آنچه در پایان کتاب مفاتیح الجنان تحت عنوان «حدیث کسا»
به این کتاب ملحق شده، جزء مفاتیح الجنان محدث قمی نیست؛
بلکه توسط برخی ناشران ناآگاه به این کتاب افزوده شده است.
پژوهشی دربارۀ حدیث کسا
اخیراً در مورد حدیث کسا، مطالبی به این جانب نسبت داده میشود که مصلحت دیدم دیدگاه خود را دربارۀ آن، به طور مختصر در این رساله منتشر نماییم؛ اما پیش از ملاحظه آن، توجه به چند نکته ضروری است:
1. حدیث شریف کسا، از احادیث صحیح و مورد اتفاق شیعه و سنی است و چنان که در این جزوه خواهد آمد، تردیدی در صحت و صدور آن از پیامبر خدا (ص) نیست.1
2. آنچه در پایان کتاب مفاتیح الجنان تحت عنوان «حدیث کسا» به این کتاب ملحق شده، جزء مفاتیح الجنان محدث قمی نیست؛ بلکه توسط برخی ناشران ناآگاه به این کتاب افزوده شده است.
3. آنچه با نام «حدیث کسا» به مفاتیح الجنان افزوده شده است، نه تنها محدث قمی آن را نقل نکرده، بلکه در هیچ یک از منابع معتبر حدیثی یافت نمیشود.
4. متن فرمایش محدث قمی درباره آن چه به نام «حدیث کسا» به کتاب مفاتیح او افزوده شده این است: اما حدیث معروف به «حدیث کسا» که در زمان ما شایع است، به این کیفیت، در کتب معتبره معروفه و اصول حدیث و مجامع متفنۀ محدثان دیده نشده و میتوان گفت از خصایص کتاب منتخب2 است.35. نکتۀ مهم و قابل توجه برای ناشرین کتاب شریف مفاتیح الجنان، این که مرحوم شیخ عباس قمی، مؤلف بزرگوار این کتاب، در پایان آن چنین مینویسد: چنین گوید:
این گنهکار رو سیاه، عباس قمی عفی الله عنه: بعد از آن که به عون الله تعالی کتاب مفاتیح الجنان را تألیف نمودم و در اقطار منتشر گشت، به خاطرم رسید که در طبع دوم آن، بر آن زیاد کنم دعای وداعی برای ماه رمضان و خطبۀ روز عید فطر و زیارت جامعۀ ائمّه المؤمنین و دعای «اللّهُمَّ إنِّی زُرتُ هَذَا الإمٰامَ» که در عقب زیارات خوانده میشود و زیارات وداعی که هر یک از ائمّه: را به آن وداع کنند و رقعهای که برای حاجت مینویسند و دعائی که در غیبت امام عصر ـ عجّل الله فرجه ـ باید خوانده شود و آداب زیارت به نیابت به واسطۀ کثرت حاجت به اینها. لکن دیدم هر گاه این کار را کنم فتح بابی شود برای تصرف در کتاب مفاتیح و بسا شود بعضی از فضولان بعد از این در آن کتاب بعضی از ادعیۀ دیگر بیفزایند یا از آن کم کنند و به اسم مفاتیح الجنان در میان مردم رواج دهند چنان که در مفاتیح الجنان مشاهده میشود، لاجرم کتاب را به همان حال خود گذاشتم و این هشت مطلب را بعد از تمام شدن مفاتیح، ملحق به آن نمودم و به لعنت خداوند قهّار و نفرین رسول خدا و ائمّه اطهار (ع) واگذار و حواله نمودم کسی را که در مفاتیح، تصرف کند.4
باید خطاب به روح بلند ایشان گفت: ای محدث بزرگوار سر از خاک بردار و با کمال شگفتی ببین که با همه پیش بینی هایی که برای پیشگیری از دخل و تصرف در مفاتیح کرده بودی، آنچه را که معتبر نمی دانستی، با نام «حدیث صحیح» بر آن افزودند! و اکنون که میگوییم مفاتیح الجنان باید مفاتیح الجنان باشد، از هر سو فریاد بلند میشود که: چرا؟! در پایان به ناشران محترم مفاتیح الجنان توصیه میکنم که طبق نظر مؤلف، این کتاب را بدون ملحقات غیر مؤلف، چاپ کنند تا مشمول نفرین مؤلف بزرگوار آن نشوند، و بر وزارت ارشاد جمهوری اسلامی نیز فرض است که از چاپ آن برخلاف نظر مؤلف، جلوگیری نماید.
محمد محمدی ری شهری
25 رمضان المبارک 1426 7/8/1384
پژوهشی دربارۀ حدیث کسا
رویداد کسا، یکی از مهمترین حوادث روشنگر تاریخ زندگی پیامبر اسلام(ص) در راستای معرفی پیشوایان و راهنمایان امّت اسلام و یکی از نقاط روشن و برجستۀ خصایص و فضایل اهل بیت گرامی است. برای آشنایی دقیقتر با این رویداد مهم، توجه به نکات زیر، ضرور است:
1. سند رویداد کسا
این رویداد، از نظر سند، هیچ گونه خدشهای را نمیپذیرد و محدّثان بزرگ، آن را در کتب معتبر خود نقل کردهاند. این حدیث اصطلاحاً «مستفیض» است و حتی با تحقیقی گسترده میتوان ادعای تواتر در آن کرد و به هر حال، قراین بسیاری وجود دارد که اگر کسی با تاریخ اسلام آشنا باشد، نمیتواند در وقوع این رویداد تردید کند. این رویداد در جامعۀ اسلامی به قدری معروف شد که روز وقوع آن، روز کسا نامیده شد5 و پنج تن پاکی که مشمول عنایت خاص الهی در آن روز شدند، به «اصحاب کسا» ملقب گردیدند.6
بقیه این پژوهش را در ادامه مطلب مطالعه بفرمایید
2. چگونگی رویداد
هیچ یک از احادیثی که دربارۀ رویداد کسا رسیده است، آن را به طور کامل بیان نکردهاند و هر یک تنها به بخشی از آن اشاره دارند. لذا ما خواهیم کوشید با بهرهگیری از همۀ آنها تصویر تقریباً کاملی از این رویداد ارائه دهیم.
روزی پیامبر اسلام(ص) به خانۀ همسر گرامی خود، امّ سلمه، میآید. قرار است او در این روز، پیام مهمی از سوی خداوند متعال دربارۀ چند تن از نزدیکان خود دریافت کند. لذا به همسرش تأکید میکند که به هیچ کس اجازۀ ورود ندهد.
از سوی دیگر،درست در همین روز، فاطمه، دختر پیامبر(ص) تصمیم میگیرد برای پدر عزیزش غذای مناسبی به نام عصیده7(کاچی) تهیه کند. او این غذا را در یک دیگ کوچک سنگی فراهم میکند و آن را وی طبقی گذاشته، برای پدر میآورد.
امّ سلمه میگوید: «من نتوانستم مانع ورود فاطمه شوم». آخر او چگونه میتوانست میان پیامبر(ص) و پارۀ تنش مانع ایجاد کند؟! اصولاً منع پیامبر، شامل فاطمه نمیشد؛ بلکه اساساٌ، پیامبر(ص) خانه را به خاطر فاطمه و شوهر و دو فرزندش خلوت کرده بود. باری، فاطمه علیها السلام همراه با طبقی از کاچی خدمت پدر رسد؛ لیکن تنها حضور او کافی نبود.
از این رو، پیامبر(ص) به دخترش فرمود: «برو و همسر و دو فرزندت را هم بیاور». فاطمه بیدرنگ به منزل بازگشت و طولی نکشید که همراه همسر و دو فرزندش ـ که در آن وقت، کودکانی خرد بودند ـ به خانۀ پدر وارد شد. ام سلمه با اشارۀ رسول خدا(ص) برخاست و در کناری مشغول نماز شد.
مجلس، کاملاً خصوصی شد... مجلس انس و قدس. رسول خدا(ص) با علی (ع)ـ که او را نفس خود میدانست ـ و فاطمه علیها السلام ـ که وی را جزئی از وجود خود معرفی میکرد ـ و دو فرزندش حسن و حسین ـ که آنها را دو ریحانۀ خود نامیده بود ـ ، کنار سفرۀ فاطمه نشستند.
عادت پیامبر این بود که بدون همسرش غذا نمیخورد؛ ولی امروز، وضع به گونهای دیگر است و سفره سفرهای دیگر. اگر امروز امّ سلمه بر این سفره بنشیند، فردا سخن خدا دربارۀ اهل بیت پیامبر به گونهای دیگر تفسیر خواهد شد.
از این رو، پیامبر امروز، استثنائاً از همسرش برای تناول غذا دعوت نمیکند، افزون بر این کسای خیبری8 را بر سر داماد و دختر و فرزندانش میکشد و با دست راست به آسمان اشاره میکند و میفرماید:
اللّهُمَّ هٰؤلاءِ أهلُ بَیتی، اللّهُمَّ أذهِب عَنهُمُ الرِّجسَ و طَهِّرهُم تَطهیراً .9خدایا! اینان اهل بیت من هستند. پس هر گونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان!
در روایت دیگری آمده است که پیامبر(ص) فرمود:
اللّهُمَّ هٰؤلاءِ أهلُ بَیتی و خاصَّتی، اللّهُمَّ أذهِب عَنهُمُ الرِّجسَ و طَهِّرهُم تَطهیراً.10بار خدایا! اینان اهل بیت و خواص من هستند. خدایا! هرگونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان!
در روایت دیگری آمده است که پیامبر(ص) فرمود:
اللّهُمَّ إنَّ هٰؤلاءِ آلُ مُحَمَّدٍ فَاجعَل صَلَواتِکَ و بَرَکاتِکَ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ عَلیٰ آلِ مُحّمَّدٍ إنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ.11
خدایا! اینان خاندان محمد هستند. پس درود و برکات خود را بر محمد و خاندان محمد قرار ده که تو ستودۀ بزرگواری.
آن گاه جبرئیل امین، نازل شد و این آیه را ـ که بعدها، آیۀ «تطهیر» نامیده شدـخواند:
﴿إنّما یریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُم الرِّجسَ أهلَ البیتِ و یُطَهِّرَکُم تَطهیراً﴾12همانا خدا میخواهد پلیدی را از شما دور کند و شما را به کلی پاک دارد.
تا این جا امّ سلمه در کنار اتاق، کم و بیش ناظر این رویداد نورانی و معنوی بود که دیگر تاب نیاورد. جلو آمد و گوشۀ کسا را بلند کرد تا او نیز از این فضای نورانی بهرهمند گردد؛ ولی پیامبر با قاطعیت، کسا را از دست او کشید و مانع از ورود او به فضای اهل بیت قرآنی خود شد.
گویا امّ سلمه از این برخورد، دلگیر شد و عرض کرد: آیا من در شمار اهل بیت نیستم؟
پیامبر(ص) خدا فرمود:
إنََکِ إلیٰ خَیرٍ أنتِ مِن أزواجِ النَّبِیِّ.13تو در راه خیر و نیکی هستی، تو از همسران پیامبر خدایی.
3. فضای رویداد
تأمل در متن واقعۀ کسا و احادیثی که در این موضوع وارد شده است، به روشنی اثبات میکند که این واقعه، آن گونه که برخی از نویسندگان تصور کردهاند، یک رویداد معمولی ـ که بعدها اهمیّت پیدا کرده باشد ـ نیست ؛ بلکه به دلیل فضای خاص این رویداد و ارتباط آن با نزول آیۀ تطهیر، یکی از استثنایی ترین رویدادهای تاریخ زندگی پیامبر اسلام در زمینۀ معرفی پیشوایان و راهنمایان آیندۀ جامعۀ اسلامی است. متن دعای پیامبر و بسیاری از احادیثی که واقعۀ کسا را روایت کردهاند، به روشنی نشان میدهد که این رویداد، در جریان نزول آیۀ تطهیر و در جهت تفسیر و تبیین آن، تحقق یافته است. نقل شده است که پیامبر تا پایان عمر پر برکتش، اصحاب کسا را، شبانگاهان، تا سپیدهدم، دعا میفرموده است و آنها را «اهل بیت» میخوانده است و این دلالت بر اهمیّت این رویداد دارد.
4. رویداد کسا در خانۀ امّ سلمه
هر چند برخی از احادیث، اشاره به وقوع رویداد کسا در خانۀ برخی دیگر از همسران پیامبر دارند، لیکن ملاحظه و تأمل در مجموع روایاتی که در این باره وارد شده، اثبات میکند که نزول آیۀ تطهیر و رویداد کسا، بیتردید در خانۀ امّ سلمه واقع شده است. عایشه نیز به این حقیقت اعتراف دارد، چنان که از ابو عبدالله جدلی روایت شده که گفته است: بر عایشه وارد شدم و گفتم: آیۀ إنّما یریدُ اللهُ ... در کجا نازل شده است؟ او گفت: در خانۀ امّ سلمه. در روایت دیگری امّ سلمه میگوید: اگر از عایشه بپرسی، به تو خواهد گفت که: این آیه در خانۀ من نازل شده است. شیخ مفید، در این باره میگوید:
اصحاب حدیث، روایت کردهاند که دربارۀ این آیه از عمر سؤال شد و او گفت: «دربارۀ آن، از عایشه سؤال کنید» و عایشه در پاسخ گفت : «این آیه در خانۀ خواهرم امّ سلمه نازل شده است. پس دربارۀ آن، از او بپرسید که در زمینۀ این آیه، از من آگاهتر است».14
بنابراین، اگر صحت روایاتی را که بدانها اشاره شد15 بپذیریم، باید بگوییم که در ادامۀ رویداد کسا، افراد دیگری (مانند عایشه و زینب دختر ام سلمه) نیز شاهد آن بودهاند و آنها نیز از پیامبر همان تقاضای امّ سلمه را داشتهاند و پیامبر خدا به آنها پاسخ منفی داده است و احتمالی که برخی از محدّثان16 در تکرار چندباره این رویداد قائل شدهاند، امری بعید به نظر میرسد.17
5. آنچه به «حدیث کسا» شهرت یافته است
تا این جا روشن شد که حدیث کسا ـ به شرحی که گذشت ـ قطعی و غیر قابل تردید و بیانگر یکی از مهم ترین ویژگیهای اهل بیت رسول خدا، یعنی ویژگی طهارت و عصمت آنهاست؛ لیکن در این اواخر، حدیثی به عنوان «حدیث کسا» در میان شیعیان، شایع گردیده که پایه و اساسی ندارد. نخستین محدّث معروفی که بیاساس بودن این حدیث را اعلان کرده، مرحوم محدث قمی (صاحب مفاتیح الجنان)ـ رضوان الله تعالی علیه ـ است و شگفت انگیز، این که ایشان اجازه نمیداد کسی بر مفاتیح الجنان نکتهای بیفزاید و به انجام دهندۀ این کار، نفرین فرستاده است؛ ولی با این حال میبینیم که حدیث مذکور بدان افزوده شده است!
دلایل بیپایه بودن این حدیث، بسیار است که اینک به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1. این حدیث در هیچ یک از کتب معتبر فریقین وجود ندارد، حتی کتابهایی که هدف آنها جمع آوری احادیث منسوب به اهل بیت بوده است(همچون بحارالانوار)
2. تا آن جا که ما میدانیم، نخستین کتاب که این حدیث را بیسند نقل کرده است، همان طور که محدث قمی اشاره کرده، کتاب منتخب طریحی است و این، بدان معناست که از صدر اسلام تا حدود هزار سال بعد، از این حدیث، هیچ اثری در کتب حدیثی دیده نمیشود.
3. شگفت انگیز، این که این حدیث بیسند، در حاشیۀ نسخۀ خطی کتاب عوالم العلوم، با سند میشود(!) که شرح آن چنین است:
رأیت بخط الشیخ الجلیل السیّد هاشم، عن شیخه السید ماجد البحرانی، عن الحسن بن زین الدّین الشهید الثانی، عن شیخه المقدّس الأردبیلی، عن شیخه علیّ بن عبدالعالی الکرکی، عن الشیخ علی بن هلال الجزائری، عن الشیخ أحمد بن فهد الحلّی، عن الشیخ علی بن الخازن الحائری، عن الشیخ ضیاء الدین علی بن الشهید الأول ، عن أبیه، عن فخر المحققین، عن شیخه العلامه الحلّی، عن شیخه المحقّق، عن شیخه ابن نما الحلّی، عن شیخه محمد بن ادریس الحلّی، عن حمزةالطوسی صاحب «ثاقب المناقب» ، عن الشیخ الجلیل محمد ابن شهر آشوب، عن الطبرسی صاحب الاحتجاج، عن شیخه الجلیل الحسن بن محمد بن الحسن الطوسی، عن أبیه شیخ الطائفة، عن شیخه المفید، عن شیخه ابن قولویه القمی، عن شیخه الکلینی، عن علی بن ابراهیم(عن أبیه ابراهیم) بن هاشم، عن احمد بن محمد بن ابی نصر البزنطی، عن قاسم بن یحیی الجلاء الکوفی، عن ابی بصیر، عن ابان بن تغلب البکری، عن جابر بن یزید الجعفی، عن جابر بن عبدالله الانصاری، عن فاطمة الزهراء بنت رسول الله، قال: سمعت فاطمة أنّها قالت: دخل علیَّ أبی رسول الله...18 و اینک چند نکته دربارۀ این سند
الف ـ تنها مستند سند مذکور، گفتۀ شیخ نورالدین عبدالله بحرانی(مؤلف عوالم العلوم) است که بر فرض ثبوت، میگوید: «به خط سید هاشم بحرانی دیدم...»؛ ولی معلوم نیست چه کسی ضامن صحت تشخیص او در این که آن خط، ضرورتاً خط سید هاشم بحرانی است، خواهد بود!
ب ـ سید هاشم بحرانی19 که این سند منسوب به اوست، این حدیث را در کتابهای خود (تفسیر «البرهان» و «غایة المرام» ) نیاورده است، با این که او در این کتابها به جمع احادیث همّت داشته است، نه ارزیابی و تصحیح آنها؛ بلکه آنچه او در این کتابها آورده، سنداً و متناً مخالف چیزی است که این خط به او نسبت میدهد.
ج ـ بسیاری از محدّثان بزرگ شیعه، همچون: کلینی، طوسی، مفید، طبرسی و ابن شهر آشوب که در این سلسله سند آمدهاند، در کتب خود، حدیث کسا را به همان گونهای آوردهاند که در این جزوه اشاره شد20 و مخالف متن حدیث کسای شایع است.
دـ سلسله سندی که برای این حدیث در حاشیۀ عوالم ذکر شده، به قدری اشکال دارد که اگر کسی کمترین اطّلاعی از علم رجال، داشته باشد، نادرست بودن آن را آشکارا تشخیص میدهد.21
هـ ـ متن حدیث، علاوه بر این که مخالف همۀ متنهای معتبر است، سستیهایی دارد که بر اهل درنگ و دقت، پوشیده نیست.
پی نوشتها:
1. برای توضیح بیشتر، نگاه کنید به: اهل بیت در قرآن و حدیث، محمد محمدی ری شهری، قم: دار الحدیث.
2. نوشتۀ فخر الدین محمد بن علی نجفی معروف به شیخ طریحی، متولد نجف، متوفای: سال 1085قمری.
3. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی: ج1، ص 527.
4. مفاتیح الجنان (خوش نویس: محمد رضا افشاری، ناشر: پیام آزادی)، ص 945(مقدمۀ بخش «ملحقات مفاتیح الجنان»)
5. نگاه کنید به: الخصال: ص 550، الغدیر: ج4، ص 40.
6. نگاه کنید به: بحارالأنوار: ج22، ص 245و 494، مجمع البیان: ج9، ص 44.
7. غذایی که با آرد و روغن، درست میشود.(لسان العرب: ج3، ص 291)
8. عبایی از بافتههای مردم منطقۀ خیبر.
9. تفسیر الطبری: ج12، جزء 22، ص 7.
10. مسند ابن حنبل: ج10، ص 197، ح26659.
11. مسند ابن حنبل: ج10، ص 228، ح26808.
12. احزاب، آیۀ 33.
13. تفسیر الطبری: ج12، ص7.
14. الفصول المختارة: ص 53و 54
15. نگاه کنید به: اهل بیت در قرآن و حدیث: ج1، ص 34و 58.
16. نگاه کنید به: ذخائر العقبی: ص 57، الصواعق المحرقة: ص 144، ینابیع المودّة: ج1، ص 323، أهل بیت فی آیة التطهیر: ص 51.
17. نگاه کنید به: پیش گفتار، ص 8.
18. عوالم العلوم: ج2، ص 930.
19. او سید هاشم بن اسماعیل کتکانی بحرانی است. در کتکان از نواحی بحرین به دنیا آمد و در سال 1107 قمری از دنیا رفت. تراجم نویسان، شخصیت علمی و عملی او را ستودهاند. او از شیخ حرّ عاملی اجازه نقل حدیث داشت. گفته شده: «او 75 کتاب تألیف کرد؛ اما نوشتههایش از غلو و سستی خالی نیست» . نگاه کنید به: أعیان الشیعة: ج10، ص 249، أمل الآمل: ج2، ص 341، ریاض العلماء: ج5، ص310، العلامه السید هاشم البحرانی، فارس تبریزیان.
20. برای نمونه: أمالی الطوسی: ص 263و 368، أمالی الصدوق: ص 381ـ 382، مجمع البیان: ج8 ص 559، و برای مطالعۀ گستردهتر همۀ نقلها، نگاه کنید به: اهل بیت در قرآن و حدیث: ج1، ص 24ـ 37و 46ـ 69
21. نگاه کنید به: عوالم العلوم: ج2، ص 930(پانوشت دوم).
منبع: دانشکده علوم حدیث
برگرفته شده ازسایت شهید آوینی
http://www.aviny.com/News/84/11/01/03.aspx