بشر علی السویه است.
این مقدمه را که دانستید معلوم شد یکی از قیودی که میتواند مطلق ما را مقید کند این است که اگر مردمی در زیر بار ظلم یک قومی گرفتار بودند اینجا هم جنگیدن برای آزاد کردن آن مردم جایز میشود.
حال دو آیه دیگر را در این زمینه میخوانم. یکی آیه 39 از سوره انفال است.
میفرماید: وَ قاتِلوهُمْ حَتّی لاتَکونَ فِتْنَةٌ وَ یکونَ الدّینُ کلُّهُ لِلَّهبجنگید با آنها تا فتنه از میان برود. مقصود از «فتنه» چیست؟ یعنی آنها که میآیند شما را تفتین میکنند ومیخواهند مسلمانان را از دین خودشان خارج کنند با آنها بجنگید تا اینکه این فتنه از میان برود. این هم خودش یک قید است. یک قید دیگر در آیه 75 از سوره نساء است: وَ ما لَکمْ لاتُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِای مسلمانان! چرا در راه خدا و در راه آن مردمی که بیچارهاند از مرد و زن و بچه، بیچارگانی که گرفتار شدهاند، چرا برای نجات اینها نمیجنگید؟
53 - حمل مطلق بر مقید
این پنج آیهای که خواندم نشان داد که دستور اسلام در موضوع جنگها
اگر در بعضی آیات، مطلق است
در بعضی دیگر مقید است،
و روی قاعده مسلّم عرفی و اصولی،
مطلق را باید حمل بر مقید کرد.
یک سلسله آیات در قرآن داریم که در آن آیات تصریح میکند که
دین باید با دعوت درست بشود
نه با اجبار.
این هم باز مؤید این مطلب است که
اسلام نظریهاش این نیست که
به زور به مردم بگوید باید مسلمان بشوی و اگر نه کشته میشوی.
این آیات هم به شکل دیگری
مفهوم آن آیات مطلق را روشن میکند....
این متن با استفاده از نرم افزار اندرویدی نور مطهر آماده شده است.
که می توانید شما هم با یک ضربه به لینک زیر از مسیر بازار دانلود و نصب بفرمایید
https://cafebazaar.ir/app/com.parsiblog.motahar/?l=fa
مطالعه آنلاین متن فوق در اینترنت
با لینک زیر
http://www.aviny.com/library/motahari/Books/38/index.htm
لینک مستقیم دانلود فایل پی دی اف کتاب جهاد استاد مطهری
kakaie.com/downloads/library/motahari/pdf/jahad.pdf
لینک دانلود فایل زیپ کتاب جهاد برای مطالعه در کامپیوتر بدون نیاز به اتصال به اینترنت
kakaie.com/downloads/library/motahari/zip/Jahaad_kakaie.com.zip
وبسایت استقلال فرهنگی حامی مستند نگاری در فضای مجازی
zqz.ir/EsteghlaleFarhangi