می بهشت ننوشم ز د ست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم
ظهر روز بیست و یکم بهمن ۱۳۶۴ که گذشت، در آن گیر ودار جنگ و
درگیری، بنهی تدارکاتی لشکر، غذای گرم توزیع میکرد!
از دیشب که عملیات شروع شده بود٬
هنوز فاو سقوط نکرده بود!
نزدیک محل درگیری یک هلیکوپتر عراقی تلاش می کرد که بنشیند.
یک قبضه توپ ۱۰۶ هر از گاهی، به سمتی که هلیکوپتر عراقی می خواست بنشیند٬ شلیک میکرد.
رادیو جیبی که همراه داشتم را روشن کردم و موج رادیو عراق را گرفتم؛
گویندهی رادیو عراق با اضطراب و لرزش
صدا میگفت که همینک حضرت صدام حسین!! در حرم حضرت علی (سلام الله علیه) برای
پیروزی رزمندگان اسلام دعا می کند!!!
دو بیسیم چی به همراه دو فرمانده به محل درگیری نزدیک میشدند.
حاج نبی فرمانده لشکر ۱۹ فجر و حاج منصور خادم صادق فرمانده زرهی لشکر و گردان ضد زره حضرت ابوالفضل با بیسیم در حال هدایت نیروها بودند.
ته پوتین حاج منصور کنده شده بود و روی زمین کشیده می شد٬ ولی او سرگرم گفتگو با آن طرف بیسیم بود و چهار نفری به سمت نقطه درگیری می رفتند.
بر خلاف صبح که هواپیماهای عراقی از ارتفاع چندین هزارپایی بمب هایشان را رها میکردند٬ فانتومهای نیروی هوایی از سمت خلیج فارس در طول اروند به سمت نقطه درگیری تقریبا مماس با نخل های حاشیه ی جنوبی پرواز میکردند!...
این ها را بهانه کردم تا به یاد سردارشهید حاج منصور و همهی شیر بچههای ایران زمین که در عملیات والفجر ۸ خوش درخشیدند؛ یک غزل سعدی را که چندین ماه پیش از عملیات٬ حاج منصور با خط زیبای خودش٬ در پادگان شهید دستغیب٬ در کوت عبد الله اهواز٬ برایم نوشته بود؛ تقدیم میهمانان فرهیخته ی استقلال فرهنگی کنم:
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم
نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم
به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم
ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم
حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم
می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم
هزار بادیه سهلست با وجود تو رفتن
و گر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم
انشاء الله در فرصت های بعدی
ماجرای ساعتی پس از فتح فاو و ۷۰ اسیر عراقی و دو رزمنده ی دبیرستانی جهرمی و شیرازی را می نویسم٬
و می نویسم که اگر هاشم اعتمادی رییس ستاد لشکر نبود٬
پس از حمله شیمیایی عراق در غروب ۲۱ بهمن ۶۴ ٬ نویسنده این متن خفه شده بود!!
فعلا با جمله ای از سردار شهیدهاشم اعتمادی
می رویم به استقبال یوم الله ۲۲ بهمن ۹۲
که گفت: "انقلاب خمینی عشق است."
مینیاتور ها اثر استاد فرشچیان
منبع تصویر دفاع مقدس:
http://s2.picofile.com/file/7954803759/defae_moghadas15_1_.jpg-