انرژی مثبت واژه های مقاومت و پیروزی
با مروری بر تقویم تاریخ تأثیر انرژی مثبت واژه ی مقاومت به خوبی قابل مشاهده و بررسی است.
یکی از تأثیر گذار ترین سریال های تلویزیونی در تاریخ ایران،
سریال دلیران تنگستان است.
این سریال که گویای مقاومت اقوام ایرانی در برابر اشغالگران انگلیسی است،
گرچه پیش از انقلاب ساخته شده است؛
اما کارکرد مثبت وژه ی مقاومت را بویژه در دوران دفاع مقدس به خوبی نشان داده است .
سریال میزا کوچک خان جنگلی نیز مقاومت اقوام ایرانی در برابر اشغالگران روسی را
به زیبایی به تصویر کشیده است و تأثیر گذاری آن بر کسی پوشیده نیست.
در تاریخ سینمای جهان نیز بخش زیادی از فیلم های سینمایی و سریالهای تلویزیونی اروپا و حتی آمریکا،
به مقاومت در برابر اشغالگران بویژه در جنگ جهانی دوم پرداخته اند، که چه بخواهند
و چه نخواهند ، حکایت از انرژی مثبت واژه ی مقاومت در سطح مخاطب جهانی دارد.
بنا بر این، واژه مقاومت در برابر اشغالگران ، در دیدگاه عموم مردم جهان مثبت است،
و نمونه های آن که نتیجه ی پیروزی را به همراه داشته است، تولید انرژی مثبت می کند.
انرژی مثبت مقاومت، برای ملت هایی که مورد ظلم واقع شده اند
و کشورشان به ا شغال در آمده است، ایجاد انگیزه برای شبیه سازی و دست یابی به آزادی را بیشتر می کند.
وب سایت استقلال فرهنگی به خاطر تأثیر فرهنگی واژه مثبت مقاومت در برابر اشغالگران
در ادامه ، با استفاده از روزشمار مرکز پژوهش های صدا سیما،
دو تاریخ آزاد سازی سرزمینی از اشغال را که به فاصله ی 18 سال
در جهان اسلام ثبت کرده است،
برای یاد آوری می آورد، تا تاریخ سوم را شما حدس بزنید.
برای مقاومت در برابر اشغالگران تا آزادی سرزمین،
تاکتیک های مختلفی وجود دارد که البته سازش ، از آن دست نیست.
سازش صاحب خانه با دزدی که خانه اش را دزدانه اشغال کرده است،
جوکی خنده دار در میان مردم دنیاست،
که برای عادی سازی آن و جدی و درست جلوه دادن آن،
دست های زیادی به خیانت، درگیر تولیدمقاله، پیمان نامه، افسانه و ...،
از این نوع عهد نامه های ننگین است.
در این میان ، این دو تاریخ که در ادامه برای خردمندان فرهیخته آورده ایم،
امید تکرار آن را در دل حق طلبان و آزادگان دو چندان می کند.
روز ملی مقاومت و پیروزی
سوم خرداد 1361
برابر با 25 می 1982
سالروز آزادی خرمشهر از دست اشغالگران
18= 1379-1361
18 سال بعد
و روز چهارم خرداد 1379
برابر با 24 می سال 2000 میلادی
سالروز آزادی جنوب لبنان از دست اشغالگران
و انشاء الله
سوم خرداد ؟؟؟؟
برابر با 25 می ؟؟؟؟
سالروز آزادی فلسطین از دست اشغالگران
عنوان مناسبت:
آزادسازی خرمشهر پس از 578 روز اسارت در جریان عملیات بیتالمقدس (1361ش)
-------------------------------------------------------
شرح مناسبت:
چهارمین مرحله عملیات پیروزمندانه بیتالمقدس در اول خرداد 1361 به قصد آزادسازی خرمشهر آغاز گشت. این عملیات که با رمز "یا محمدبن عبداللَّه(ص)" شروع شد در مراحل اولیه با تصرف پاسگاه مرزی کوشک همراه بود. همچنین ضربات هولناک و سختی بر تیپهای گارد مرزی دشمن وارد آمد و تعداد کثیری از مزدوران بعثی به اسارت لشکریان جبهه توحید درآمدند که در میان آنها افسران عالیرتبه رژیم بعثی نیز به چشم میخوردند. به دنبال این پیروزیهای بزرگ بود که خاکریزهای دشمن یکی پس از دیگری به تصرف قوای اسلام درآمد و فرماندهان مزدور عراقی در اوج وحشت و هراس، پی در پی فرمان عقبنشینی صادر میکردند. در ساعت 6 و 15 دقیقه بامداد روز یکشنبه دوم خرداد سال 1361 شمسی سپاهیان اسلام، خرمشهر را به محاصره خویش درآورند و دشمن زبون را که چارهای جز فرار نداشت با بلندگو دعوت به تسلیم کردند. تا ساعت 9 بامداد بیش از 5/000 نفر از قوای کفر به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند. روز سوم خرداد، مزدوران بعثی کفر به قصد باز پسگیری مناطق آزاد شده اقدام به پاتک نمودند که با هوشیاری دلاوران اسلام این پاتک دفع شد و تعداد زیادی از آنان کشته و زخمی و بیش از 3/000 نفر دیگر به اسارت درآمدند. الطاف و امدادهای غیبی الهی ادامه داشت تا این که خرمشهر پس از 578 روز اسارت در چنگال دشمن بعثی آزاد شد و به آغوش میهن اسلامی ایران بازگشت. نتایج نهایی عملیات بزرگ بیت المقدس عبارتند از: آزادسازی 5400 کیلومتر مربع از خاک میهن اسلامی از جمله خرمشهر و تأمین 180 کیلومتر خط مرزی؛ 19 هزار اسیر و 16 هزار کشته و زخمی از دشمن؛ انهدام 60 فروند هواپیما، 3 فروند هلی کوپتر، 418 دستگاه تانک و دهها دستگاه خودرو؛ به غنیمت درآوردن یک فروند هلی کوپتر، 105 دستگاه تانک و نفربر، 95 هزار عدد انواع مین و هزاران قبضه سلاح انفرادی. سالروز آزادسازی خرمشهر، به عنوان یک روز ملی - مذهبی در کشور گرامی داشته میشود و از رشادتها و شجاعتهای رزمندگان اسلام و شهیدان سرافراز، تجلیل به عمل میآید. امام خمینی(ره) در این باره فرمودند: "خرمشهر را خدا آزاد کرد".
-------------------------------------------------------
عنوان مناسبت:
عقبنشینی فضاحت بار نیروهای رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان (2000م)
-------------------------------------------------------
شرح مناسبت:
پس از امضای قرارداد کمپ دیوید توسط انورسادات رئیس جمهور مصر، این کشور در بین همپیمانانِ عرب خود مورد سرزنش قرار گرفت و طی سالیان بعد منزوی گردید. ادامه اختلاف بین کشورهای عربی و اوضاع بحرانی لبنان، رژیم صهیونیستی را به عملیات تجاوزکارانهای در منطقه تشویق کرد. از این رو در روز ششم ژوئن 1982م، نیروهای رژیم اشغالگر قدس، به این بهانه که لبنان به مرکز عملیات تروریستی علیه اسرائیل تبدیل شده و امنیت این رژیم را به خطر انداخته و نیز به بهانه ایجاد امنیت مرزهای شمالی اسرائیل حمله سراسری و همه جانبهای را به جنوب لبنان آغاز نمودند و تا جنوب بیروت نیز پیشروی کردند. نیروهای رژیم صهیونیستی پس از تصرف بخشی از جنوب لبنان و بمباران مراکز تجمع فلسطینیها در بیروت، این شهر را مورد حمله قرار دادند. در همین حال اردوگاههای فلسطینی بیروت نیز که در محاصره ارتش رژیم اشغالگر قدس قرار گرفته بود، مورد حمله فالانژهای مسیحی قرار گرفت. این قتلعامها، خشم و نفرت عمومی را در سراسر جهان برانگیخت. از این رو، پس از مدتی و در اثر مقاومت فلسطینیان و فشار افکار عمومی، نیروهای صهیونیستی، از بیروت عقبنشینی نموده و در جنوب لبنان مستقر شدند. اما سرانجام با حملات پی در پی استشهادی و وارد آوردن تلفات جانی و مالی بسیار به نیروهای اسرائیل توسط جان برکفان حزب اللَّه لبنان، ارتش رژیم صهیونیستی مجبور شد به طرزی ذلت بار در 25 مه سال 2000م از جنوب لبنان عقبنشینی نموده و پس از هجده سال، خاک لبنان را ترک کند.
-------------------------------------------------------
این دو تاریخ که در بالا برای خردمندان فرهیخته آورده ایم،
فرصتی برای تأمل و حدس ،
ایجاد می کند.
راستی، تاریخ بعدی را چه کسانی رقم خواهند زد؟
آیا برای پاسخ خودتان دلایل قانع کننده ای دارید؟
برای ادامه ی گفتمان مقاومت، برد با کیست و چرا؟
امام خامنه ای
در پنجمین
اجلاس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین:
فلسطین از نهر تا بحر است؛
نه حتی یک وجب کمتر
ملتهای
مسلمان
خط قرمز اوباما در امنیت اسرائیل را خواهند شکست
طرح دو دولت که لباس حق به جانبِ « پذیرش دولت فلسطین به عضویت سازمان ملل » را بر آن پوشاندهاند، چیزی جز تن دادن به خواستهی صهیونیستها یعنی « پذیرش دولت صهیونیستی در سرزمین فلسطین » نیست. این به معنی پایمال کردن حق ملت فلسطین، نادیده گرفتن حق تاریخی آوارگان فلسطینی، و حتی تهدید حق فلسطینیان ساکن سرزمینهای ١٩٤٨ است.
متن کامل بیانات رهبر معظم انقلاب
ولی امر مسلمین، حضرت آیت الله خامنه ای صبح امروز (شنبه) در پنجمین اجلاس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین و در جمع سفرا، روسای مجالس کشورهای مسلمان، فرهیختگان و علمای کشورهای مختلف جهان و شخصیت های بر جسته کشورهای اسلامی، بیانات مهمی در ارتباط با اوضاع منطقه، شرایط کشور فلسطین و توطئه های غرب و صهیونیسم علیه ملتهای منطقه ایراد کردند.
به گزارش رجانیوز، متن کامل بیانات رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمة الله
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و صحبه المنتجبین و علی من تبعهم باحسانٍ الی یوم الدین.
قال الله الحکیم: أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ ﴿٣٩﴾ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللهِ کَثِیرًا وَلَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ ﴿٤٠﴾
به میهمانان عزیز و همهی حضار گرامی خوشامد میگویم. در میان همهی موضوعاتی که شایسته است نخبگان دینی و سیاسی از سراسر جهان اسلام به آن بپردازند، مسألهی فلسطین دارای برجستگی ویژهئی است. فلسطین مسألهی اول در میان همهی موضوعات مشترک کشورهای اسلامی است. مشخصات منحصر به فردی در این مسأله وجود دارد:
اول: اینکه یک کشور مسلمان از ملت آن، غصب و به بیگانگانی که از کشورهای گوناگون گردآوری شده و جامعهای جعلی و موزائیکی تشکیل دادهاند، سپرده شده است.
دوم: آنکه این حادثهی بیسابقه در تاریخ، با کشتار و جنایت و ظلم و اهانت مستمر انجام گرفته است.
سوم: آنکه قبلهی اول مسلمانان و بسیاری از مراکز محترم دینی که در این کشور قرار دارد، به تخریب و توهین و زوال تهدید شده است.
چهارم: آنکه این دولت و جامعهی جعلی در حساسترین نقطهی جهان اسلام، از آغاز تا کنون، نقش یک پایگاه نظامی و امنیتی و سیاسی را برای دولتهای استکباری بازی کرده و محور غرب استعماری که به علل گوناگون، دشمن اتحاد و اعتلا و پیشرفت کشورهای اسلامی است، از آن همواره چون خنجری در پهلوی امت اسلامی استفاده کرده است.
پنجم: آنکه صهیونیزم که خطر اخلاقی و سیاسی و اقتصادی بزرگی برای جامعهی بشری است، این جای پا را وسیلهئی و نقطهی اتکایی برای گسترش نفوذ و سلطهی خود در جهان قرار داده است.
نکات دیگری را هم میتوان بر اینها افزود: هزینهی مالی و انسانی سنگینی که کشورهای اسلامی تا کنون پرداختهاند؛ اشتغال ذهنی دولتها و ملتهای مسلمان؛ رنج میلیونها آوارهی فلسطینی که بسیاری از آنان پس از ٦ دهه هنوز در اردوگاهها زندگی میکنند؛ انقطاع تاریخ یک کانون مهم تمدنی در جهان اسلام و و و...
امروزه بر این دلائل، یک نکتهی کلیدی و اساسی دیگر افزوده شده است و آن نهضت بیداری اسلامی است که سراسر منطقه را فرا گرفته و فصل تازه و تعیین کنندهئی در سرگذشت امت اسلامی گشوده است. این حرکت عظیم که بیگمان میتواند به ایجاد یک مجموعهی مقتدر و پیشرفته و منسجم اسلامی در این نقطهی حساس جهان منتهی شود و بحول و قوهی الهی و با عزم راسخ پیشروان این نهضت، نقطهی پایان بر دوران عقب ماندگی و ضعف و حقارت ملتهای مسلمان بگذارد، بخش مهمی از نیرو و حماسهی خود را از قضیهی فلسطین گرفته است.
ظلم و زورگویی روز افزون رژیم صهیونیستی و همراهی برخی حکّام مستبد و فاسد و مزدور آمریکا با آن از یک سو، و سر بر آوردن مقاومت جانانهی فلسطینی و لبنانی و پیروزیهای معجزه آسای جوانان مؤمن در جنگهای ٣٣ روزهی لبنان و ٢٢ روزهی غزه از سوی دیگر، از جملهی عوامل مهمّی بودند که اقیانوس بظاهر آرام ملتهای مصر و تونس و لیبی و دیگر کشورهای منطقه را به تلاطم درآوردند.
این یک واقعیت است که رژیم سراپا مسلّح صهیونیست و مدعی شکست ناپذیری، در لبنان در جنگی نابرابر، از مشت گره شدهی مجاهدان مؤمن و دلاور، شکست سخت و ذلتباری خورد، و پس از آن در برابر مقاومت مظلومانه و پولادین غزه، بار دیگر شمشیر کُند خود را آزمود و ناکام ماند.
اینها باید در تحلیل اوضاع کنونی منطقه مورد ملاحظهی جدّی قرار گیرد و درستی هر تصمیمی که گرفته میشود با آن سنجیده شود.
پس این، قضاوت دقیقی است که مسألهی فلسطین، امروز اهمیت و فوریت مضاعف یافته است و ملت فلسطین حق دارد که در اوضاع کنونی منطقه، انتظار بیشتری از کشورهای مسلمان داشته باشد.
نگاهی به گذشته و حال بیندازیم و برای آینده، نقشهی راهی ترسیم کنیم. من رؤس مطالبی را در میان میگذارم.
بیش از ٦ دهه از فاجعهی غصب فلسطین میگذرد. عوامل اصلی این فاجعهی خونین، همه شناخته شدهاند و دولت استعمارگر انگلیس در رأس آنها است که سیاست و سلاح و نیروی نظامی و امنیتی و اقتصادی و فرهنگی آن و سپس دیگر دولتهای مستکبر غربی و شرقی در خدمت این ظلم بزرگ به کار افتاد. ملت بی پناه فلسطین در زیر چنگال بیرحم اشغالگران، قتل عام و از خانه و کاشانهی خود رانده شد. تا امروز هنوز یک صدم فاجعهی انسانی و مدنیئی که به دست مدعیان تمدن و اخلاق، در آن روزگار اتفاق افتاد به تصویر کشیده نشده و بهرهئی از هنرهای رسانهئی و تصویری نیافته است. اربابان عمدهی هنرهای تصویری و سینما و تلویزیون و مافیاهای فیلمسازی غربی این را نخواسته و اجازهی آن را ندادهاند. یک ملت در سکوت، قتل عام و آواره و بیخانمان شد.
مقاومتهائی در آغاز کار پدید آمد که با شدت و قساوت سرکوب شد. از بیرون مرزهای فلسطین و عمدتاً از مصر، مردانی با انگیزهی اسلامی تلاشهائی کردند که از حمایت لازم برخوردار نشد و نتوانست تأثیری در صحنه بگذارد.
پس از آن نوبت به جنگهای رسمی و کلاسیک میان چند کشور عرب با ارتش صهیونیست رسید. مصر و سوریه و اردن نیروهای نظامی خود را وارد صحنه کردند ولی کمک بیدریغ و انبوه و روز افزون نظامی و تدارکاتی و مالی از سوی امریکا و انگلیس و فرانسه به رژیم غاصب، ارتشهای عربی را ناکام کرد. آنها نه فقط نتوانستند به ملت فلسطین کمک کنند، که بخشهای مهمی از سرزمینهای خود را هم در این جنگها از دست دادند.
با آشکار شدن ناتوانی دولتهای عرب همسایه با فلسطین، به تدریج هستههای مقاومت سازمان یافته در غالب گروههای مسلح فلسطینی شکل گرفت و پس از چندی از گرد آمدن آنها « سازمان آزادی بخش فلسطین » تشکیل یافت. این برق امیدی بود که خوش درخشید ولی طولی نکشید که خاموش شد. این ناکامی را میتوان به علل متعددی منسوب کرد ولی علت اساسی، دوری آنان از مردم و از عقیده و ایمان اسلامی آنان بود. ایدئولوژی چپ و یا صرفاً احساسات ناسیونالیستی آن چیزی نبود که مسألهی پیچیده و دشوار فلسطین به آن نیاز داشت. آنچه میتوانست ملتی را به میدان مقاومت وارد کند و نیروئی شکست ناپذیر از آنان فراهم آورد، اسلام و جهاد و شهادت بود. آنها این را به درستی درک نکردند. من در ماههای اول انقلاب کبیر اسلامی که سران سازمان آزادی بخش روحیهی تازهئی یافته و به تهران مکرراً آمد و شد میکردند، از یکی از ارکان آن سازمان پرسیدم: چرا پرچم اسلام را در مبارزهی به حق خود بلند نمیکنید. پاسخ او این بود که در میان ما بعضی هم مسیحیاند. این شخص بعدها در یک کشور عربی به دست صهیونیستها ترور و کشته شد و انشاءالله مشمول مغفرت الهی قرار گرفته باشد ولی این استدلال او ناقص و نارسا بود. به گمان من یک مبارز مسیحی مؤمن در کنار یک جمع مجاهد فداکاری که خالصانه با ایمان به خدا و قیامت و با امید به کمک الهی میجنگد و از حمایت مادی و معنوی مردمش برخوردار است، انگیزهی بیشتری برای مبارزه مییابد تا در کنار گروه بی ایمان و متکی به احساسات نا پایدار و دور از پشتیبانی وفادارانهی مردمی.
نبود ایمان راسخ دینی و انقطاع از مردم، به تدریج آنان را خنثی و بیتأثیر کرد. البته در میان آنان مردان شریف و پرانگیزه و غیور بودند ولی مجموعه و سازمان به راه دیگری رفت. انحراف آنان به مسألهی فلسطین ضربه زد و هنوز هم میزند. آنها هم مانند برخی دولتهای خائن عربی به آرمان مقاومت که تنها راه نجات فلسطین بوده و هست، پشت کردند، و البته نه فقط به فلسطین، که به خود هم ضربهی سختی وارد کردند. بقول شاعر مسیحی عرب:
لئن اضعتم فلسطیناً فعیشکم طول الحیاة مضاضات و آلامٌ
سی و دو سال از عمر نکبت بدین ترتیب سپری شد.. ولی ناگهان دست قدرت خداوند ورق را برگرداند. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در سال ١٩٧٩ (١٣٥٧ هجری شمسی) اوضاع این منطقه را زیر و رو کرد و صفحهی جدیدی را گشود. در میان تأثیرات شگرف جهانیِ این انقلاب و ضربههای شدید و عمیقی که بر سیاستهای استکباری وارد ساخت، از همه سریعتر و آشکارتر، ضربه به دولت صهیونیست بود. اظهارات سران آن رژیم در آن روزها خواندنی و حاکی از حال و روز سیاه و پر اضطراب آنها است. در اولین هفتههای پیروزی، سفارت دولت جعلی اسرائیل در تهران تعطیل و کارکنان آن اخراج شدند و محل آن رسماً به نمایندگی سازمان آزادی بخش فلسطین داده شد که تا امروز هم در آنجا مستقرند. امام بزرگوار ما اعلام کردند که یکی از هدفهای این انقلاب آزادی سرزمین فلسطین و قطع غدهی سرطانی اسرائیل است. امواج پرقدرت این انقلاب که آن روز همهی دنیا را فراگرفت، هر جا رفت با این پیام رفت که: فلسطین باید آزاد شود. گرفتاریهای پیاپی و بزرگی که دشمنان انقلاب بر نظام جمهوری اسلامی ایران تحمیل کردند که یک قلم آن جنگ ٨ سالهی رژیم صدام حسین به تحریک آمریکا و انگلیس و پشتیبانی رژیمهای مرتجع عرب بود، نیز نتوانست انگیزهی دفاع از فلسطین را از جمهوری اسلامی بگیرد.
بدین گونه خون تازهای در رگهای فلسطین دمیده شد. گروههای مجاهد فلسطینی مسلمان سر برآوردند. مقاومت لبنان جبههی نیرومند و تازهئی در برابر دشمن و حامیانش گشود. فلسطین به جای تکیه به دولتهای عربی و بدون دست دراز کردن به سوی مجامع جهانی از قبیل سازمان ملل ـ که شریک جرم دولتهای استکباری بودند ـ به خود، به جوانان خود، به ایمان عمیق اسلامی خود و به مردان و زنان فداکار خود تکیه کرد.
این کلید همهی فتوحات و موفقیتها است.
در سه دههی گذشته این روند روز به روز پیشرفت و افزایش داشته است. شکست ذلتبار رژیم صهیونیستی در لبنان در سال ٢٠٠٦ (١٣٨٥ هجری شمسی)، ناکامی فضاحتبار آن ارتش پر مدعا در غزه در سال ٢٠٠٨ (١٣٨٧ هجری شمسی)، فرار از جنوب لبنان و عقب نشینی از غزه، تشکیل دولت مقاومت در غزه و در یک جمله تبدیل ملت فلسطین از مجموعهای از انسانهای درمانده و نا امید، به ملت امیدوار و مقاوم و دارای اعتماد به نفس، مشخصههای بارز سی سال اخیر است.
این تصویر کلی و اجمالی آنگاه کامل خواهد شد که تحّرکات سازشکارانه و خیانتباری که هدف از آن، خاموش کردن مقاومت و اعتراف گیری از گروههای فلسطینی و دولتهای عرب به مشروعیت اسرائیل بود، نیز به درستی دیده شود.
این تحرکات که آغاز آن به دست جانشین خائن و ناخلف جمال عبدالناصر در پیمان ننگین کمپ دیوید اتفاق افتاد، همواره خواسته است نقش سوهان را در عزم پولادین مقاومت ایفاء کند. در قرارداد کمپ دیوید برای نخستین بار یک دولت عرب، رسماً به صهیونیستی بودن سرزمین اسلامی فلسطین اعتراف کرد و پای نوشتهئی که در آن « اسرائیل، خانهی ملی یهودیان » شناخته شده است، امضای خود را گذاشت.
از آن پس تا قرارداد اسلو در سال ١٩٩٣ (١٣٧٢ هجری شمسی) و پس از آن در طرحهای تکمیلی که با میدان داری آمریکا و همراهی کشورهای استعمارگر اروپائی، پی در پی بر دوش گروههای سازشکار و بیهمتی از فلسطینیان گذاشته شد، همهی سعی دشمن بر آن بود که با وعدههای پوچ و فریب آمیز، ملت و گروههای فلسطینی را از گزینهی مقاومت، منصرف کند و به بازی ناشیانه در میدان سیاست سرگرم سازد. بیاعتباری همهی این معاهدات بسیار زود آشکار شد و صهیونیستها و حامیان آنها بارها نشان دادند که به آنچه نوشته شده است به چشم ورق پارههای بیارزشی مینگرند. هدف از این طرحها، پدید آوردن دو دلی در فلسطینیان و به طمع انداختن افراد بیایمان و دنیا طلبِ آنان و زمینگیر نمودن حرکت مقاومت اسلامی بوده است و بس.
پادزهر همهی این بازیهای خیانت آمیز تاکنون، روحیهی مقاومت در گروههای اسلامی و ملت فلسطین بوده است. آنها به اذن خدا در برابر دشمن ایستادند و همانطور که خداوند وعده داده است که: وَلَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُهُ، إِنَّ اللهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ، از کمک و نصرت الهی برخوردار شدند. ایستادگی غزه با وجود محاصرهی کامل، نصرت الهی بود؛ سقوط رژیم خائن و فاسد حسنی مبارک، نصرت الهی بود؛ پدید آمدن موج پر قدرت بیداری اسلامی در منطقه، نصرت الهی است؛ برافتادن پردهی نفاق و تزویر از چهرهی آمریکا و انگلیس و فرانسه و تنفّر روز افزون ملتهای منطقه از آنان، نصرت الهی است؛ گرفتاریهای پی در پی و بیشمار رژیم صهیونیست، از مشکلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی داخلیاش گرفته تا انزوای جهانی و انزجار عمومی و حتی دانشگاههای اروپائی از آن، همه و همه مظاهر نصرت الهی است.
امروز رژیم صهیونیستی از همیشه منفورتر و ضعیفتر و منزویتر، و حامی اصلیاش آمریکا از همیشه گرفتارتر و سردرگُمتر است.
اکنون صفحهی کلّی و اجمالی فلسطین در شصت و چند سال گذشته، پیش روی ما است. آینده را باید با نگاه به آن و درسگیری از آن تنظیم کرد.
دو نکته را پیشاپیش باید روشن کرد:
اول: اینکه مدّعای ما آزادی فلسطین است، نه آزادی بخشی از فلسطین. هر طرحی که بخواهد فلسطین را تقسیم کند، یکسره مردود است. طرح دو دولت که لباس حق به جانبِ « پذیرش دولت فلسطین به عضویت سازمان ملل » را بر آن پوشاندهاند، چیزی جز تن دادن به خواستهی صهیونیستها یعنی « پذیرش دولت صهیونیستی در سرزمین فلسطین » نیست. این به معنی پایمال کردن حق ملت فلسطین، نادیده گرفتن حق تاریخی آوارگان فلسطینی، و حتی تهدید حق فلسطینیان ساکن سرزمینهای ١٩٤٨ است. به معنای باقی ماندن غدهی سرطانی و تهدید دائمی پیکرهی امت اسلامی، مخصوصاً ملتهای منطقه است. به معنای تکرار رنجهای دهها ساله و پایمال کردن خون شهدا است.
هر طرح عملیاتی باید بر مبنای اصل: « همهی فلسطین برای همهی مردم فلسطین » باشد. فلسطین، فلسطینِ « از نهر تا بحر » است، نه حتی یک وجب کمتر. البته این نکته نباید نادیده بماند که ملت فلسطین همانطور که در غزه عمل کردهاند، هر بخش از خاک فلسطین را که بتوانند آزاد کنند، به وسیلهی دولت برگزیدهی خود، ادارهی امور آن را برعهده خواهند گرفت ولی هرگز هدف نهائی را از یاد نخواهند برد.
نکتهی دوم: آن است که برای دستیابی به این هدف والا، کار لازم است نه حرف؛ جدی بودن لازم است نه کارهای نمایشی؛ صبر و تدبیر لازم است نه رفتارهای بیصبرانه و دچار تلوّن. باید به افقهای دور نگریست و قدم به قدم با عزم و توکّل و امید به پیش رفت. دولتها و ملتهای مسلمان، گروههای مقاومت در فلسطین و لبنان و دیگر کشورها، هر یک میتوانند نقش و سهم خود از این مجاهدتِ همگانی را بشناسند و باذن الله جدول مقاومت را پر کنند.
طرح جمهوری اسلامی برای حلّ قضیهی فلسطین و التیام این زخم کهنه، طرحی روشن، منطقی و منطبق بر معارف سیاسی پذیرفته شدهی افکار عمومی جهانی است که قبلاً به تفصیل ارائه شده است. ما نه جنگ کلاسیک ارتشهای کشورهای اسلامی را پیشنهاد میکنیم، و نه به دریا ریختن یهودیان مهاجر را، و نه البته حکمیّت سازمان ملل و دیگر سازمانهای بینالمللی را. ما همه پرسی از ملت فلسطین را پیشنهاد میکنیم. ملت فلسطین نیز مانند هر ملت دیگر حق دارد سرنوشت خود را تعیین کند و نظام حاکم بر کشورش را برگزیند. همهی مردم اصلی فلسطین از مسلمان و مسیحی و یهودی ـ نه مهاجران بیگانه ـ در هر جا هستند؛ در داخل فلسطین، در اردوگاهها و در هر نقطهی دیگر، در یک همه پرسی عمومی و منضبط، شرکت کنند و نظام آیندهی فلسطین را تعیین کنند. آن نظام و دولت برآمده از آن پس از استقرار، تکلیف مهاجران غیر فلسطینی را که در سالیان گذشته به این کشور کوچ کردهاند، معین خواهد کرد. این یک طرح عادلانه و منطقی است که افکار عمومی جهانی آن را به درستی درک میکند و میتواند از حمایت ملتها و دولتهای مستقل برخوردار شود. البته انتظار نداریم که صهیونیستهای غاصب به آسانی به آن تن در دهند، و اینجا است که نقش دولتها و ملتها و سازمانهای مقاومت شکل میگیرد و معنی مییابد. مهمترین رکن حمایت از ملت فلسطین، قطع پشتیبانی از دشمن غاصب است، و این وظیفهی بزرگ دولتهای اسلامی است. اکنون پس از به میدان آمدن ملتها و شعارهای قدرتمندانهی آنان بر ضد رژیم صهیونیست، دولتهای مسلمان با چه منطقی روابط خود با رژیم غاصب را ادامه میدهند؟ سند صداقت دولتهای مسلمان در جانبداریشان از ملت فلسطین، قطع روابط آشکار و پنهان سیاسی و اقتصادی با آن رژیم است. دولتهایی که میزبان سفارتخانهها یا دفاتر اقتصادی صهیونیستهایند نمیتوانند مدّعی دفاع از فلسطین باشند و هیچ شعار ضد صهیونیستی از سوی آنان، جدی و واقعی تلقی نخواهد شد.
سازمانهای مقاومت اسلامی که بار سنگین جهاد را در سالهای گذشته بر دوش داشتهاند، امروز نیز با همان تکلیف بزرگ روبرویند. مقاومت سازمان یافتهی آنان، بازوی فعالی است که میتواند ملت فلسطین را به سوی این هدف نهائی به پیش ببرد. مقاومت شجاعانه از سوی مردمی که خانه و کشورشان اشغال شده، در همهی میثاقهای بینالمللی، به رسمیت شناخته شده و مورد تحسین و تجلیل قرار گرفته است. تهمت تروریزم از سوی شبکهی سیاسی و رسانهئی وابسته به صهیونیزم، سخن پوچ و بیارزشی است. تروریست آشکار، رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آنهایند؛ و مقاومت فلسطینی، حرکتی ضّد تروریستهای جراّر و حرکتی انسانی و مقدس است.
در این میان، کشورهای غربی نیز شایسته است صحنه را با نگاهی واقع بینانه بنگرند. غرب امروز بر سر دو راهی است. یا باید دست از زورگوئی طولانی مدت خود بردارد و حق ملت فلسطین را بشناسد و بیش از این از نقشهی صهیونیستهای زورگو و ضّد بشر پیروی نکند، و یا در انتظار ضربههای سختتر در آیندهی نه چندان دور باشد. این ضربههای فلج کننده فقط سقوط پی در پی حکومتهای گوش به فرمان آنان در منطقهی اسلامی نیست، بلکه آن روزی که ملتهای اروپا و آمریکا دریابند که بیشترین گرفتاریهای اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی آنان منشأ گرفته از سلطهی اختاپوسی صهیونیزم بینالملل بر دولتهای آنهاست، و دولت مردان آنان به خاطر منافع شخصی و حزبی خود، مطیع و تسلیم در برابر زورگوئیهای کمپانیداران زالو صفت صهیونیست در آمریکا و اروپایند، آنچنان جهنّمی برای آنان به وجود خواهند آورد که هیچ راه خلاصی از آن متصور نیست.
رئیس جمهور آمریکا میگوید که امنیت اسرائیل خط قرمز اوست. این خط قرمز را چه عاملی ترسیم کرده است؟ منافع ملت آمریکا یا نیاز شخص اوباما به پول و پشتیبانی کمپانیهای صهیونیستی برای به دست آوردن کرسی دومین دورهی ریاست جمهوری؟ تا کی شماها خواهید توانست ملت خود را فریب دهید؟ آن روزی که ملت آمریکا به درستی دریابد که شماها برای چند صباح بیشتر باقی ماندن در قدرت، تن به ذلت و تبعیت و خاکساری در برابر زر سالاران صهیونیست دادهاید و مصالح ملت بزرگی را در پای آنان قربان کردهاید با شما چه خواهد کرد؟
حضار گرامی و برادران و خواهران عزیز بدانید این خط قرمز اوباما و امثال او به دست ملتهای به پا خواستهی مسلمان شکسته خواهد شد. آنچه رژیم صهیونیست را تهدید میکند، موشکهای ایران یا گروههای مقاومت نیست تا در برابر آن سپر موشکی در اینجا و آنجا به پا کنند؛ تهدید حقیقی و بدون علاج، عزم راسخ مردان و زنان و جوانانی در کشورهای اسلامی است که دیگر نمیخواهند آمریکا و اروپا و عوامل دست نشاندهشان بر آنان حکومت و تحکم و آنان را تحقیر کنند.
البته آن موشکها هم هرگاه تهدیدی از سوی دشمن بروز کند وظیفهی خود را انجام خواهند داد.
فاصبر ان وعد الله حق ولا یستخفنّک الذین لا یوقنون.
والسلام علیکم و رحمة الله
http://rajanews.com/detail.asp?id=103327
شنبه، 9 مهر 1390
12:41:44 PM